معرفی و دانلود کتاب باغ زمستانی
برای دانلود قانونی کتاب باغ زمستانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب باغ زمستانی
یک خانواده، با یک راز بزرگ! کریستین هانا در کتاب باغ زمستانی، که نامزد جایزهی گودریدز بوده است، داستان خانوادهای را روایت میکند که اکنون هر کدام به دور از دیگری زندگی میکنند؛ اما افتادن پدر در بستر بیماری، دوباره آنها را در کنار هم جمع میکند تا گره از رازی بزرگ گشوده شود.
دربارهی کتاب باغ زمستانی
هر خانواده رازی دارد؛ رازی که همواره مخفی است و با گشوده شدن گرهی آن، همه چیز به ناگاه تغییر میکند، حتی خود اعضای خانواده. اگر این راز، مربوط به گذشتهی مادر باشد چه؟ آیا دخترانش میتوانند بدون دانستن آن، هویت واقعی خود را بشناسند؟
کریستین هانا (Kristin Hannah)، در کتاب باغ زمستانی (Winter Garden)، داستانی جذاب را روایت میکند؛ داستان دو خواهر به نام مردیت و نینا که اکنون از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. آنها در خانوادهای ثروتمند متولد شدهاند؛ با مادری عبوس و بدخلق به نام آنیا و پدری پرانرژی و مهربان. آنها تا مدتها به هم شباهت داشتند؛ اما اکنون، راهشان از هم جدا شده است و هرکدام زندگی مخصوص به خود را دارد: مردیت ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده است و ویژگیهایی بسیار شبیه به مادرش دارد. او همچنین کسبوکار خانوادگیشان که ادارهی باغهای سیب است را به عهده دارد. زندگی او خستهکننده و پرملال شده و به غیر از کارهایی تکراری، چیز دیگری در آن پیدا نمیشود. در مقابل او، نینا به عکاسی تبدیل شده که مدام در موقعیتهای خطرناک و هیجانانگیز، مشغول فعالیت و مدام در حال امتحان کردن تجارب جدید است.
مردیت و نینا، دور از یکدیگر زندگی میکنند، اما با شنیدن خبر بیماری پدر به خانه بازمیگردند و دوباره همگی دور هم جمع میشوند. پدر در بستر مرگ افتاده است و تنها چیزی که از آنها میخواهد این است که مادر را به گفتن ادامهی داستانی که همیشه تعریف میکرد، وا دارند.
پس از مرگ پدر، آنیا دچار زوال عقل و آلزایمر میشود. دخترها نیز هرکدام دغدغهها و مشکلات خود را دارند؛ اما موقعیتی دست میدهد که مادر دوباره داستان همیشگی خود را تعریف کند؛ با این وجود که اینبار، داستان تا انتها ادامه پیدا میکند؛ تا نقطهای که راز بزرگ گشوده میشود.
داستان آنیا، در لنینگراد و آلاسکا میگذرد؛ آن هم سالها پیش، یعنی در زمانی که کمونیستها کنترل شوروی را در اختیار داشتند: زمانهای تاریک و سرد و سراسر خفقان. در زمانی که حتی کسی حق سوگواری و عزاداری نداشت. آنیا داستان را که اکنون خود قهرمان آن است، تعریف میکند و بدین ترتیب، با نقب زدن در دل تاریخ، آنچه را بر سر او، خانواده و عزیزانش آمده است تعریف میکند. اما انتهای داستان او چه میتواند باشد؟
اگر شما نیز درمورد وقایع زندگی او کنجکاو هستید، مطالعهی این کتاب جذاب و پرکشش را از دست ندهید.
نکوداشتهای کتاب باغ زمستانی
- یک رمان تاریخی باورپذیر. (Library Journal)
- مسحورکننده از نخستین تا آخرین صفحه. (Barnes & Noble)
- رمانی دلخراش با پایانی نفسگیر و زیبا. (The Seattle Times)
- داستانی قدرتمند درباره عشق به خانواده و زنان قوی. (Herald-News)
- کتابی که نخندیدن یا اشک نریختن در مقابل وقایع آن دشوار است. (Publishers Weekly)
کتاب باغ زمستانی مناسب چه کسانی است؟
خوانندگانی که به رمانهای تاریخی و عاشقانه علاقه دارند، این کتاب را جذاب خواهند یافت.
با کریستین هانا بیشتر آشنا شویم
کریستین هانا نویسندهای پرفروش است که جوایز متعددی را در کارنامهی نویسندگی خود دارد. از دیگر کتابهای او میتوان به «تنهای بزرگ»، «بلبل»، «همیشه کنارت هستم»، «پرواز» و «چهار باد» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب باغ زمستانی میخوانیم
اون صدای میخکوبکنندۀ آنیا رو در هیاهوی خسخس تند قطار میشنوه. ورا به هر زحمتی هست راه خودشو به صندلی کوچیکی که بچههاش بر روی اون همدیگه رو بغل کردهن باز میکنه، سر اونها خیلی پایینتر از اونه که بتونن از پنجره به بیرون نگاه کنن.
ورا به صندلی اونها میخزه، هر دو رو در آغوش میکشه و غرق در بوسه میکنه.
صورت گرد لئو از اشک و عرق خیس و کثیفه، اگرچه ورا نمیتونه بفهمه چرا اینطور شده. چشمهای اون از اشک پر شده، ولی در این لحظه گریه نمیکنه، و ورا نمیدونه آیا خداحافظی اون باعث چنین چیزی شده، آیا حالا حساسیتش کمتر شده، یا هنوز خیلی بچهست. «توگفتی ما باید بریم.»
راه گلوی ورا بسته شده وکلامی از دهنش درنمیآد، فقط میتونه سرشو تکون بده.
آنیا به آرومی میگه: «مامان، من هیچوقت دستشو ول نمیکنم، هیچوقت.»
ورا هم، مثل هر شهروند خوب شوروی، به خودش اجازه نمیده که از حکومت پرسشی بکنه. اگر رفیق استالین میخواد با بردن بچهها به جنوب از بچهها حمایت کنه، اون اونها رو سوار قطار میکنه. و رفتن با بچهها که بدون اجازه انجام گرفته، چیز کوچیکی به نظر میرسه، و هرچی از لنینگراد دورتر میشه، کوچکتر به نظر میرسه. اون خواهد دید که بچهها در مقصد در امان هستند و وقتی بدونه همهچیز روبهراهه، به سرکارش در کتابخونه برمیگرده. اگر بخت با اون همراه باشه، یکی دو روز بیشتر طول نمیکشه. اون به رئیسش، رفیق پلوتکین، توضیح میده که وظیفۀ میهنپرستانۀ خودشو در این تخلیۀ اجباری انجام میداده و بچههاش رو همراهی میکرده.
در اتحاد جماهیر شوروی، کلمات ارزش دارند. کلماتی مثل وطنپرست، کارآمد، ضروری. هیچکس نمیخواد چیزی اشتباه بپرسه. اگر ورا مطمئن و بدون ترس رفتار کنه، شاید به توقیق برسه.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب باغ زمستانی |
نویسنده | کریستین هانا |
مترجم | منیژه جلالی |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 534 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-442-855-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |
رمان خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود متن روان وسادهای داشت کشش زیادی داشت وپایان خیلی خوبی داشت وبسیار تاثیر گذاربود من از خوندنش بسیار لذت بردم ممنون از نویسنده محترم و مترجم توانا با ارزوی موفقیت برای شما