معرفی و دانلود کتاب او بیش از این مادرم نیست

معرفی کتاب او بیش از این مادرم نیست

کتاب او بیش از این مادرم نیست رمانی از مهرنوش تونیسون، نویسنده‌ی ایرانی مقیم کالیفرنیاست. این رمان حاوی داستان آموزنده‌ای است که مسئله‌ی اصلی‌اش عشق و نقش آن در ساختن مسیر زندگی است.

درباره‌ی کتاب او بیش از این مادرم نیست

کتاب او بیش از این مادرم نیست (She Is Not My Mother Anymore)، نوشته‌ی مهرنوش تونیستون (Mehrnoosh Tunison)، داستانی با محتوای آموزنده است که به عشق و نقش آن در انتخاب‌های آدمی در مسیر زندگی می‌پردازد. نویسنده می‌خواهد در پس داستان به این مطلب تأکید کند که عشق نیاز روحی انسان است و روح ما در برخورد با دیگران به تجربیات جدیدی دست می‌یابد که باعث تقویت تفکرمان می‌شود. در نهایت باید در انتخاب‌ها و تصمیم‌هایمان زیر خورشید عشق، از این اشارات بهره ببریم و تحت تأثیر مسائل قرار نگیریم.

مهرنوش تونیستون در کتاب او بیش از این مادرم نیست داستان زن جوان و مردی به نام راین را روایت می‌کند که پس از آنکه معشوق‌هایشان را از دست داده‌اند، در کتاب‌فروشی با هم آشنا می‌شوند و به هم علاقه پیدا می‌کنند. همه‌چیز در ارتباط آن دو خوب پیش می‌رود تا اینکه راین که به اعتیاد دچار بوده، غیب می‌شود و زن جوان او را نمی‌یابد. پس از آن زن به سفری عجیب در افکار و مکان‌های ناآشنا می‌پردازد و داستان عشقش به راین را می‎‌نویسد و منتشر می‌کند. پس از تلاش‌های بسیار برای یافتن راین، زن جوان نه‌تنها او را می‌یابد، بلکه خودش را نیز پیدا می‌کند. جایگاهش را در جهان می‌شناسد و مهم‌تر از همه، ایمان را می‌یابد.

راوی داستان سوم‌شخص است و روایت داستان خطی، ساده و بدون پیچیدگی است زیرا تکیه‌ی نویسنده بیشتر بر محتواست. نویسنده داستان را به بخش‌هایی تقسیم کرده و برای هر بخش نامی گذاشته است. سیر شخصیت زن جوان در داستان، سیری روحی است. این سیر را می‌توان با اندکی دقت از عنوان‌ بخش‌های کتاب دریافت.

همان‌طور که گفته شد، کتاب او بیش از این مادرم نیست دارای زمینه‌ای عرفانی (به معنای عام آن) است. مهرنوش تونیستون تلاش کرده تا مسائلی را که به شناخت آدمی از جهان و انسان مربوط می‌شود، در رمانش بگنجاند. البته این زمینه‌ی عرفانی، نمود غلیظ و برجسته‌ای در داستان ندارد و با کمی دقت باید به آن دست یافت.

گفتنی است کتاب او بیش از این مادرم نیست، پس از انتشار مورد توجه علاقه‌مندان به رمان‌های آموزنده قرار گرفت و خوانندگان بسیاری پس از خواندن این کتاب با فرستادن پیام یا از طریق تماس تلفنی از مهرنوش تونیستون تشکر و قدردانی کردند.

این کتاب توسط منوچهر کبیری رهنی ترجمه شده و در انتشارات روزآموز به چاپ رسیده است.

کتاب او بیش از این مادرم نیست برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان برای کسانی که به داستان‌های آموزنده یا داستان‌های با زمینه‌ی عرفانی علاقه‌مندند مناسب است. هم‌چنین کسانی که داستان‌های عاشقانه را دوست دارند نیز، می‌توانند از این کتاب بهره ببرند.

در بخشی از کتاب او بیش از این مادرم نیست می‌خوانیم

خبری از شخصی که چند روز قبل گم شده بودند گرفت. تمام اوقاتش در بین کارکنان پلیس و آقای جان دوز می‌گذشت سپس به محلی مراجعه کرد که مردگان گمنام را می‌گذاشتند و سؤال کرد: آیا کسی از پسر جوانی به‌نام راین چیزی شنیده است یا نه. هر روز سری به بار می‌زد و منتظر او می‌ماند با این امید که شاید روزی برگردد و جلو او بایستد. در این زمان متصدی بار او را دید در اولین روز و او تنها شخصی بود که او را می‌شناخت و خیلی وقت نبود که آنجا کار می‌کرد. نیکول به آن جا وارد شد در آن جا زنان فاحشه‌ای در اتاقی بودند که با پرداخت اجاره‌ای چند ساعتی آن جا روزانه می‌نشستند صاحب بار می‌گفت می‌خواهد تعمیراتی در بار انجام داده و از شر آن اتاق خلاص شود. کار نیکول این شده بود که باز هم زیاد به آن جا برود. غفلتش در چند ماه اندک گذشته گریبان‌گیرش شده بود و با اندازه کافی به این محل کوچک‌تر آمده بود. فکر کرد که وارد آن اتاق بشود اما حالا صاحب بار داشت مغازه را تمیز می‌کرد او حتی محلی را که با او ملاقات می‌کرد گم کرده بود.

سارا به نیکول نگریست او دیگر آن آدم قبلی نبود حتی دوستیش را به زحمت ادامه می‌داد و از وقتی که راین ناپدید شده بود نیکول مدت طولانی از خانه بیرون نمی‌ماند و یا در مهمانی‌هایی که از طرف محل کارش ترتیب داده می‌شد کمتر شرکت می‌کرد. فقط هر روز سرکار می‌رفت و به خانه برمی‌گشت. بعضی وقت‌ها به‌اتفاق سارا پیاده تا کافی‌شاپ که همیشه با راین به آن جا می‌رفتند مراجعه می‌کردند تا صبحانه بخورند و سپس سارا رانندگی می‌کرد و هر دوشان به دفتر می‌آمدند. نیکول در حال پوست انداختن بود بعضی وقت‌ها درباره نامزد سارا و برنامه‌های آینده‌اشان صحبت می‌کردند. سارا از این نظر گناه‌کار شده بود که نمی‌خواست زیاد درباره ناپدید شدن راین حرف بزند و به‌دنبال کشف هر شک و گمانی بود که بتواند جواب‌هایی برای این امر بیابد. برای نجات دوستیشان سارا ترتیبی داد که بایستی زمین مشترکی پیدا کنند. او خوشحال بود از اینکه داشت ازدواج می‌کرد و این غصه را داشت که بهترین دوستش را به‌طور اسرارآمیزی گم کرده است. کلماتش حالا با واقعیت زیاد فاصله داشتند.

فهرست مطالب کتاب

همه چیز خوب است
فقط تو اگر بمن اعتماد کنی
همه خوبی‌ها باید پایان یابد
در هر قطره باران یک بارندگی بود
امیدوارم هر چه می‌خواهی بدست بیاوری
تو میدانی چه در دلت میگذرد
او بیش از این مادرم نیست