معرفی و دانلود کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی: سیری بر نقد مکاتب و مواضع آزادی انسانیت در مکاتب غربی

معرفی کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی: سیری بر نقد مکاتب و مواضع آزادی انسانیت در مکاتب غربی

در جهان امروز و در مطالعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، تعاریف مفهوم آزادی متنوع هستند و کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی کوشش دارد به بررسی انتقادی این مفهوم در مکاتب فکری جهان غرب بپردازد. این کتاب اثری از محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی است و سعی دارد آزادی را از نگاه غربی و زاویه‌ی دید دو مکتب کاپیتالیسم و کمونیسم مورد بررسی قرار دهد. زبان این اثر انتقادی است و در طول مطالب پرسش‌های متعددی در مورد مفهوم آزادی توسط نویسنده طرح می‌شود.

درباره‌ی کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی

مفهوم آزادی همیشه یکی از مباحثی بوده که در ادوار مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از همان روزهای نخستین تاریخ فلسفه تابه‌امروز مفهوم آزادی بارها بازتعریف و بازشناسی شده است. اما ذکر یک نکته مهم است، این واقعیت که ما فقط یک نوع آزادی نداریم بلکه ما ساختارها و اشکال گوناگونی از آزادی را داریم. به‌عنوان مثال، آزادی در ساحت‌های فرهنگی و سیاسی متفاوت است. آزادی از آن مفاهیمی‌ست که در طول تاریخ نگاهی نسبی‌گرایانه به آن شکل گرفته است، به این معنا که از دید بسیاری یک مفهوم انتزاعی است که در هر عصر و در کشورهای گوناگون به‌شکل متفاوتی تعریف می‌شود.

محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی در کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی بر آن است تا به نقد تعاریف اندیشمندان و مکاتب سیاسی، اجتماعی و فلسفی غربی درباره‌ی مفهوم آزادی در مطالعات فرهنگی بپردازد. به‌عنوان مثال، او در یکی از فصول کتاب خود به تفاوت‌های مفهوم آزادی در دیدگاه اسلام و کاپیتالیسم یا سرمایه‌داری انحصاری می‌پردازد. همچنین به بازشناسی دیدگاه تاریخی نسبت‌به مفهوم آزادی در نگرش کاپیتالیسم می‌پردازد، تفاوت‌های آن‌ را با اسلام برمی‌شمارد و به بررسی انتقادی غرب می‌پردازد. او در این راستا به تشریح و تحلیل ساختار چهارگانه‌ی آزادی در اندیشه‌ی کاپیتالیسم پرداخته و سپس آزادی اقتصادی را کنکاش می‌کند.

در ادامه، محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی در کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی به بررسی آزادی فردی و آزادی سیاسی در اندیشه‌ی کاپیتالیسم غربی می‌پردازد. او با نقد کاپیتالیسم به‌عنوان محبوب‌ترین اندیشه در ساختار حکومتی و دولتی جهان غرب، به تفکیک انواع آزادی در بستر زیست انسان می‌پردازد و در ادامه تناقض‌های موجود را بازگو می‌کند. به همین روی، در نوشتار نویسنده شاهد نگاه تندوتیز وی به ارزش‌گذاری مادی‌گرایی در اندیشه‌ی غرب هستیم. اینکه مادی‌گرایی چه نقشی در آزادی سیاسی، فردی و اقتصادی یک شهروند ایفا کرده و به چه شکل نمودهای درونی و بیرونی پیدا می‌کند. در این مطالب محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی تناقض‌ها، مشکلات و ضعف‌های این رویکرد غربی را بیان می‌کند.

با پرداختن به وجوه مادی‌گرایی، در ادامه با فلسفه‌ی ماتریالیسم مواجه هستیم و این واقعیت را درمی‌یابیم که میان ماتریالیسم و ماتریالیسم دیالکتیک تفاوت‌های آشکاری وجود دارد. محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی ابتدا به بازتعریف این دیدگاه‌ها می‌پردازد و سپس تمایزهای ظریفی را که میان آن‌ها وجود دارد، مورد بررسی خود قرار می‌دهد. او در این مطالب، ابتدا سعی می‌کند جستاری تاریخی را از این اندیشه به مخاطب ارائه دهد و یادآور می‌شود که این رویکرد و تعلق‌خاطر غربی به مادی‌گرایی، کاپیتالیسم و این تعریف از آزادی از کجا سرچشمه گرفته و در طول دوره‌های مختلف به چه نقطه‌ای ختم شده است.

پس در راستای این مباحث، محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی جدل مهمی را در کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی پیش می‌کشد. اینکه چرا اندیشه‌ی کاپیتالیسم در غرب به وجود آمد و چه پیامدهایی را به‌دنبال داشته است. او در ادامه به انتقاد از این سیستم فکری، ساختار اقتصادی و رویکرد سیاسی می‌پردازد. او در سرفصلی با عنوان تناقض و فجایع کاپیتالیسم، از دید خود برای مخاطب شرح می‌دهد که این نظام فکری در کجا با دوگانگی، دورویی و شکست مواجه می‌شود. مشخصاً نویسنده در تشریح خود از شکست این ایدئولوژی، باور دارد که نظام اقتصادی و سیاسی‌اش در برابر مفهوم آزادی شکست می‌خورد و تمامی تعاریفی که از آن ارائه شده در تضاد با استراتژی‌های موجود است.

در فصل سوم کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی، مکتب کمونیسم مورد بررسی قرار می‌گیرد. محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی ابتدا یک تعریف کلی را از این مکتب ارائه می‌دهد و در ادامه به بررسی وجوه گوناگون آن می‌پردازد. نویسنده در دیدگاه‌ انتقادی خود شرح می‌دهد که باورهای کمونیستی در چه جایی دچار مشکل می‌شوند، چرا نمی‌توانند پاسخ‌گو باشند و به نقد این ایدئولوژی می‌پردازد. او در ادامه یک تصویر کلی از سیستم‌های کمونیستی ارائه می‌دهد که در طول تاریخ از این مکتب برای اداره‌ی کشور بهره برده‌اند. نویسنده به‌عنوان مثال نشان می‌دهد که نظام کمونیستی در شوروی چگونه اجرا شد و چه ایده‌ای از این رویکرد سیاسی و در قالب عینی به ما ارائه شده است. کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی تألیف محمدمهدی کیوانلو شهرستانکی توسط انتشارات نظری منتشر شده است.

کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب به همه‌ی کسانی که به علوم سیاسی و ادبیات انتقادی علاقه دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین اگر در باب مکاتب غربی کنجکاو هستید و می‌خواهید در مورد ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن‌ها اطلاعات کسب کنید، این کتاب با وجود نثر انتقادی‌اش تعاریف کلی و اولیه را نیز برای شما شرح داده است.

در بخشی از کتاب انسانیت در دام خودکامگی غربی: سیری بر نقد مکاتب و مواضع آزادی انسانیت در مکاتب غربی می‌خوانیم

مساله بسیار مشخص این است که دولت‌های کمونیستی اروپای شرقی قادر نبودند برای شهروندان خود استانداردی از سطح زندگی را فراهم آورند که با جهان غرب قابل مقایسه باشد. مساله‌ای که اکثر محققان بر آن متفق‌القول هستند که عامل اصلی نارضایتی‌های گسترده اواخر دهه 80 در آن کشورها بود. هنگامی که ساکنان شرق «پرده آهنین» مجبور بودند تا ساعت‌ها در صف غذا و محصولات مصرفی خود منتظر بمانند، دوره‌ای که مجبور بودند در آپارتمان‌های ترسناک و بی‌روح زندگی کنند، زمانی که در تلویزیون، آمریکایی‌ها و ساکنان اروپای غربی را می‌دیدند که سوار بر ماشین‌های گران‌قیمت با لباس‌هایی شکیل در حال گذران زندگی هستند، برای ناظران در غرب، طبیعی به نظر می‌رسید که بالا گرفتن نارضایتی عمومی در 1989 را بر مبنای شکست‌های اقتصادی رژیم‌های کمونیستی تفسیر کنند، آخر چه کسی است که از زندگی در شرایط سخت اقتصادی بلغارستان یا لهستان ناراحت نبوده باشد؟

اما برای بررسی واقع‌بینانه اتفاقات آن سال‌ها باید با عینک شهروند آن کشورها به مسائل نگاه کرد. شهروندانی که انگیزه‌هایی متفاوت و بعضا غیراقتصادی را پیگیری می‌کردند. واضح است که مردم از وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور رضایت نداشتند. نارضایتی‌هایی که منجر به شورش‌هایی پراکنده شد. اما باز هم یک جای کار می‌لنگد! منطقی نیست که بعد از تحمل یک دهه زندگی در سیستم اقتصادی‌ای ناکارآمد، مردم ناگهان تصمیم به ریختن به خیابان‌ها بگیرند و علیه کمونیسم قیام کنند و بگویند «بس است! دیگر تحمل ندارم از فردا در این وضعیت زندگی کنم!» درست است که انگیزه‌های اقتصادی نقش داشته است؛ ولی نمی‌توان گفت که تنها عامل زمینه‌ساز حوادث سال 1998 که منجر به سقوط رژیم آن‌ها شد، بوده است.اگر می‌خواهیم نسبت به نقش عوامل اقتصادی در ساختن حوادث 1989 نگاهی صحیح پیدا کنیم، ضروری است با دید وسیع‌تری به وقایع آن سال‌ها بنگریم.

فهرست مطالب کتاب

سخن نویسنده
پیش گفتار
مقدمه
نمایی از آزادی
تفسیر نمایه‌های آزادی
فصل اول: مقایسه آزادی در اسلام و کاپیتالیسم
فصل دوم: مارکسیسم
فصل سوم: مکتب کمونیسم
فصل چهارم: سوسیالیسم چیست؟
منابع