معرفی و دانلود کتاب انسان و کتابش
برای دانلود قانونی کتاب انسان و کتابش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب انسان و کتابش
محمدمهدی فیاضیکیا در کتاب انسان و کتابش راوی داستان عجیبی است از زندگی مردی که گویی بر لبهی تیغ تیز خیال و واقعیت زندگی میکند! در این داستان، با دو روایت موازی از دو شخصیت روبهرو هستیم که یکی از آنها با پیکری مربوط به قرون گذشته مواجه شده و آن دیگری دانشجویی است که دل در گرو یکی از استادان خود بسته. برای اینکه ببینیم هریک از این شخصیتها چطور با اوضاع پیشرو رویاروی خواهند شد، باید تا انتها با این رمان فراواقعگرایانه همراه باشیم.
دربارهی کتاب انسان و کتابش
قصهی یک نویسندهی دیوانه! محمدمهدی فیاضیکیا در کتاب انسان و کتابش داستان را از زبان نویسندهای برایمان بازگو میکند که گویی به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد و با پرسه زدن در بیمکانی و بیزمانی، افکار آشفتهی درون ذهنش را در برابرمان تشریح میکند. داستان در دو محور جریان دارد؛ یکی مربوط به مردی است که در دفتر کار خود نشسته و همهچیز به نظرش معمولی میآید تااینکه با جسدی در محل کار خود روبهرو میشود. البته بحث بیشتر از آنکه جنایی باشد و به پلیس مربوط بشود، مربوط به تاریخ است چون آنطور که پیداست، جنازه چهارهزار و ششصد سال قدمت دارد. البته که این موضوع هم برای مرد و هم برای مخاطبان شوک بزرگی به حساب میآید. تاکنون بارها فیلمهایی را دیده یا کتابهایی تخیلی را خواندهایم که داستان اصلی آنها سفر انسانهای امروزی به گذشته و آینده بوده اما سفر یک جنازه از گذشتههای دور به دنیای کنونی ما از آن دسته موضوعات نادری است که تنها با ابتکار نویسندگان خوشذوقی چون فیاضیکیا خلق میشوند.
و اما محور دوم! محور دوم داستان روایتگر زندگی دانشجویی است به نام «اسد» که دلدادهی یکی از استادانش شده و به گمانش، آن استاد هم به او روی خوش نشان داده و با این حساب عشق اسد یکطرفه به نظر نمیآید. از سوی دیگر زندگی دانشجویی در خوابگاهی نسبتاً مخروبه و زندگی با هماتاقیهایی که حضورشان اسد را میآزارد زندگی را برای او به جهنمی غیرقابلتحمل تبدیل کرده است. باید دید آیا عشق متقابل استاد اسد به او حقیقی است یا حاصل توهمات این جوانک و اگر حقیقی است آیا پایان خوشی را به دنبال دارد یا اینکه قرار است تنها یک ناکامی به ناکامیهای سابق اسد اضافه کند. درحقیقت دو محور اصلی داستان در ذهن و خیال راوی آنچنان در هم تنیده شدهاند که نتیجهی آنها بهصورت داستانی آشفته سر برآورده است.
طنز نویسنده که گاه در بخشهایی از داستان به کمدی سیاه نزدیک میشود، باعث شده تا مخاطب هم جریان اتفاقات و ذهنیت شخصیتها را بهتر درک کند و هم بدون ملالت و احساس خستگی، یکسره به خواندن این رمان ادامه بدهد. انتقادات اجتماعی و واکاوی مشکلات جامعه نیز از نگاه تیزبین نویسنده پنهان نمانده و هر کجا که مقتضای کلام بوده، در لابهلای داستان خودنمایی کرده است. ریتم وقایع تند است و جملات کوتاهی که نویسنده در پی هم آورده نیز بر سرعت بالای ضرباهنگ داستان افزوده. ذهن راوی -که خود یک نویسنده است- طوری گرفتار افکار مالیخولیایی و نابهسامان شده که مخاطب را با خود به فضایی در خلأ پرتاب میکند. نه برای راوی مشخص است که در چه حال و روزی قرار دارد و نه برای خواننده. برای آگاهی از اوضاع راوی راهی نمیماند جز اینکه با او و داستانی که قصد نوشتن آن را دارد تا انتها همراه باشیم.
انتشارات کتاب کوچه این کتاب خواندنی و گیرا را به علاقهمندان رمانهای فارسی ارائه کرده است.
دربارهی مجموعه کتابهای دنیای ما
«دنیای ما» عنوان مجموعه کتابهایی است که با محوریت ادبیات داستانی به کوشش نشر کتاب کوچه راهی دنیای کتاب شدهاند. هر یک از آثار این مجموعه دربردارندهی یک رمان از نویسندگان نوقلم و کمترشناختهشدهی معاصر هستند. از میان این سری کتابها میتوان به عناوینی چون «ضیافت به صرف گلوله»، نوشتهی مجید قمصری، «گیتار»، به قلم ضحی کاظمی، «خشتمال»، اثر محمدسعید احمدزاده، «بیرون دایره» به نویسندگی الهام فلاح، «سوپ سیاه» از مرجان بصیری و «سینما مایک» اثر سعید تشکری اشاره کرد.
مطالعهی مجموعه کتابهای دنیای نو فرصت خوبی را در اختیارتان قرار خواهد داد تا با تازهترین دستاوردهای نویسندگان نوظهور ایرانی و سیر داستاننویسی در دوران معاصر بیشتر آشنا شوید.
کتاب انسان و کتابش برای چه کسانی مناسب است؟
اگر شما هم به مطالعهی رمانهای فارسی علاقهمندید و تمایل دارید با قلم و سبک نویسندگی یکی از نویسندگان موفق امروزی آشنا شوید، خواندن کتاب انسان و کتابش فرصت بسیار خوبی برای شما خواهد بود.
با محمدمهدی فیاضیکیا بیشتر آشنا شویم
محمدمهدی فیاضیکیا (1363) از نویسندگان نوقلم معاصر ایران است که منتقد برجسته و پژوهشگر حوزهی سینما، ادبیات و هنرهای نمایشی نیز به شمار میآید. او همچنین در فیلمسازی و ترجمه نیز تبحر بالایی دارد و آثار ارزندهای را در این زمینهها پدید آورده است. فیاضیکیا دانشجوی دکتری در رشتهی پژوهش هنر از دانشگاه هنر تهران است که تحصیلات کارشناسیارشد خود را نیز در رشتهی ادبیات نمایشی، در دانشگاه تربیت مدرس به پایان رسانده و پیش از آن نیز از دانشگاه صداوسیمای تهران در مقطع کارشناسی رشتهی کارگردانی فارغالتحصیل شده است.
از میان کتابهای محمدمهدی فیاضیکیا میتوان به عناوینی چون «مردگان»، «عصر استعمارگری» و «زمان پریش» اشاره کرد. «داستان آینده» و «در برابر طوفان» دو فیلم مستندی هستند که فیاضیکیا نگارش فیلمنامهی آنها را به انجام رسانده است.
در بخشی از کتاب انسان و کتابش میخوانیم
مأمور حراست از پشت شیشه که میبیندم، در را باز میکند. شیشهی مات کنار میرود. چراغ قرمزی سبز میشود. داخل میآیم. حالا در کادر سه دوربین امنیتی هستم. شیشه پشت سرم بسته میشود. میروم داخل گیت. مأمور خمیازه نمیکشد ولی بیشباهت به کسی درآستانهی خمیازه هم نیست. پیراهن آبی به تن کرده. شکم بزرگش از روی کمربند پهنش آویزان است. با کمرویی صدایم میکند. تعجب میکنم. گیت که صدا نکرد! بر میگردم. «آقا! دکمههای پیرهنتون رو جابجا بستین.»
نگاهی میکنم. تشکری میکنم و از او فاصله میگیرم. به حیاط که میرسم کیفم را میگذارم زمین. دکمهها را میبندم. درختها در تاریکروشن حیاط، انگار زندهاند و نگاهم میکنند. هوای حیاط سرد و نمناک است؛ احتمالا به خاطر درختها. نسیم کوچکی که میوزد، سرما تمام تنم را فتح میکند.
تسلیم، کیفم را بر میدارم و میروم سمت در ساختمان شمارهی پنج. از راه سنگفرش بلندی باید بگذرم؛ مثل یک کورهراه جنگلی است. شبها که میرسد، تاریک و وهمافزاست. از کنار چندین بوتهی تاریک باید بگذرم و چندین درخت با تنههای قطور و سیاه. اینجا شبیه سرزمین جنها میشود. هر لحظه میترسم انگار کسی از پشت سرم دربیاید و کارم را بسازد. تندتر قدم برمیدارم. میرسم به ساختمان شمارهی پنج. نور قرمزی محوطه را روشن کرده. پشت در ساختمان، دوربین امنیتی، میچرخد و نگاهم میکند. در باز میشود. داخل میروم. پشت سرم در را میبندم. از پلهها بالا میروم. اینجا را با نور مهتابی روشن کردهاند؛ صاف و یکدست. مهتابیها به فواصل منظم، در یک ردیف طولانی، مثل خطّ منقطع جادهها و خیابانها، از روی سقف راهپله کشیده شدهاند میروند بالا تا میرسند به پاگرد؛ و پاگرد را میپیچند و دوباره راهپله را بالا میروند و به در خودکاری میرسند و آن طرف در، در امتداد سالن سفیدی شبیه سالن یک بیمارستان، بیمارستانی خلوت و خاموش، کشیده میشوند تا میرسند به اتاقی که رویش نوشته شده است: «لطفا بدون هماهنگی وارد نشوید.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب انسان و کتابش |
نویسنده | محمدمهدی فیاضی کیا |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 128 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-739004-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |