معرفی و دانلود کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم

معرفی کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم

روح الله کاملی، یکی از نویسندگان گمنام و بااستعداد ایرانی است که در کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم مهارت خود در نگارش و تصویرسازی توسط کلمات را به نمایش گذاشته است. این کتاب از نوزده داستان کوتاه مجزا تشکیل شده که هرکدام فضا، اتمسفر، موضوع و ایده‌ی کاملاً متفاوتی دارند. قلم و نگارش مستحکم و گیرای نویسنده و فضاسازی و طرح اسرارآمیز داستان‌ها چیزی است که باعث اتحاد قطعات پراکنده‌ی این مجموعه شده است.

درباره‌ی کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم

نگارش داستان ممکن است ساده به‌نظر برسد، اما اگر تابه‌حال برای نوشتن یک قطعه‌ی داستانی تلاش کرده باشید متوجه خواهید شد که از ایده تا اجرا فاصله بسیار است و البته همین مسیر طولانی و پایان‌ناپذیر است که پله‌ی صعود یا سقوط نویسندگان خواهد شد. به همین دلیل، در چنین شرایط انگشت‌شماری که با نویسنده‌ای مانند روح الله کاملی مواجه می‌شویم، چاره‌ای جز زبان به تحسین گشودن نخواهیم داشت.

کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم مجموعه‌ای داستانی سرشار از ایده‌های نو، بدیع و جذاب است که به کامل‌ترین شکل ممکن به نگارش درآمده است. اکثر داستان‌های مجموعه‌ کوتاه‌تر از آن هستند که از ارائه‌ی ایده و درگیر کردن مخاطب با روایت فراتر بروند. اما همین روایت‌های گذرا برای اثبات توانایی روح الله کاملی در اجرا و نگارش ایده‌های بدیع و ستایش از او به‌عنوان یکی از معدود نویسندگان توانای معاصر ادبیات فارسی کافیست.

داستان‌های مجموعه‌ی الفبای قطعه‌ای از جهنم همگی در فضایی فانتزی و اسرارآمیز روایت شده‌اند و موضوعی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده را دنبال می‌کنند. موضوع داستان‌ها، روایت سرد و بدون اغراق و سبک الهام گرفته از رئالیسم جادویی، سبک نگارش نمایندگان بزرگ ادبیات معاصر ایران مانند هوشنگ گلشیری، بیژن نجدی و غلامحسین ساعدی را یادآور می‌شود. شخصیت‌های داستان‌ها این قدرت را پیدا کرده‌اند که از تیپ فراتر روند و بدون اغراق و زیاده‌گویی مخاطب را به تعمق و تخیل وادارند. هرچند که کاملی با وجود درگذشتن در آستانه‌ی چهل سالگی و مورد کم‌لطفی قرار گرفتن در عرصه‌ی هنر و ادبیات، هرگز مجال این را پیدا نکرد اثری در شان و جایگاه نویسندگان بزرگ به چاپ برساند اما انصاف نیست که نامش در سیل هزاران نویسنده‌ی بی‌استعداد و پرمدعای این دوره دفن شود.

آشنایی با طرح و موضوع اصلی برخی از داستان‌های کتاب برای درک و تصور فضای حاکم بر کل اثر کافیست. داستان اول کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم، تحت عنوان «گربه‌ی کوچک ماورایی من» داستان مردی را روایت می‌کند که پس از مرگ همسرش و نقل مکان به خانه‌ای جدید تلاش می‌کند سوگ خود را به فراموشی بسپارد؛ غافل از اینکه گربه‌ی غریبه‌ای ناگهان در خانه‌ی جدید ظاهر می‌شود و شروع به آوردن و رها کردن وسایل همسر مرحوم مرد در خانه‌ی جدید می‌کند. داستان «آریانا»، روایت حیوان ناشناخته و عجیبی است که ناگهان پیدا شده و تمام شهروندان را به تعجب و سپس وحشت وامی‌دارد. این حیوان مرموز که هیچ اطلاعاتی از آن در دست نیست در باغ وحشی اسیر شده و تنها با دیدن آریانا و گرفتن روزانه دو حبه قند از دست او، از جیغ کشیدن و فریاد زدن دست می‌کشد. اما وابستگی حیوان غریب به آریانا در نهایت منجر به دردسر بزرگ‌تری می‌شود.

داستان نهایی کتاب به نام «وهم مینیاتوری» از همان قدم اول، یعنی با معرفی شخصیت‌های اصلی کتاب که مردی نقاش و همسری نابینا هستند خواننده را غافل‌گیر می‌کند. شخصیت‌پردازی جذاب، معرفی یک گره‌ی داستانی غیرقابل انتظار و پایان‌بندی پخته‌ی اثر، این داستان را به یکی از جذاب‌ترین داستان‌های مجموعه بدل کرده است.

کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم با نگارش روح الله کاملی و چاپ نشر هیلا به شما تقدیم می‌شود.

کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از علاقه‌مندان ادبیات معاصر فارسی هستید و تابه‌حال نام روح الله کاملی را نشنیده‌اید، مطالعه‌ی کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم را به شما توصیه می‌کنیم. این کتاب یکی از آثار داستانی کمتر شناخته‌شده است که ثابت می‌کند در میان خیل داستان‌های کلیشه‌ای و نه‌چندان ارزشمند، در این سرزمین همیشه هنرمندانی پیدا می‌شوند که مخاطبان ادبیات را شگفت‌زده کنند.

در بخشی از کتاب الفبای قطعه‌ای از جهنم می‌خوانیم

اولین تجربه‌ام باز مى‌گردد به نُه‌سالگى‌ام. کیف مدرسه‌ام را از این دستم به آن دستم دادم که متوجه شدم در این فاصله اندک خیابان تغییر کرده. مدرسه‌ام، حتى زمانى که در خیابان نخست بودم، دیر شده بود و عجله داشتم. در خیابان جدید فهمیدم که لااقل امروز به مدرسه نمى‌رسم. آشفته و گیج بودم و مى‌ترسیدم. خوب یادم است که در خیابانِ جدید همه عجله داشتند و از هر کس مى‌خواستم آدرس مدرسه‌ام را بپرسم باشتاب مى‌گذشت و در شتابِ عجیب خیابان حل مى‌شد. ظهر وقتى ساعتِ کامپیوترى‌ام پایان زنگ آخر را نشانم مى‌داد متوجه شدم بازگشته‌ام به خیابان نخست. متوجه شدم همان جایى هستم که صبح گم شده بودم و متوجه شدم با همان شتابِ صبح، رو به مدرسه مى‌دوم. سراسیمه بازگشتم و به مادرم گفتم که تمام صبح را گم شده بودم. باور نکرد. با پافشارى بچگانه‌ام موضوع را سر سفره شام به ناپدرى‌ام گفتم.

ناپدرى فرضیه مادرم را تکرار کرد که خیالات برم داشته. شب تا صبح به آن خیابان غریبه که فقط چهار ساعت یعنى از هشت تا دوازده در آن بودم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که همه چیز خیال محض بوده. کم‌تر از سه سال بعد باز گم شدم. داشتم مسابقات اسکى را در تلویزیون تماشا مى‌کردم که متوجه شدم روى جدول خیابان بى‌سر و صدایى نشسته‌ام که تا به حال آن را ندیده بودم. همه خانه‌ها نوساز بود و از پنجره باز خانه بالاى سرم مردى سرش را آورده بود بیرون و کسى را صدا مى‌زد. بعد درِ خانه روبرویى‌ام، آن طرف خیابان باز شد و پسر کوچکى بیرون آمد و به مرد گفت: «داره مى‌آد.» دست زنى را گرفته بود و کمکش مى‌کرد از در بیرون بیاید. زن پیر بود، وقتى بیرون آمد، متوجه شدم چنان مسن است که زانوهایش تاب ایستادن و راه رفتن ندارند و مدام تا مى‌شوند. مرد از پنجره فریاد زد: «مواظب ماشین‌ها باش!» اما ماشینى نبود که...

فهرست مطالب کتاب

گربه کوچک ماورایى من
دومینوهاى بخت
آن چشمِ بالاى گنبدخانه
جاى پنجه‌هاى آدم
شاهکارى براى آن فتانه دل‌سنگى
صاحب‌جاهِ فلزى ما
فلوت تپه‌ها
تلألؤ بازوها
چشم مار
اتاق‌هاى متروک ارباب لاهوتى
الفباى قطعه‌اى از جهنم
آریانا
انگشت‌ها
تذهیب مهره‌هاى متروک
دنگ آونگ برج
فرفره گردون
ناصح آهو
مرثیه برفى
وهم مینیاتورى