معرفی و دانلود کتاب اسرار: راز گشای ابعاد پنهان زندگی شما

معرفی کتاب اسرار: راز گشای ابعاد پنهان زندگی شما

کتاب اسرار: راز گشای ابعاد پنهان زندگی شما نوشته دیپاک چوپرا، مسیر شما را برای پیمودن حقیقت رمز زندگى، دنیای درون شما و چهار مسیر منتهى به وحدت و یکپارچگى تا رسیدن به سرمنزل مقصود هموار می‌کند.

دیپاک چوپرا (Deepak Chopra) در کتاب پیش رو با ارائه‌ی پانزده راز مهم و کاربردی خواننده را در شناخت ابعاد پنهان وجود خویش، فهم معنا و ارزش فردیت، آزادی، خویشتن‌شناسی، زندگی و زمان حال راهنمایی می‌کند و مسیر دستیابی به خواسته‌ها و در نتیجه خوشبختی را پیش رویش قرار می‌دهد.

از دیرباز بشر در جست وجوی کشف خویشتن حقیقی خویش و ایجاد تغییر و تحولی بنیادین همچون تغییر شکل کرم ابریشم و تبدیل آن به پروانه و در مورد انسان، تبدیل کردن ترس، تردید، نبود امنیت، کینه، دشمنی و احساس پوچی به نقطه عکس آن‌ها بوده است؛ اما آیا این امر دست یافتنی است؟ تنها راه تحقق بخشیدن به عمیق‌ترین خواسته‌ها و اشتیاق انسان، یافتن ابعاد ناشناخته و پنهان وجود خویش است؟ این مهم زمانی میسر می‌شود که شما در واقعیت خویش به درستی و در کمال صداقت زندگی کنید، آنگاه هر رازی بدون هیچ تلاش و تقلایی به رویتان گشوده می‌شود.

یکى از پیچیده‌ترین و سؤال‌ برانگیزترین مباحثى که بشر از ابتداى خلقت تاکنون با آن مواجه بوده، موضوع انسان و هدف خلقت است. موضوعى که ذهن هر جستجوگرى را شاید سال‌ها و بلکه عمرى به خود مشغول می‌کند.

مشتاق‌ترین و تشنه‌ترین افراد در دنیا کسانى نیستند که به‌ دنبال پول، غذا، موفقیت، موقعیت، امنیت، شهرت یا حتى عشق جنس مخالف‌اند، زیرا انسان در طول زمان بالاخره کم‌وبیش به هر یک از این خواسته‌ها مى‌رسد. بشر هیچگاه احساس رضایت نمى‌کند و غالبا از شرایط خود ناراضى است؛ اما عمیق‌ترین خواسته و ژرف‌ترین اشتیاق انسان در زندگى زمانى است که خواهان شکوفا کردن و رازگشایى بخش پنهان خویشتن واقعى خویش است. در سنت‌هاى کهن حکمت و فرزانگى، این جستجو به «شکار باارزش‌ترین مروارید عالم هستى» تشبیه شده است. به تعبیر شاعرانه، براى دستیابى به این گوهر باارزش باید با صبر و حوصله در اعماق وجود خویش غوطه‌ور شد و جستجو را آغاز کرد تا بتوان این مروارید گران‌بها را به دست آورد.

این مروارید که نیروى الهى، آب حیات، شراب مقدس و بهشتى نیز نامیده مى‌شود، همان چیزى است که در عصر ملال‌آور و خالى از لطف علم، صرفا آن را تغییر و تحول مى‌نامند. تغییر و تحول در لغت به معنى تغییر شکل بنیادین است، مثل تغییر شکل کرم ابریشم و تبدیل شدن آن به پروانه و در مورد انسان مثل تبدیل کردن ترس، تجاوز، تردید، عدم امنیت، کینه، دشمنى و احساس پوچى به نقطه مقابل آن‌هاست. آیا این امر دست‌ یافتنى است؟

چیزى که به‌ طور قطع و یقین مى‌دانیم این است که موارد فوق هیچ ربطى به موضوعات مادى و ظواهر زندگى مثل پول، موقعیت و امنیت ندارد؛ بلکه تشنگى و اشتیاق رسیدن به «راز» نیازى است که با روح انسان در ارتباط است؛ انسانى که از درون خویش شدیدا خواستار درک معناى زندگى است، آن را در پایان هر رنج و سختى یا در پاسخ‌هاى دریافتى از معماهاى گوناگون زندگى مثل عشق، مرگ، خدا، روح، خیر و شر درک مى‌کند. زندگى‌اى که در امور سطحى و ظواهر آن سیر مى‌کند، هرگز نمى‌تواند پاسخ‌گوى این‌گونه سؤالات یا نیازهاى نشئت‌ گرفته از آن باشد.

تنها راه تحقق بخشیدن به عمیق‌ترین خواسته‌ها و اشتیاق انسان، یافتن ابعاد ناشناخته و پنهان وجود اوست. با پیشرفت علم این آرزوى قلبى و اشتیاق انسان ‌باید به‌ تدریج محو و کم‌رنگ‌تر مى‌شد؛ اما دقیقا بیشتر و مصرانه‌تر مطرح شده است، چون «علم» دیگر حقایق جدیدى براى کشف ابعاد مخفى و ناشناخته زندگى ندارد. دیگر کسى به بررسى و تحقیق در مورد آزمایشات CAT افرادى که تجربه نزدیک به مرگ را داشته‌اند یا ام‌آرآیِ یوگى‌هایى که مراقبه‌هاى عمیق مى‌کنند نیاز ندارد، زیرا آن‌ها کار خود را انجام داده‌اند و تأثیرات خود را گذاشته‌اند؛ یعنی ما مى‌توانیم مطمئن باشیم هر جا ضمیر خودآگاه‌مان بخواهد سیر کند، ذهن نیز آن را دنبال خواهد کرد. رگ‌هاى اعصاب ما قابلیت ثبت بالاترین تجربیات روحى و روانى را دارند؛ اما به هرحال، من و شما خوب مى‌دانیم که بسیار کمتر از اجداد خود درباره اسرار زندگى اطلاعات داریم.

ما در عصرى زندگى مى‌کنیم که نام «مغز برتر» بدان داده شده است. علت این نامگذارى این است که قشر مغز بشر نسبت به چندین هزارۀ گذشته، رشدی بسیار چشمگیر کرده است و مغز قدیم را که در سطح پایین غرایز عمل مى‌کرد، تحت نفوذ خود قرار داده است. با وجود نامى که امروزه به قشر مغز داده‌اند و به آن «مغز جدید» مى‌گویند، هنوز میلیون‌ها سال است که نوسانات مغز بر عهده همان مغز قدیم است. مغز قدیم نمى‌تواند مبتکر و ابداع‌ کننده افکار و عقاید باشد؛ اما فرآیند توانمند «احساس کردن» و بالاتر از آن «بودن» را اعمال مى‌کند. همین مغز قدیم بود که باعث مى‌شد نیاکان ما بتوانند وجود اسرار را در هر جاى طبیعت از نزدیک احساس کنند.

وجود اسرار که در هر ذره خلقت یافت مى‌شود، زندگى شما را نیز فرا گرفته است. ممکن است خود را در شرایطى کاملا متفاوت با نیاکان خود بیابید؛ اما شما نیز کتاب اسرارى هستید که منتظر گشوده‌ شدن است. فرض کنید یک کارگر، یک پدر یا مادر، همسر یا مصرف‌ کننده‌اى هستید که در جستجوى اجناس جدید، فروشگاه‌هاى مختلف را زیر پا مى‌گذارید یا شنونده محصولات سرگرم‌ کننده‌اى هستید که بى‌صبرانه منتظر نوار یا سى‌دى بعدى است.

هنگامى که شما در واقعیت خویش به‌درستى و در کمال صداقت زندگى مى‌کنید، هر رازى بدون هیچ تلاش و تقلایى به روى‌تان گشوده مى‌شود.

این مسئله به انتخاب دو گزینه «جدایى یا وحدت» در زمان‌هاى قدیم برمى‌گردد. آیا شما مى‌خواهید بین دو نیروى جاودانۀ تاریکى و روشنایى باقى بمانید، مبارزه کنید و آنگاه از هم بگسلید؟ آیا مى‌خواهید گامى فراتر از مرز جدایى به‌ سوى وحدت و یگانگى بردارید؟ شما مخلوقى صاحب ‌فکر، احساس و عمل هستید که از نظر معنویت هر سه به یک واقعیت واحد بر مى‌گردند. فکر هیچ فرمانروایى‌ای بر احساس ندارد؛ احساس سرسختانه در برابر مغز برتر مقاومت نمى‌کند و عمل نیز زمانى صورت مى‌گیرد که فکر و احساس هر دو بگویند: «این درست است». وقتى شما وجود دارید و جریان زندگى را بدون هر گونه مانع یا مقاومتى تجربه مى‌کنید، پس واقعیت یگانه مى‌تواند شناخته شود؛ اما جریان زندگى و واقعیت یگانه یعنى چه؟ جریان زندگى روندى است که در آن با اندیشه‌هاى الهام‌بخش، عشق، حقیقت، زیبایى و خرد به‌ عنوان جنبه‌هایى از هستى روبه‌رو مى‌شوید و واقعیت یگانه همان روح یا جان الهى است که در وجودمان جارى است. آنچه ظاهرا به‌ عنوان زندگى مطرح است، فقط چهره‌ای مبدل با هزاران نقاب است که ما را از کشف واقعیت دور مى‌کند. هزاران سال پیش، چنین جمله‌اى با هیچ بحث و مناظره‌اى مواجه نمى‌شد. روح به‌ عنوان منبع حقیقى زندگى همه ‌جا پذیرفته شده بود. امروز ما باید با نگاهى دیگر سر هستى را ارزیابى کنیم، چون در مقام فرزندان مفتخر عصر علم و استدلال، خود را طفل یتیم عقل و خرد ساخته‌ایم.

بنابراین، کتاب اسرار (the book of secrets) باید روى دو بخش کار کند. ابتدا شما را متقاعد کند که واقعا در ابعاد پنهان زندگى، سرى نهفته است؛ سپس این پیام را برساند که پیشکش شما در این راه براى رسیدن به هدف، باید شور و هیجان باشد. این پروژه‌اى نیست که وقتى شما آماده هستید، به تعویق بیفتد. آمادگى از زمانى حاصل شد که فراموش کردید از خود بپرسید کى هستید و هدف از این‌جا بودن چیست. متأسفانه بسیارى از ما با بى‌توجهى، به هزاران تجربه‌اى مُهر پایان می‌زنیم که می‌توانند در ادامه راه زندگى‌ ما، تغییر و تحول ایجاد کنند. بسیارى از این تجارب به منظور کارهاى مهم و بزرگى اتفاق مى‌افتند که مى‌توانند زندگى را به مکاشفه‌اى دائمى بدل سازند؛ اما ما آن‌ها را انکار مى‌کنیم، از بروزشان جلوگیرى و با شک با آن‌ها برخورد مى‌کنیم.

سرانجام باید باور کنید که زندگى با وجود تمام سختى‌ها و تعهدات، جستجویى ارزشمند است. اگر چنین نبود، هر قضاوت یا تصمیم‌گیرى کوچک، بهانه و جاذبه کافى براى بستن کتاب اسرار ایجاد مى‌کرد؛ اما اگر چنین اتفاقى هم بیفتد، لحظه‌اى طول نخواهد کشید که دوباره گشوده خواهد شد.

دکتر دیپاک چوپرا، نویسنده این کتاب، پزشکی متبحر است که تاکنون بالغ بر 10 میلیون نسخه از کتاب‌های او که به 30 زبان مختلف دنیا ترجمه شده، به فروش رفته است.

در بخشی از کتاب اسرار می‌خوانید:

سیزدهمین راز در مورد آزادى فردى است. اگر نوع رفتار یا به‌ طورکلى کنش‌ها و واکنش‌هایتان به کائنات فردى است، شما نمى‌توانید حقیقتا آزاد و رها از هرگونه قید و بند باشید، زیرا فرد همچون محموله یا بسته محدود است. اگر درون این محموله بمانید، آگاهى و هوشیارى‌تان نیز متناسب با همان محموله خواهد شد و در نتیجه محدودتر خواهد ماند. از امروز رفتارهاى خود را به‌ گونه‌اى تغییر دهید که تأثیر و نفوذ آن همه‌ جا را فرا بگیرد. یکى از رایج‌ترین کارها در هند و به‌ طور کلى در مشرق‌ زمین، مراقبه و عبادت قبل از طلوع آفتاب است. بسیارى از مردم (از جمله مادر و مادربزرگ خودم) قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار مى‌شوند و براى عبادت و نماز به معبد مى‌روند. ویژگى و امتیاز این کار این است که آن‌ها قبل از آغاز روز به پیشوازش مى‌روند.

به پیشواز روز رفتن قبل از آغازش یعنى اینکه شما در لحظه تولدش حضور دارید و آغوش خود را به‌ سوى یک امکان مى‌گشایید، زیرا در این لحظه که هنوز هیچ رخدادى روى نداده است، نوزادى به نام روز زاده مى‌شود، تازه و باطراوت. این لحظه مى‌تواند به هر چیزى تبدیل شود. در چنین لحظات بسیار مهم و حیاتى، راهبان در مراقبه و مردم در عبادت‌شان خواهان نفوذ و تأثیر بیشتر ضمیر خودآگاه‌شان هستند؛ حاضر بودن در این لحظه همچون حضور در تولد و آغاز زندگى یک کودک مهم و حیاتى است.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه مترجم
مقدمه نویسنده
اولین راز: رمز زندگى یک حقیقت است
دومین راز: دنیا درون شماست
سومین راز: چهار مسیر منتهى به وحدت و یکپارچگى
چهارمین راز: آنچه می‌جویید، خود از قبل دارید
پنجمین راز: دلیلِ رنج غیرواقعى است
ششمین راز: آزادى ذهن را آرام و مطیع مى‌سازد
هفتمین راز: همه زندگى‌ها معنوى هستند
هشتمین راز: شر دشمن شما نیست
نهمین راز: انسان در چند بُعد زندگى مى‌کند
دهمین راز: مرگ، امکان زندگى دوباره
یازدهمین راز: کائنات از طریق شما مى‌اندیشد
دوازدهمین راز: زمانى جز لحظه حال وجود ندارد
سیزدهمین راز: آزادى واقعى زمانى است که فردیت رخ دهد
چهاردهمین راز: زندگى یعنى همه چیز
پانزدهمین راز: همه چیز یعنى ذات و جوهر ناب