معرفی و دانلود کتاب اسرار جاده‌ی شنی

معرفی کتاب اسرار جاده‌ی شنی

کتاب اسرار جاده‌ی شنی، داستانی پلیسی و هیجان‌انگیز از کارا توماس است؛ این کتاب داستان خبرنگاری جسور را روایت می‌کند که می‌خواهد پرده از پرونده‌ی قتلی مرموز بردارد. در حین مطالعه‌ی این اثر، با معماهای پیچیده‌ای روبه‌رو می‌شوید و هر لحظه انتظار دارید تا حقیقتی تازه از معمای قتل آشکار شود، اما یادتان نرود که باید خیلی صبور باشید!

درباره‌ی کتاب اسرار جاده‌ی شنی

کتاب اسرار جاده‌ی شنی (Lost to Dune Road)، اثری خواندنی در حوزه‌‌ی ادبیات پلیسی است. کارا توماس (Kara Thomas)، نویسنده‌ی کتاب، داستان این اثر را با ترکیبی از هیجان و تعلیق نگاشته است. مهارت توماس در ایجاد تعلیق و اتفاق‌های غیرمنتظره، خواننده را تا لحظه‌ی آخر داستان درگیر می‌کند. نویسنده با پرداختن به جزئیات حساس و ایجاد کشمکش‌های درونی در شخصیت‌ها، توانسته داستانی با عمق عاطفی و روان‌شناختی بنویسد. داستان اسرار جاده‌ی شنی علاوه بر هیجان، پیام‌های انسانی و اخلاقی نیز به همراه دارد. عدالت‌خواهی، رستگاری و توانمندی رویارویی با اتفاق‌های ناخوشایند گذشته را می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین پیام‌هایی دانست که نویسنده در این داستان گنجانده است.

داستان اسرار جاده‌ی شنی، خواننده را با ماجراهای لی الرین، خبرنگاری بی‌باک، همراه می‌کند. لی درگیر پرونده‌ی حل‌نشده‌ی قتل زنی جوان می‌شود. فعالیت لی بر روی این پرونده، نام وی را بر سر زبان‌ها می‌اندازد. به‌ دنبال اتفاق‌هایی، لی، اشتباهی بزرگ مرتکب می‌شود. این اشتباه، آبروی لی را نزد همکارانش می‌برد و باعث کناره‌گیری‌اش از حرفه‌ی خبرنگاری می‌شود.

پنج‌ سال بعد، زن جوان و بارداری با نام آماندا هارتلی، به کما می‌رود. در گزارش‌های پلیس، قید شده که هارتلی، قصد خودکشی داشته است. در کوله‌پشتی آماندا، یادداشتی با نام لی الرین قرار داشته. جایی که آماندا هارتلی برای آخرین بار دیده شده بود، دقیقاً همان‌ جاده‌ای بود که فرد مظنون به قتل در پرونده‌ی سابق لی الرین ناپدید شده بود. این شواهد باعث می‌شود تا پای لی الرین به پرونده‌ی خودکشی آماندا هارتلی باز شود. لی این پرونده‌ را بختی می‌داند برای بازیافتن آبروی از دست رفته‌اش. پیدا کردن قاتل و افشا نمودن رازهای آماندا، لی الرین را به مسیری تاریک هدایت می‌کند که تاکنون چیزی نظیر آن را در عمرش تجربه نکرده است. در ادامه‌ی داستان اسرار جاده‌ی شنی، اتفاق‌های هیجان‌انگیز و غیرقابل‌پیش‌بینی رخ می‌دهد و لی الرین در مسیر خطرناکی قرار می‌گیرد. در این راه، الرین با شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که هم می‌توانند به او کمک کنند و هم ممکن است او را به دام بیندازند. تنش‌های روانی و معماهای پیچیده‌ی داستان تا آخرین صفحه، خواننده را درگیر خود می‌کند و در نهایت، با یک پایان غافلگیرکننده و پر از لحظه‌های هیجان‌‌انگیز، تمام سوالات پاسخ داده می‌شود.

کتاب اسرار جاده‌ی شنی را انتشارات گویا، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است. بیتا قوچانی مترجم این اثر است.

نکوداشت‌های کتاب اسرار جاده‌ی شنی

• این کتاب تمامی اجزای لازم برای راضی کردن طرفداران ادبیات پلیسی را دارد. (پابلیشرز ویکلی)
• انتخابی بسیار ارزشمند برای طرفداران آثار معمایی پرتعلیق. (مرور کتاب‌های میدویست)
• برنامه‌تان را خالی کنید؛ چون به محض شروع این کتاب، دیگر نخواهید توانست دست از خواندن آن بردارید! (اشلی الستون، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• از ابتدا تا انتهای رمان اسرار جاده‌ی شنی از خواندن آن لذت بردم. لحن کتاب تند و صریح است، داستان پیچیده و جذاب و پایان آن عمیقاً رضایت‌بخش است. مزیت دیگر؟ این کتاب یکی از بهترین جمله‌های آغازین را در دنیای ادبیات دارد. (جس لووری، نویسنده‌ی نامزد جایزه‌ی ادگار آلن پو)

کتاب اسرار جاده‌ی شنی برای چه کسانی مناسب است؟

تمامی علاقه‌مندان به مطالعه‌ی داستان‌هایی نفس‌گیر در ژانر معمایی پلیسی، مخاطب‌های کتاب اسرار جاده‌ی شنی به‌حساب می‌آیند.

در بخشی از کتاب اسرار جاده‌ی شنی می‌خوانیم

از زندان که بیرون آمدم یک تماس بی‌پاسخ دیگر از نامادری‌ام داشتم. این بار هیچ پیام صوتی‌ای نبود که یعنی می‌توانست به‌تنهایی بیشتر از یکی از پیام‌های چهل‌وپنج‌ثانیه‌ای بانی طولانی باشد.

درحالی‌که با احساس گناهم مبارزه می‌کردم، کولر را روی دور خیلی تند گذاشتم. می‌ترسیدم اگر به بانی زنگ بزنم، متوجه این احساس گناه در صدایم بشود؛ آماندا، جنا، چیس سالیوان. خیلی زود از من می‌خواهد حقیقت را درمورد هفته‌ی گذشته بگویم.

بانی یکی از مهربان‌ترین آدم‌هایی است که می‌شناسم، اما بزرگ شدن زیر نظر او هنوز هم مانند این است که با یکی از اعضای سازمان اطلاعات و امنیت شوروی زندگی کنم. او می‌توانست از یک کیلومتر دورتر بوی زیاد عطرم را حس کند، درحالی‌که خودم می‌دانستم که دارم بوی گند سیگار را می‌پوشانم. او می‌توانست من را برای رفتارم با پدرم سر میز شام سرزنش کند و لحظه‌ی بعد برای دعوایی که اوایل آن روز با بهترین دوستم داشتم با گریه و زاری نزدش بروم.

پدرم هیچ‌وقت از مادر واقعی‌ام حرفی به من نزد. در بیشتر دوران کودکی‌ام، دلیل این امر را حضور بانی در زندگی‌مان می‌دانستم. هنوز سیزده‌ساله نشده بودم که در اولین ملاقات خانواده‌درمانی‌مان همان بانی درحالی‌که از وحشت جلوی دهانم را گرفته بودم فاش کرد که مادرم خودکشی کرده بود. درمانگر مردی با بدن جک اسکلینگتون، طوری برای بانی سر تکان داد که انگار هر دوی آن‌ها تمام جلسه را از قبل تمرین کرده بودند، درحالی‌که پدرم به نقطه‌ای روی دیوار خیره مانده بود و هیچ حسی در چشمانش نبود.

سال‌ها همه به من گفته بودند که مادرم مریض شده و فوت کرده است که قاعدتاً حقیقت هم داشت. ذهن نوجوان من نتوانست این موضوع را هضم کند که بیماری روانی باعث مرگ مادرم بود و به‌جای آن به‌سرعت برگشتم، درحالی‌که از دست مادرم و همه‌ی کسانی که سعی می‌کردند من را متقاعد کنند که عصبانیتم بیجا بوده، به‌شدت عصبانی بودم.