معرفی و دانلود کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

معرفی کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

شاید اگر بگوییم که کتاب‌ها، همان چیزهای افسانه‌ای و جادویی‌ هستند که از آخرین نسل جادوگران، برای دنیای ما به جا مانده‌اند، بیراه نگفته باشیم! ویل شوالبی، در کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی، ما را بار دیگر با خصلت جادویی کتاب‌ها آشنا می‌کند. این اثر که به افتخارات زیادی از جمله بهترین کتاب سالِ "Entertainment Weekly" دست یافته، از دل یک موقعیت ساده به وجود آمده است: مکالمه‌ی یک مادر با پسرش درمورد کتاب‌ها.

درباره‌ی کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

اخیراً چه کتابی خوانده‌اید؟ این سؤال ساده، در بسیاری مواقع، مانند پلی است که از طریق آن می‌توان با سایر انسان‌ها ارتباط برقرار کرد. داستان کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی (The End of Your Life Book Club)، نوشته‌ی ویل شوالبی نیز با چنین پرسشی آغاز می‌شود. اگر در یک مرکز درمانی باشید و مجبور به سپری کردن بخش زیادی از وقت خود در این مرکز، چه کاری بهتر از صحبت کردن درمورد کتاب‌هایی که به‌تازگی خوانده‌اید؟

ماری شوالبی برای درمان سرطان، باید زمان زیادی را به همراه پسرش در مرکز درمان سرطان بگذراند؛ بنابراین، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که در این مدت، با هم کتاب بخوانند و درموردش صحبت کنند. در این شرایط، اگرچه جلسات شیمی‌درمانی، جلساتی کسل‌کننده و غم‌بار به نظر می‌رسند، اما از این طریق، به لذت‌بخش‌ترین زمان‌های عمر ماری و پسرش تبدیل می‌شوند.

کتاب‌ها برای ماری و ویل، اگرچه در ابتدا، بهانه‌ای برای سرگرم شدن و گذراندن اوقات هستند؛ اما خود، به دلایلی تبدیل می‌شوند تا رابطه‌ی آن‌ها از نو و به شکلی بهتر از گذشته ساخته شود. در کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی، اگرچه دنیای مادر - که به مرگ نزدیک است - با دنیای پسر جوانش متفاوت است، اما آن‌ها هر دو درمی‌یابند تا چه‌اندازه به یکدیگر وابسته هستند. این اثر، از خلال عشق میان ماری و ویل نطفه بسته و متولد می‌شود.

در این اثر، راجع به طیف وسیعی از کتاب‌ها – کلاسیک تا عامه‌پسند – می‌خوانیم، به سفر در دنیای آن‌ها می‌رویم و احساس می‌کنیم که ما نیز در حال گوش دادن به گفت‌وگوی ماری و پسرش، پیرامون این موجودات جادویی هستیم.

جوایز و افتخارات کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

- بهترین کتاب سال BookPage
- بهترین کتاب سال Entertainment Weekly
- برنده‌ی جایزه‌ی Books for a Better Life برای «بهترین کتاب الهام‌بخش در ژانر بیوگرافی»
- نامزد‌ جایزه‌ی گودریدز

نکوداشت‌های کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی

- تأثیرگذار. (The Oprah Magazine)

- این کتاب، ترکیبی جذاب از عشق و مسائل خنده‌دار است. (Chicago Tribune)

- بزرگداشتی عاشقانه از یک فرزند برای مادرش. (The New York Times Book Review)

- شوالبی نشان می‌دهد که ادبیات تا چه اندازه می‌تواند به زندگی مرتبط و برای آن ضروری باشد. (The Washington Post)

- نه‌تنها ادای احترامی صمیمانه از یک پسر به شجاعت و عشق مادرش؛ بلکه گواهی روشن بر قدرت همیشگی کتاب‌ها برای معنادهی به دنیای پر از هرج‌ومرج، یادآوری ارزش‌ها و مرتبط کردن انسان‌ها به یکدیگر. (The Boston Globe)

کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی مناسب چه کسانی است؟

اثر حاضر مناسب تمام کسانی است که به دنیای کتاب‌ها علاقه دارند و همچنین از مطالعه‌ی خاطرات و زندگی‌نامه‌ها لذت می‌برند.

با ویل شوالبی بیشتر آشنا شویم

ویل شوالبی (Will Schwalbe)، نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی است. او در مجله‌های گوناگونی، از جمله نیویورک‌تایمز مشغول به فعالیت بوده است و دیگر اثر مهم او «کتاب‌هایی برای زندگی» نام دارد.

در بخشی از کتاب آخرین باشگاه کتابخوانی می‌خوانیم

بعد از اینکه خواندن کتاب بولانیو را تمام کردم، کتاب‌هایمان را باهم عوض کردیم. مادرم معتقد بود نویسندۀ کتاب کارآگاهان وحشی گاهی پراکنده‌گویی می‌کند، ولی کلاً از آن خوشش آمده بود و به نظرم علتش این بود که نویسنده، بسیار عاشق نوشتن بود و در آن کتاب نیز درمورد نویسندگان صحبت کرده بود. مادر از اشارات بی‌شماری که به کتاب‌های نویسندگان دیگر شده بود لذت می‌برد. هر دوی ما، نویسندگانی را که بولانیو به آنها اشاره کرده یا از آنها نام برده بود نمی‌شناختیم و آثار‌شان را نخوانده بودیم. مثل وقتی‌که کسی در قطار یا در فروشگاه، درمورد کسی صحبت می‌کند که ما نمی‌شناسیم، و کنجکاوی‌مان تحریک می‌شود، مادر نیز از سر کنجکاوی شیفتۀ این داستان شده بود؛ چون نویسنده در آن کتاب با هیجان، اشتیاق و شیرین‌زبانی درمورد افراد مختلف صحبت می‌کرد.

توماس در کتاب خود برخلاف بولانیو، به اتفاقات و مکان‌هایی اشاره می‌کرد که برای ما آشنا بود. چند ماهی از انتشار این کتاب بیشتر نمی‌گذشت، مادر خیلی دوست داشت من آن را بخوانم، چون نثر شتاب‌زدۀ آن داستان، دائم دو مرحله از زندگی شخصیت اصلی را روایت می‌کرد؛ زمانی که شخصیت اصلی داستان که سیاه‌پوست است، هنوز پسر کوچکی است و در بوستون زندگی می‌کند و در مدرسه آنها را از سفیدپوست‌ها جدا می‌کنند، و زمانی که مرد بالغی شده است و در نیویورک با زن سفیدپوستی ازدواج کرده و سه فرزند دارد و باید سعی کند خانواده‌اش را کنار هم نگه دارد ولی دشواری‌های فراوانی پیش روی او است.

مادرم می‌گفت: «این‌قدر وضعیت زندگی مردم در جاهای مختلف کشور در این داستان جالب و شگفت‌انگیز به تصویر کشیده شده، که مطمئنم خیلی زود می‌خونی و تمومش می‌کنی.» واقعاً شگفت‌انگیز بود و من هم به همین دلیل زود توانستم داستان را بخوانم و تمام کنم.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت نویسنده
رسیدن به جان‌پناه
دیدار در سامرا
هفتاد سطر درمورد پوچی
مارجوری مورنینگ‌استار
هابیت
قدرت روزانه برای نیازهای روزانه
اهل کتاب
 «من غصه هستم»
کتابخوان عجیب
قفس مارمولک
برات فارار
رانش قاره‌ها
نقاب رنگین
در کلیسای جامع
هرجا روید مقصد همان‌جاست
کوکورو
قیمت نمک
بنیادگرای ناراضی
سال تفکر جادویی
آلیو کیتریج
دخترانی مثل ما
سوئیت فرانسوی
گاز زدن انبه
ظرافت جوجه‌تیغی
دختری با خال‌کوبی اژدها
بروکلین
اشک‌های پدرم
خوشبختی در راه است
پایان کتاب