معرفی و دانلود کتاب یک ازدواج آمریکایی

معرفی کتاب یک ازدواج آمریکایی

کتاب یک ازدواج آمریکایی رمان معروف و پرفروش تایاری جونز، تصویری تکان دهنده از آثار یک محکومیت اشتباه در زندگی مشترک و عاشقانه‌ی زوجی سیاه پوستی را ارائه می‌کند.

یک ازدواج آمریکایی (An American marriage)، به عنوان تحسین شده‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب سال‌های 2018 و 2019 از نگاه نیویورک تایمز، مجله‌ی اپرا، واشنگتن پست، دالاس مورنینگ نیوز، باستل و آتلانتیک انتخاب شده است. تایاری جونز (Tayari Jones) در این رمان فراموش نشدنی، مسائل دشواری در مورد غرور، خیانت و ظرفیت افراد برای بخشش را به چالش می‌کشد.

داستان کتاب درباره‌ی رُی و سِلستیال زوج جوان و سیاهپوستی است که در آتلانتا ساکن هستند. آن‌ها پس از گذشت حدود یک سال از ازدواجشان می‌خواهند برای دیدن والدین ری به ایالتی دیگر بروند. آن دو، شب را در یک متل محلی می‌مانند و آنجا ری به همسرش می‌گوید شخصی که قرار است ببینند پدر واقعی او نیست. این موضوع باعث دعوا بین‌شان می‌شود و ری برای اینکه دوباره خونسردی‌اش برگردد برای حدود یک ربع اتاق را ترک می‌کند.

بیرون از متل، او با زنی میان‌سال روبرو می‌شود که بازویش شکسته و به او کمک می‌کند تا به اتاقش بازگردد. همان شب به زن تجاوز می‌شود و او با این تصور که شخص متجاوز ری بوده است، پلیس را در جریان می‌گذارد. در فاصله‌ای که ری به زندان می‌افتد و منتظر رای دادگاه است، سلستیال می‌فهمد که باردار شده، اما هر دو موافق هستند که این نوزاد نباید متولد شود. در نهایت دادگاه ری برگزار می‌گردد و او محکوم به 12 سال حبس می‌شود.

این رمان یک داستان عاشقانه‌ی خاص با فراز و نشیب‌های دردناک به همراه رویاهای واقعی یا دروغین را روایت می‌کند که با مهارت از تراوشات ذهن نویسنده نشأت گرفته و به زیبایی نوشته شده است. این کتاب به بررسی نقش مرد در دنیای مدرن، نیاز به عدالت اجتماعی و همچنین باری که او بر دوش می‌کشد می‌پردازد. جونز در این اثر بسیار گیرا، سعی داشته تا از زوایای مختلف حس همدردی شما را نسبت به ‌هر یک از شخصیت‌های داستان برانگیزد. او هیچ‌گاه نقاط ضعف و تمایل انسانی‌اش نسبت به توجیه را انکار نمی‌کند. این در حالی است که مهربان و عادل بودن و خوش رفتاری را علی‌رغم تمایل قلبی به نمایش می‌کشد.

تایاری جونز مهارت فوق‌العاده‌ی خود را با نوشتن رمان یک ازدواج آمریکایی که در تمامی سطوح قابل تحسین است به رخ می‌کشد. از همان ابتدا، این رمان شما را با نثر زیبای خود همراه می‌کند. این رمان تنها بر یک مثال از ازدواج بسنده نکرده و موارد فلسفی و سیاسی را هم بررسی می‌کند که شامل انتظارات زنان و مردان در هر نسل، جایگاه ازدواج در جامعه‌ی مدرن، نژادپرستی نظام و غیره می‌شود. همچنین عدم دیکتاتورگرایی را مدنظر قرار می‌دهد که شما را وادار به زیر سؤال بردن محکومیت و ایده‌آل‌های اصلی می‌کند. رمان‌های معدودی توانسته‌اند به اندازه‌ی این کتاب با زمان خود مطابقت داشته باشند. ایده‌های انتزاعی در مورد نژاد و عشق در قالب داستان ارائه شده‌اند. داستان بسیار جالب توجه و شخصیت‌ها فراموش نشدنی هستند.

جونز در این رمان با ذکاوت و پر احساس با مسائل برخورد می‌کند و به همین دلیل موفق به دریافت جایزه‌ی زن سال در حوزه‌ی نویسندگی داستان شده است. پیش از این، کتاب‌های او در سراسر انگلستان مورد تحسین قرار گرفته بود اما این کتاب پس از انتخاب توسط اپرا وینفری و باراک اوباما به عنوان کتاب برتر به شدت مورد استقبال قرار گرفت و اپرا تصمیم دارد تا فیلم این رمان را نیز بسازد.

برخی نظرات درباره‌ی رمان فراموش نشدنی یک ازدواج آمریکایی:

- داستانی آگاهانه و قابل لمس در مورد روابط امروزی. (لیبرتی هاردی، بوک ریوت)
- فوق‌العاده گیراست... این داستان به زیبایی روایت شده است. (نقد کتاب نیویورک تایمز)
- تایاری جونز به عنوان یکی از برجسته‌ترین صداهای نسل خود شناخته شده است. (اِسِنس)
- این کتاب هدیه‌ای از نویسنده به ماست چرا که او با بازی با کلماتش روح و روان ما را لمس می‌کند. (اپرا وینفری)
- نفس‌گیر... جونز استاد کلمات است و رمان یک ازدواج امریکایی نمونه‌ای از سخن‌پردازی او در بازی با کلمات است. (بیچ مدیا)

در بخشی از کتاب یک ازدواج آمریکایی می‌خوانیم:

نمی‌دانستم که بدن ما می‌تواند همه چیز را قبل از آن که اتفاق بیفتد حس کند، بنابراین وقتی چشمانم از اشک پر شد، فکر کردم این تأثیر غیر قابل پیش‌بینی احساس است. گاهی این حالت در زمان جستجو در فروشگاه‌های پارچه فروشی یا درست کردن یک وعده غذایی به من دست می‌داد – در مورد رُی فکر می‌کردم، به پاهای پرانتزی‌اش یا وقتی که روی زمین با یک دزد گلاویز شده بود که به قیمت یکی ازدندان‌های جلویش تمام شد. وقتی پای خاطرات به میان می‌آمد، چند قطره اشک از چشمانم سرازیر می‌شد، اصلاً مهم نبود در آن لحظه کجا باشم، می‌گفتم که آلرژی دارم یا یک مژه در چشمم برگشته. زمانی که آن شب در الویس چشمانم از احساس پر شد و بغض راه گلویم را گرفت، حس کردم این عشق است نه دلهره.

وقتی برای آن سفر برنامه‌ریزی می‌کردیم، فکر می‌کردم قرار است در خانه‌ی مادرش بمانیم بنابراین با خودم لباس خواب نیاورده بودم. به جای آن یک زیرپوش بلند تنم کرده بودم. رُی لبخند زد و گفت که من را دوست دارد. صدایش گرفته بود، مثل تمام آن چیزی که من را در برگرفته بود. آنقدر جوان و بی‌فکر بودیم که فکر می‌کردیم این اتفاقات همه از روی شیفتگی است و بس. چیزی که ما به وفور آن را تجربه می‌کردیم.

همان‌طور دراز کشیده بودیم، هنوز بیدار بودیم و در موقعیتی آرام و پر عشق زمان را می‌گذراندیم. بلند شدم و سر جایم روی تخت نشستم، نفس عمیقی کشیدم که پر از عطر آن روز بود – گل ولای رود، بوی صابون هتل، و بعد هم عطر تن او، مشخصه‌ی جذاب او و سپس هم خودم. این عطر خوش به ذرات ملافه راه پیدا کرده بود. من آرام به او نزدیک شدم و پلک‌های بسته‌اش را بوسیدم. با خود فکر می‌کردم که چقدر خوش‌شانس هستم. البته خوش‌شانسی نه به آن به معنا که دوستان مجردم برای پیدا کردن یک مرد خوب برای ازدواج به من نسبت می‌دادند، و همین‌طور نه به آن دلیلی که مجله‌ها گفته بودند تعداد مردان سیاه پوست باقی مانده کم است و لیستی بلند بالا از افراد فاقد صلاحیت رو می‌کردند که مُرده، هم‌جنس‌باز یا در زندان بودند و یا با زنان سفید پوست ازدواج کرده بودند. بله من با توجه به این معیارها خوش شانس بودم اما در ازدواج من با رُی، یک حس خوشبختی قدیمی وجود داشت، از همان‌هایی که فردی را پیدا می‌کنی که عاشق عطر تن او هستی.

فهرست مطالب کتاب

فصل‌ اول: پل‌ موسیقی
فصل ‌دوم: میز را برای‌ من آماده کن
فصل‌ سوم: بخشش
مؤخره