معرفی و دانلود کتاب کیمیا؛ دختر مولانا
برای دانلود قانونی کتاب کیمیا؛ دختر مولانا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کیمیا؛ دختر مولانا
ولید علاءالدین در کتاب کیمیا؛ دختر مولانا روایتگر سرگذشت دختری شده که در گیرودار دلباختگی مولوی به شمس تبریزی، هم عشق و هم زندگی خود را از دست داده. در این داستان تاریخی، نویسنده با بهرهگیری از الهامات و رؤیاهای خود، حقایق تازهای از زندگی مولوی، دخترخواندهی او، پسر وی و شمس تبریزی ارائه کرده که مخاطبان را متوجه نکتههای تازهای میکند. برگزیده شدن بهعنوان نامزد نهاییِ جایزهی ادبی ساویرس در سال 2021 از افتخارات این اثر محسوب میشود.
دربارهی کتاب کیمیا؛ دختر مولانا
آنچه باعث شد ایدهی نگارش کتاب کیمیا؛ دختر مولانا برای نخستین بار در ذهن ولید علاءالدین جرقه بزند، به نخستین روزهای اقامتش در قونیه برمیگردد. هنگامی که این نویسنده، درست در هشتصدمین سالگرد تولد مولوی، از سوی مرکز عربی ادبیات جغرافیایی عازم قونیه شده بود تا سفرنامهای از دیار این شاعر و عارف به نگارش دربیاورد. علاءالدین که از سالها پیش، گاهوبیگاه صحنههایی را بهصورت «رؤیاهای شفاف» میدید، در روزهای ابتدایی اقامت خود این شهر نیز با رؤیاهایی مواجه شد که اتفاقاً توانست آنها را در قالب کلمات و جملات ثبت کند. به نظر میرسید رؤیاهایش با رؤیاهای انسانی دیگر در قرون گذشته برخورد کرده و او مجرایی شده که میتواند آرزوهای فرد دیگری را به رشتهی تحریر دربیاورد؛ فردی که سالها پیش جانش را از دست داده. «علاءالدین»، پسر مولانا جلالالدین، همان شخصی است که از پس قرنها، آرزویش را با آرزوهای نویسندهی این اثر پیوند زده بود. همین رؤیا، نگارندهی این کتاب را با شخصیتی آشنا کرد که پیش از آن، چیز زیادی از او نمیدانست: کیمیا، دخترخواندهی مولوی که بهاجبار به عقد شمس تبریزی درآمده بود و پس از مدت کوتاهی نیز از دنیا رفته بود.
ولید علاءالدین که با هدف نگارش سفرنامهای در مورد قونیه یا به گفتهی خودش، برای لبیک گفتن به مولانا جلالالدین، قدم به قونیه گذاشته بود، اکنون از طریق خوابهایش به رخدادهای جدیدی پی میبرد که در هیچ کتابی نمیشد سراغ آنها را گرفت. بنابراین، تصمیم گرفت تا با رعایت شرط امانت، هر حقیقتی را که از مجرای رؤیاهایش دریافت میکرد تدوین کرده و در اختیار مخاطبان قرار بدهد. شاید این بار لازم بود بهجای مولوی، داستان زندگی پسر و دخترخواندهی او را روایت کند؛ دختر و پسری که عشقشان در نتیجهی دلدادگی مولوی به شمس، برای همیشه نافرجام ماند.
اثر حاضر در حقیقت داستانی است که وقایع آن میان زمان حال و گذشته، همینطور میان خواب و بیداری جریان دارند. تنها شباهت میان نویسنده با شخصیتهای کتابش به محل سکونت آنها مربوط میشود. همگی ساکن قونیهاند، اما قونیهای که مولانا و خانوادهاش در آن میزیستند با شهری که ولید علاءالدین در آن سکونت داشته، تفاوت بسیاری دارد. البته ناگفته نماند، مؤلف این اثر، رخدادهای مربوط به کیمیا را از زبان پسر مولوی، علاءالدین، روایت میکند. این همنامی نویسنده با شخصی که از طریق رؤیاهایش به او نزدیک شده، درخور توجه است.
علیرغم زندگی عجیب کیمیا، نه در آثار ادبی کهن و نه در کتابهایی که در سدهی اخیر تألیف شدهاند، اطلاعاتی شفاف از سرگذشت و احوال او ارائه نمیشود. زندگی او به تراژدیای شباهت دارد که زندگی شمس و مولوی بر آن سایه انداخته. بااینحال، ولید علاءالدین در هر کجا که تصور میکرد ممکن است ردی از کیمیا باشد به جستوجو پرداخت و در این راه، از یک نویسندهی ایرانی هم کمک گرفت اما به نتیجهای نرسید.
باید اعتراف کنیم خواندن کتاب کیمیا؛ دختر مولانا به یک تجربهی تاریخی و عرفانی شباهت دارد که فضای وهمانگیز رؤیاهای نویسنده را برایتان بازسازی میکند. کتاب پیشرو پیوندی را میان راوی، مولوی، کیمیا و پسر مولانا برقرار میکند که حتی زمان هم نمیتواند میان آن خللی ایجاد کند. زیرا این پیوند نه با تحقیقات و پژوهشهای تاریخی، بلکه به کمک رؤیاها و الهامات روحی محقق شده است.
کریم اسدی اصل برگردان این اثر را به عهده داشته و نشر مروارید چاپ و انتشار این کتاب را به انجام رسانده است.
کتاب کیمیا؛ دختر مولانا برای چه کسانی مناسب است؟
مشتاقان داستانهای تاریخی و تمامی علاقهمندان ادبیات مصر را به مطالعهی کتاب کیمیا؛ دختر مولانا دعوت میکنیم. عاشقان مولوی و شیفتگان آثار و احوال او نیز با خواندن اثر پیش رو فرصتی خواهند داشت تا زندگی مولوی را از زوایای کاملاً متفاوتی مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
در بخشی از کتاب کیمیا؛ دختر مولانا میخوانیم
هنگام گشتوگذار در اطراف مقبرهی مولایم ملانصرالدین بهطور اتفاقی با سلمان آشنا شده بودم. مستقیم به سمت من آمده بود و دستش را دراز کرده بود تا با من دست بدهد. او جوانی حدوداً نوزده ساله بود. دستپاچه بهنظر میرسید. با او دست داده بودم. خودش را معرفی کرده و سپس به انگلیسی دستوپاشکستهای توضیح داده بود که در دانشگاه آقشهر گردشگری میخواند و گفت که در حال یادگیری زبان آلمانی است، اما در حال حاضر نمیتواند بهخوبی به این زبان صحبت کند. توضیح داده بود که انگلیسیاش نیز چندان خوب نیست اما قصد دارد که مرا در شهر همراهی کند تا هم زبانش را تقویت کرده باشد و هم شرم و حیای دستوپاگیرش را کنار بگذارد. گفته بود که چند بار تصمیم گرفته است پا پیش بگذارد، اما هر بار منصرف شده است. اما چیزی در چهرهی من او را تشویق به انجام این کار کرده بود. به او گفته بودم: «موافقم سلمان! به انگلیسی صحبت خواهیم کرد و هرجا منظور هم را متوجه نشدیم، از زبان اشاره کمک میگیریم.» در ادامه هنگامی که قصد داشت مرا جایی ببرد و نمیتوانست بهدرستی دربارهی مقصد به من توضیح دهد، بر او آسان میگرفتم و خود را دست او میسپردیم و به دنبالش راه میافتادیم تا شاید بالاخره راهی برای برقراری ارتباط پیدا کنیم.
پیش از مراسم باشکوه خوردن کباب، از تندیسهای ملانصرالدین در میدانی که به نام او نامگذاری شده بود، دیدن کرده بودیم. تندیسهای برنزی بزرگی که با مهارت ساخته شده بود و بعضی از آنها یادآور حکایتها و شوخیهای مشهور او بود؛ داستان دیگی که میزاید، تندیس ملانصرالدین درحالیکه برعکس روی خرش نشسته است، تندیس دیگری که او شاخهی درختی را که روی آن نشسته است، میبُرد و تندیسهای دیگر. پس از آن به مسجد «ابلکجی» در میدان اصلی آقشهر سر زده بودیم؛ همانجایی که تمثال بزرگ آتاتورک نصب شده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کیمیا؛ دختر مولانا |
نویسنده | ولید علاء الدین |
مترجم | کریم اسدی اصل |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 226 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-191-782-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |