معرفی و دانلود کتاب پلها: مجموعه داستان
برای دانلود قانونی کتاب پلها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پلها: مجموعه داستان
احمد ابوالفتحی مجموعهای از هفت داستان کوتاه خود را در کتاب پلها گرد آورده که همگی به فرازوفرودهای زندگی انسانها و تضادهای معمول سرنوشت آدمی میپردازند. مطالعهی این مجموعهی داستانی فرصتی بینظیر برای آشنایی با تازهترین آثار ادبی معاصر خواهد بود.
دربارهی کتاب پلها
هر یک از داستانهای هفتگانهای که احمد ابوالفتحی در کتاب پلها به مخاطبان عرضه کرده، حول محور زندگی شخصیتهایی میگردند که مانند انسانهای دنیای واقعی، با مشکلات ریزودرشت زندگی دستبهگریباناند؛ و اگرچه با شادیهای زندگی همراه شدهاند اما گاهی طعم تلخ غم را نیز چشیدهاند. انسانهایی که در گیرودار شکستها و موفقیتهای زندگی، با سرنوشت محتوم خود روبهرو میشوند و اتفاقات غیرمنتظرهای را تجربه میکنند که هرگز توان تغییر آنها را ندارند. یکی از شخصیتهای درخور توجه این کتاب، در نخستین داستان آن، با عنوان «گرفتگی»، حضور دارد؛ شخصیتی که زندگیاش با خوشنویسی عجین شده، بهطوری که جهان پرپیچوخم نستعلیق، بیشتر از دنیای اطراف، برایش واقعیت دارد.
این استاد خوشنویسی که ده سالی میشود از خطاطی فاصله گرفته، به دعوت کمیتهی هنری جشن کسوف راهی ورزشگاهی در نهاوند شده تا مانند سایرین شاهد خورشیدگرفتگی باشد. برخلاف دیگر تماشاگران که برای تماشای این پدیدهی کیهانی هیجانزدهاند، او در جهانی میان خطوط نستعلیق گرفتار شده و گویا هر اتفاق کوچکی او را به فضای سیاه و سفید خطاطی پرتاب میکند؛ حتی خورشیدی که بالای سرش در حال پنهان شدن است!
مهارت احمد ابوالفتحی در بازنمایی شخصیتها و نفوذ به عمیقترین لایههای شخصیتی آنها بهخوبی در داستانهای کتاب پلها دیده میشود. همچنین توصیفات خیالانگیز نویسنده که به کمک مخاطب میآیند تا ابعاد تازهای از جهان را بشناسد. کاربرد سنجیدهی واژگان و تغییرات بهجای زاویهی دید راوی، از مشخصههای دیگری هستند که این مجموعهی داستان را به اثری خواندنی و مجذوبکننده بدل کردهاند.
کتاب حاضر از سوی نشر چشمه، بهعنوان یکی از آثار مجموعهی جهان تازهی داستان به مشتاقان ادبیات معاصر ارائه شده است.
دربارهی مجموعه کتابهای جهان تازهی داستان
«جهان تازهی داستان» همانطور که از نام آن پیداست، مجموعهای است شامل تازهترین داستانها و رمانهای ادبیات معاصر فارسی. نویسندگانی که خالق آثار این مجموعه بودهاند، غالباً داستاننویسانی هستند که اگرچه ممکن است نامشان برای اکثر مخاطبان آشنا نباشد اما توانستهاند در سالهای فعالیت خود، در قلمرو ادبیات بدرخشند. چنانچه شما هم از دنبالکنندگان آثار ادبی معاصر هستید و تمایل دارید با نویسندگان نوظهور و موفق ایرانی و سبک و سیاق ایشان در نویسندگی بیشتر آشنا شوید، مجموعه کتابهای جهان تازهی داستان میتواند انتخاب بسیار خوبی باشد. نشر چشمه چاپ و انتشار این سری کتابها را به عهده داشته. آنچه در ادامه میبینید، شماری از برخی کتابهای این مجموعه به همراه عنوان نویسندگان آنهاست.
«رژ قرمز» از سیامک گلشیری، «سلام، آقای ونسان» به قلم رضا خاکینژاد، «هاملت در نمنم باران» به نویسندگی اصغر عبداللهی، «دو کام حبس» از مریم منصوری، «معبد لاکپشت» از میترا معینی، «گچ و چای سرد» به قلم آتوسا افشین نوید، «روباه شنی» اثر محمد کشاورز، «رگبار» از میثم کیانی، «چشم سگ» از عالیه عطایی، «باران در مترو» با نویسندگی مهدی افروزمنش و «دو تا نقطه» از پیمان هوشمندزاده.
با احمد ابوالفتحی بیشتر آشنا شویم
نویسنده و روزنامهنگار جوان ایرانی که در سال 1363 در شهر نهاوند متولد شده. احمد ابوالفتحی هم در نگارش رمان و هم در قالب داستان کوتاه طبعآزمایی کرده و آثار قابلتوجهی را با عناوین «پلها»، «ایشان» و «سال سی» به علاقهمندان دنیای داستان و رمان ارائه نموده.
در بخشی از کتاب پلها: مجموعه داستان میخوانیم
جوابش این بود: «یعنی اگر اولشخصِ مفرد یک نفر را توی این دریاچه غرق کند باید نویسنده را مجازات کرد؟»
ولی پیش از اینکه جوابش را بدهم باید توفان بهپا میکرد و نمیکرد. عجلهای هم نبود!
برای اردکهای لاغرِ دریاچه خردهنان میانداختیم. اردکها دوتا بودند. ما هم. من و جاهد. کمتر کسی به اسم واقعیاش میشناختش. علیاصغر جمالی. جاهد تخلصش بود. باقیمانده از زمانی که شعر میگفت. حالا داستان مینوشت. میگفت گلشیری هم روند مرا طی کرده. لابد حرفِ بیخود نمیزد. آدمهای معروف را بهتر از من میشناخت.
دریاچه که میگویم منظورم دریاچهی واقعی نیست. تپهای بود بالای نهاوند که ما اسمِ قدیمیاش را بیشتر دوست داشتیم: چُتِ داحسین. چُت یعنی تپه. حالا اسمِ آن تپه چیزِ دیگری است: تپهی ابوذر. برای خیلیها اما آنجا نه چتِ داحسین بود و نه تپهی ابوذر. خیلیها به آن تپهی دکل میگفتند. هنوز هم میگویند. دکل موجودِ بیگانهای است که داحسین را بیخانمان کرده. بالای تپه نشسته و به نفرینهای داحسین میخندد. دا یعنی مادر. بولدوزرها و لودرها داحسین را تراشیده بودند تا دستِ مردم به دکلی که روی سرِ داحسین کاشته شده بود نرسد. دور دکل را سیمخاردار کشیده بودند. اطرافش خندق کنده بودند و پُرِ آبش کرده بودند. اطرافِ خندق را هم سنگفرش کرده بودند و درخت و میز و تشکیلات. جایی ساخته بودند برای تفریح. اما تابستانِ تابستانش هم کم کسی محضِ تفریح از آن شیبِ تند بالا میرفت. به خاطر همین بود که اردکهای دریاچه همیشه گرسنه بودند. جوری گرسنه بودند اگر سنگ هم سمتشان پرت میکردی تکان نمیخوردند. اردکها پیش از این سهتا بودند. یکی کم است، دوتا خوب است، سهتا بد است.
فهرست مطالب کتاب
گرفتگی
داوود و میمهایش
کداممان تنهاتریم؟
شیریان
پُلها لبهای آویزاناند
خرابههای ری
مرگ و زندگی ولادیمیر ایلیچ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پلها: مجموعه داستان |
نویسنده | احمد ابوالفتحی |
ناشر چاپی | انتشارات چرخ |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 109 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7405-30-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |