معرفی و دانلود کتاب ایشان

عکس جلد کتاب ایشان
قیمت:
۵۰,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب ایشان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب ایشان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب ایشان

کتاب ایشان، به قلم احمد ابوالفتحی، رمانی پرکشش و واقع‌گرایانه درباره‌ی سینا بهره‌مند است؛ مردی که می‌خواهد از ماجراهایی ماوراءالطبیعی که به نظر می‌رسد، چند نسل است کل خانواده‌اش را درگیر نفرینی هولناک کرده است پرده بردارد. داستانی که به مبارزه‌ی تمام‌قد با خرافات برمی‌خیزد و نشان می‌دهد چه‌طور، فقر، ظلم و خشم فروخورده‌ی مردم پایین‌دست جامعه، به خلق اسطوره‌های عجیب می‌انجامد.

درباره‌ی کتاب ایشان

در هر کجای ایران که زندگی کنید، مخصوصاً اگر در روستاها و شهرهای کوچک باشید، باید قصه‌هایی درباره‌ی موجودات اسطوره‌ای و ماوراءالطبیعی شنیده‌ باشید. قصه‌هایی درباره جن‌ها و پری‌هایی که زندگی مردم را نابود می‌کنند یا نجات می‌دهند. قصه‌هایی که اتفاقات مرموز گذشته را، با وجود غول‌ و جن و از ما بهتران، مرتبط می‌داند. خانه‌ها، باغ‌ها و خرابه‌هایی که جن‌زده‌اند، آدم‌هایی که با موجودات ماورایی در ارتباطند و زندگی‌هایی که به خاطر نفرین از ما بهتران، به باد رفته است. این قصه‌ها همان‌قدر که می‌توانند جذاب، پرکشش و سرگرم‌کننده باشند، می‌توانند باعث ترس‌های ریشه‌دار و رفتارهای بی‌منطقی بشوند که در یک جامعه‌ی سالم بعید است اتفاق بیفتد. رمان ایشان، دقیقا دست روی این موضوع خاص گذشته است. احمد ابوالفتحی در داستان بلند ایشان، هم از جذابیت این قصه‌ها برای کشش بیشتر داستان خود استفاده کرده است و هم در تلاش است که سحر این افسانه‌ها را از سر مردم بپراند و باعث شود که دید بازتری نسبت به این مسائل داشته باشند.

معرفی و دانلود کتاب ایشان

داستان کتاب ایشان، درباره‌ی سینا بهره‌مند، نوه‌ی حکیم حافظ بهره‌مند است؛ مردی که روزی با نسخه‌های معجزه‌آسایش مردم زیادی را از مرگ نجات داده بود. حالا، سینای بهره‌مند، در 35 سالگی و پس از مرگ عجیب مادربزرگش، سنگین‌بانو، به نهاوند باز می‌گردد و تلاش می‌کند پرده از راز نفرینی بردارد که خیال می‌کند، خانواده‌اش را به نابودی کشانده و ترس عمیقی در وجود تک‌تک اعضای آن به وجود آورده است. سینا بهره‌مند، که خودش را جای نویسنده‌ی کتاب جا می‌زند، با توجه به قصه‌های اسطوره‌ای و عجیبی که مادربزرگ در کودکی برایش تعریف کرده و با تلاش فراوان، در هر فصل، تکه‌ای کوچک از پازل بزرگی را پیدا می‌کند که نشان می‌دهد، در باغ کوهانی، باغ مرموز خانوادگی‌شان، چه اتفاقی رخ داده است.

رمان ایشان، همه‌ی آن اِلِمان‌هایی که یک داستان رازآلود باید داشته باشد دارد. در هر فصل چند سؤال در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود که در فصول بعدی به تدریج گره از این سؤال‌ها باز می‌شود و معماها و گره‌های جدید خود را نشان می‌دهند. این باعث می‌شود دوست داشته باشید کتاب را یکسره بخوانید. نکته‌ی مثبت دیگر، نثر روان و ساده‌ی کتاب است که بدون اتلاف وقت و کلمه‌ی اضافی و با ساده‌ترین واژگان ممکن، همه‌ی آنچه لازم است را به مخاطب منتقل می‌کند. دید منتقدانه‌ی راوی اول شخص نسبت به خرافات و اسطوره‌های محلی باعث می‌شود جامعه‌ی خرافات‌زده‌ی امروزی ما، نه‌فقط نسبت به خرافات قدیمی، بلکه نسبت به خرافات مدرن تأمل کند.

احمد ابوالفتحی، نویسنده‌ی رمان ایشان، مجموعه داستان «پل‌ها»و رمان «سال سی» را نیز به رشته‌ی تحریر درآورده است. او با سابقه‌ی سال‌ها روزنامه‌نگاری، این روزها، دبیر بخش داستان ایرانی نشر نیماژ نیز هست. کتاب ایشان را نشر نیماژ، ناشر آثار فاخر ادبیات و علوم انسانی، به چاپ رسانده است.

کتاب ایشان برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب ایشان برای همه علاقه‌مندان به داستان‌های رازآلود و اجتماعی بسیار جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب ایشان می‌خوانیم

بوی نم و تارعنکبوت‌هایی که به سر و دست می‌چسبیدند و حتی گربه‌ای که از لای وسایل بیرون پرید و سروصدای دیگ و تشت و جعبه‌های تهِ زیرزمین را درآورد و از در بیرون زد؛ هیچ‌کدام این‌ها نه حالم را بد کرد و نه من را ترساند و نه ‌توانست از آن‌جا فراری‌ام بدهد. حالا حس می‌کردم جنم دارم و کنجکاوتر از آن بودم که پا پس بکشم. روی صندوقِ بزرگِ گوشه‌ی زیرزمین نشسته بودم و سرم را به دیوار تکیه داده بودم و سقف را نگاه می‌کردم. یادِ حرفِ سنگین‌بانو افتادم که می‌ترسید ایوان فرو برود... از آن سقف بعید نبود که همین حالا روی سرم آوار شود. باید بروم بیرون... نه... سقف که بی‌خودی نمی‌ریزد. چشم‌ها را بستم و دستم را روی لبه‌ی صندوق حرکت دادم. دستم به قفلِ صندوق رسید و همان‌طور چشم‌بسته، بی‌آن‌که از جا بپرم و هیجان‌زده بشوم به این فکر کردم که توی این صندوق... حیف که قفل بود... ولی خب... پائین پریدم و قفل را توی دست گرفتم و دسته‌کلید را هم درآوردم تا امتحان کنم. اگر آن قفل را باز می‌کردم لابد با چیزهای خیلی مهمی روبه‌رو می‌شدم. شاید گنج حتی. شاید حکیم حافظ رازِ طلا کردنِ سنگ را هم بلد بوده... هیچ‌کدام از کلیدها توی مغزیِ قفل فرو نرفتند.

به دَرَک. لگد خواباندم توی دلِ صندوق. سر چرخاندم که ببینم چه چیزِ جالبِ دیگری آن‌جا هست. جالب‌ترین چیز درست روبه‌رویم بود. جلوی چشمم. روی طاقچه‌ی بالای صندوق. یک بطریِ بزرگ. برداشتمش. سبک بود. داخلش را بو کردم. بوی خاک می‌داد و یک بوی تُرشِ زننده. دماغم را کنار کشیدم و شیشه را سرِ جاش گذاشتم... نگذاشتم. همان لحظه که خواستم سر جا بگذارمش حس کردم یک‌چیزی داخلش است. تکانش دادم. صدا می‌داد. برعکسش کردم. کلیدِ کوچکِ عجیبی افتاد توی دستم. سرِ کلید شبیه لوله بود. سوراخ بود. آن سوراخ را نزدیک کردم به سوراخِ قفلِ صندوق. خُنکیِ کلید تمام وجودم را سوزن‌سوزن کرد. چه مدت بود که از آن بطری بیرون نیامده بود؟ فرو رفت توی قفلِ صندوق. چرخاندمش. قفل باز شد. منتظرِ فکر و خیال‌هام درباره‌ی این‌که آن تو چه می‌تواند باشد نماندم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب ایشان
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات نیماژ
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات256
زبانفارسی
شابک978-600-367674-9
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب ایشان

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب ایشان

برای دریافت کتاب ایشان و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.