معرفی و دانلود رایگان کتاب پشت پرده‌ی سیاه

عکس جلد کتاب پشت پرده‌ی سیاه
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب پشت پرده‌ی سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب پشت پرده‌ی سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب پشت پرده‌ی سیاه

کتاب پشت پرده‌ی سیاه، داستانی پلیسی جنایی به قلم مسعود بطحائی است.

در بخشی از کتاب پشت پرده‌ی سیاه می‌خوانیم:

سعی می‌کردم هنگامی که با مهتاب هستم، سراغ اخبار نروم؛ ولی به محض جدا شدن از او، سرم را توی گوشی می‌کردم. با سرعت زیاد خودم را به خانه می‌رساندم. قبل از هر کاری لپ‌تاپ را روشن می‌کردم. سایت‌های خبری مثل اتاق‌های تودرتویی بودند که برای باز کردن در بعدی نیازی به وسوسه نبود و خودم با سر وارد می‌شدم. گاهی مثل خبرنگارها، یک خبر را از منابع مختلف دنبال می‌کردم. از کنه خبرها این دستگیرم شد که خشونت دیگر نیازی به دلیل ندارد، بلکه مثل حشرات خود لقاح، خودش، خودش را تولید می‌کند. قاتلین، نقشه‌کشان ماهر داستان‌های جنایی نبودند، بلکه از روی خشم به جنایت دست می‌زنند؛ و خشم، نتیجه‌ی کمبود است. از کمبود ویتامین «ب» تا کمبود فرهنگی، اقتصادی و فشارهای اجتماعی.

در یکی از سایت‌ها که به حوادث اختصاص داشت، خبری نظرم را جلب کرد: «شب گذشته، پلیس جسد مثله‌ شده و سوخته‌ی زنی را در بخش پایین‌ دست اتوبان قم پیدا کرده است.» خبرنگار طی گزارشی اعلام کرده بود که جسد بعد از مثله‌ شدن، توسط مواد مشتعله مانند بنزین به آتش کشیده شده. پلیس به دزدی ظنین نبوده، زیرا انگشتر طلا در انگشتان سوخته‌ی مقتول وجود داشت. سرهنگ احسانی، رئیس پلیس آگاهی، با اعلام این‌که جسد برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شده است، اضافه کرد: «پلیس بهترین مأمورین خود را برای این پرونده به کار خواهد گرفت تا مجرم یا مجرمین را به دست عدالت بسپارد.»

جمله‌ی اصلی که در آخر گزارش آمده بود، اعلام می‌کرد که این چندمین مورد از قتل زنان با این شیوه است که در طی هجده ماه گذشته اتفاق افتاده. پایین خبر، آدرسی بود که به خبرهای مرتبط قدیمی ارجاع می‌داد. صفحه‌ی جدید با تیتر درشت از بالا بارگذاری می‌شد: «جسد قطعه‌ قطعه شده و سوخته‌ی یک زن در حوالی تهران کشف شد.»

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب پشت پرده‌ی سیاه
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات پر
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات96
زبانفارسی
شابک978-622-6041-16-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب پشت پرده‌ی سیاه

Anisurahman Sharif
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
نقد خلاصه رمان «پشت پرده سیاه» – مسعود بطحائیپشت پرده سیاه رمانی اجتماعی با روایتی تلخ و واقع گرایانه است که به مسائل سیاسی، اجتماعی، و روان شناختی می‌پردازد. داستان با زبانی تند و کوبنده، لایه‌های پنهان جامعه را کاوش می‌کند. نقاط قوت: موضوع جسورانه و انتقادی که واقعیت‌های تلخ را بدون پرده پوشی قوی نشان می‌دهد. شخصیت پردازی که باعث همذات پنداری خواننده با قهرمانان داستان می‌شود. نثر روان و تأثیرگذار که فضای سنگین و تاریک داستان را به خوبی منتقل می‌کند. نقاط ضعف: تلخی بیش از حد داستان که ممکن است برخی خوانندگان را خسته کند. ریتم کند در بعضی بخش‌ها که باعث افت جذابیت داستان می‌شود. عدم ارائه راه حلی روشن که باعث می‌شود کتاب فقط بازتاب دهنده مشکلات باشد، نه پیشنهادی برای حل آن ها. در مجموع، پشت پرده سیاه اثری تأمل برانگیز است که برای مخاطبانی که به ادبیات انتقادی علاقه دارند، جذاب خواهد بود، اما ممکن است برای خوانندگانی که به دنبال داستانی متعادل تر هستند، بیش از حد تلخ به نظر برسد.
سما جعفری
۱۴۰۳/۱۱/۰۷
نویسنده قلم خوبی دارد و به خوبی قصه را روایت میکند، اما انتهای قصه از همان اول مشخص است. یعنی خواننده میداند که قاتل کیست و چه اتفاقی افتاده، پس نه جذابیتی دارد، نه نقطه‌ی اوجی، نه کششی و نه حتی شوکی به مخاطب وارد میشود. چگونه همسایه‌ها هیچکدام صدای اره برقی را نمیشنیدند، به جز یک واحد؟ چطور ممکن و هست پلیس بی دقت خانه‌ی فرد مشکوکی را جستجو کند؟ اصلا در آپارتمان چطور فضای مخفی ساخته شده که بین انبار کمد خانه‌ی قاتل راه دارد؟ مگر این که خود او سازنده و طراح کل ساختمان باشد که اصلا اشاره‌ای به این نکته نشده بود. علت قتل‌های سریالی کلانی چه بود؟ فقط یکی دو مورد به نگاه‌های بد او به زن‌ها اشاره شده بود. راوی دوربین نصب کرده بود و قبلا ورود یک زن غریبه را به محوطه دیده بود، زمانی که نامزدش گم شد، میتوانست بررسی کند که داخل ساختمان شده یا نه، اما این کار را نکرد... ضمنا استفاده از شوخی‌های جلف و زننده‌ی جنسی و توصیف‌های تعفن‌آمیز از فضاها واقعا چندش بود و به دل نمینشست. اگر روایت مودبانه‌تر پیش میرفت، بهتر بود. گرچه باز هم این کتاب ایرادات خیلی زیادی دارد.
عباس پورخلیلی
۱۴۰۲/۰۴/۰۸
پشت پرده‌ی سیاه داستانی در ژانر ترس است که با آغاز نوشتاری رمز آلود که می‌خواهد از مکانی آلوده و متعفن داستان را شروع کند، پس از بیان پرده آخر، خواننده را در مسیر اصلی داستان که بیان سرگذشت زندگی خود و شکست عشق اول و آغاز عشقی دیگر که سراسر پُر از علاقه و دلدادگی است می‌شود، نقل مکان به خانه‌ی جدید و همسایگان جدید، و طبق روال این گونه داستان‌ها وجود فردی در مجتمع و مشکل با تازه وارد، بعضی جاها هم برای نشان دادن علاقه‌ی خود گل و گلدان هم وارد داستان شده که هیچ تاثیری در روند داستان ندارد، کنجکاوی تازه وارد و حساسیت به همسایه و شنیدن صداهای مختلف حس پلیسی او را تحریک کرده و وارد میدان کارزار می‌شود، در صورتی که همسایگان دیگر واحدهای مسکونی نه صدای می‌شنوند و نه صحنه‌ی مشکوک از آن همسایه مشاهده می‌کنند، همه‌ی ماجرا فقط برای شخصیت اصلی داستان اتفاق می‌افتد، ورود مهتاب هم به داستان برای ایجاد هیجان بیشتر برای خواننده است که به زعم نویسنده می‌خواهد حساسیت خود به کارهای خلاف همسایه بیشتر کند، همچنین گریزی به مطبوعات و بیان اخباری در مورد قتل‌های مشکوک و مثله شدن آن‌ها و ارتباط آن با صدای اره برقی در خانه‌ی همسایه، قرار گرفتن انباری درست در زیر واحد مربوطه‌ هم جالب است، که نقشه ساختمان داشته‌ است مگر اینکه خود قاتل معمار و سازنده بنا باشد، ضعیف نشان دادن فعالیت‌های پلیس آگاهی که با بررسی‌های لازم حتی به سرنخ‌هایی هم نرسیدن تأمل برانگیز می‌باشد. خودش اقدام به‌ تجسس کرده و با الهام از خوابهای که می‌بینید و راهنمای مهتاب که مفقود شده راز همسایه را می‌فهمد و درگیر شده و مجروح شده و او را زخمی در بیابان رها کرده و قاتل راحت از کشور به آمریکا می‌رود، داستان ضعیف با اقتباس از فیلم‌های ترسناک.
mitra.mh. 46
۱۴۰۳/۰۱/۲۹
درود بر نویسنده‌ی توانمند و قلم روان و زیبایشان، نویسنده خوب و با دقت به موضوع پرداخته است اما خیلی به توانایی و هوش راوی داستان بها داده است آیا راوی داستان که یک مرد معمولی میباشد موشکاف تر، تیز بین تر و باتجربه تر از افراد اداره‌ی آگاهی است که روزانه با صدها پرونده ارتباط دارند؟ مگر میشود راوی و در کمددیواری متوجه کانال بشود مامور تجسس متوجه نشود یا شک نکند؟؟ گر میشود با اره برقی جسدی را مثله کردو آثار پاشیدن خون روی دیوار و سقف با سرعت و به سادگی در کسری از ثانیه معدوم شود؟ روزی که راوی داستان دست خونین پشت پنجره دید تا لحظه‌ای که پلیس سر رسید و منزل قاتل را جستجو کرد زمان زیادی نگذشت چطور قاتل فرصت کرد هم جسد را از طریق کمد دیواری به پارکینگ و انباری شخصیش انتقال دهد و سایر آثار جرم را معدوم سازد؟
وحید بزرگی
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
با احترام به نویسنده محترم
کتابی که خوندم قلم روانی داشت و نویسنده به خوبی تونسته بود وقایع گذشته و آینده رو بهم ارتباط یده
ولی از نظر من یه تناقضاتی تو داستان دیده میشه
یه قاتل سریالی برای اینکه گیر نیوفته، نمیتونه در یک مکان کارش رو انجام بده.
دلیل قاتل از اینهمه نفرت به جنس مونث چی بوده؟ با

پلیس آگاهی اینهمه دانش و اطلاعات و توانمندی‌های فنی چطور حتی به قاتل شک هم نکرد؟
چرا با اینهمه شکی که خود قهرمان قصه به کلانی داشت زودتر اقدام به نجاتش نکرد مخصوصا وقتی دیالوگ خاصی از طرف کلانی میشنوه؟
ولی گذشته از موارد عنوان شده تلاش قهرمان شکست خورده داستان، به جا و خوب توصیف شده
میشد که این کتاب پایان دیگه و یا بهتر بگم پایانی متفاوت داشته باشه
با هم ممنون از نویسنده محترم
آناهیتا رضایی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
کتابی با ژانر معمایی و جنایی و البته ترستاک و هیجان انگیز در فصل‌های اول و دومش میخواستم کتاب را دیگه ادامه ندم چون هیچ جذابیتی نداشت شاید یه مقدمه برای اول کتاب بود با توجه به عنوان کتاب قاتل از همون اول مشخص بود در حالیکه در اینجور ژانر‌ها قاتل باید مرموز و ناپیدا باشه و در آخر قاتل مشخص بشه یه و ایرادی هم داشت که چرا در انباری عایق صدا بوی جسد تعفن بیرون نمیرفت کتاب جای ادامه دادن داشت طوری که میشد جلد دومش را نوشت و اینکه خیلی ناراحت کننده و زجر آور بود و برای کسانی که دلنازک‌اند اصلا پیشنهاد نمیکنم اما در کل کتاب خوبی بود و ممنونم و سپاسگذارم از نویسنده که کتابی به این جذابی را رایگان در دسترس ما گذاشته تا بخونیم و از اون لذت ببریم
ممنونم از کتابراه
زری بانو
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
عرض تشکر و تبریک دارم خدمت جناب بطحائی به خاطر قلم توانمندشون. قطعات داستان به خوبی بهم چفت و بسط شده بودو روند قصه فراز و فرود هیجان، ترس و دلهره رو تداعی می کرد. جسارتأ اگر اسامی قصه نامهایی غیر ایرانی بودند فهم داستان مقبولتر می شد چون پلیس آگاهی ایران توانایی مثال زدنی و خاصی در رمز گشایی های و پرونده این چنینی از خودش نشان داده. نیز اگر شغل کارمند نقش اول قصه بگونه ای بود که زیرکی وافرش نسبت به پلیس در مورد پیدا کردن قاتل موجه تر باشد، قصه معقولتر و البته قابل تحسین تر می شد و داستان کاملتری مطالعه می کردیم. امیدوارم در آینده کتاب های پلیسی و جنایی بیشتری از جناب آقای مسعودبطحایی در کتابراه عزیز مطالعه کنیم.
بابک جان
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
با عرض ادب و تشکر و ببخشید دیگه. آقای نویسنده عزیز بنطر بنده، داستان شما خوندنیه. اگه من تو ادا کردن کلمات اشتباه کنم زیاد موردی نداره چون ادعایی ندارم اما شما چرا. همون صفحات اول پرستار تمیز کردن زخم و ادامه داد. اشباهه باید بگی (گفت) یا اصلا احتیاجی نبود از پوشاک حرفی بزنی. یا گلفروش از روی طمع و گلدان بزرگتر نشون میداد باباجان از هموطنت ایراد میگیری ای خدا. بله گلدان بزرگ در اتاق کوچک هم زیباست. حالا اول کتابه. اخه تو اسباب کشی چطور وقت کردی سریع تخت سر هم کردی! بعدشم همه میدونن تشک جاش کجاست. بقیش و خدا بخیر کنه. نویسنده کسی که بلده بنویسه نه اینکه داستان و بتونه سر هم کنه خوب یه بچه هم بلده داستان بگه
Gholizade
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
این داستان یک داستان جنایی و تقریبا دلخراش و با داستان‌های جنایی معمایی بسیار تفاوت داره. قاتل از همون اول داستان معرف حضور خواننده هست و نیازی به تفکر و حدس زدن نیست. نظر شخصی من اینه که کتاب‌های جنایی باید پر رمز و راز باشن اما این کتاب از نظر من اینجوری نبود و مثل این بود که یک نفر نشسته جلوی و ادم داره خاطراتش از یک اتفاق تلخ رو تعریف میکنه یا مثلا تو ذهنش مرور میکنه. کشش کافی نداشت اما با این حال جوری بود که ادم تا تهش رو میخونه در عین حالم هم این پیامو داشت که ادم نسبت به اطرافش باید هوشیار باشه. و این فوقالعادس که شخصیت اصلی کتاب وظیفه اجتماعی خودش رو درست انجام میده و فقط به فکر خودش نیست. سپاسگزارم.
پونه
۱۴۰۲/۰۹/۱۲
مهارت نویسنده جای تحسین داره، داستان خوب و جون داری هست، داستان مردی که همسرش خیال می‌کنه خارج جای زندگیه نه ایران، و همسایه‌ای که مشکوکه، و نامزدی که...، از اونجایی که گفت مرده شور تو و فروید با هم ببرن ذوق مرگ شدم، داستان یکم جنایی هم هست، توصیه می‌کنم کسایی که روحیه لطیف دارن نخوننش باعث به هم و ریختگی روحی میشه، برای فرار از فکر کردن گزینه مناسبیه، یجوری آدم میکشه تو خودش با خود تا آخر میبره که دیگه نیازی نیست ذهنت وادار کنی به فلان چیزها فکر نکنه، هر چند از سبک جنایی هم کمی آزرده خاطر هستم ولی از عنوان و جلد کتاب کنجکاوم کرد و خوندمش و آخرش هم نتونستم دست از خوندن بکشم.
محمدرضا
۱۴۰۳/۱۰/۲۷
مهارت نویسنده جای تحسین داره داستان خوب و جون داری هست داستان مردی که همسرش خیال میکنه خارج جای زندگیه نه، ایران و همسایه‌ای که مشکوکه و نامزدی که.... از اونجایی که گفت مرده شور تو و فروید با هم ببرن ذوق مرگ شدم داستان یکم جنایی هم هست توصیه میکنم کسایی که روحیه لطیف دارن نخوننش باعث به هم و ریختگی روحی میشه برای فرار از فکر کردن گزینه مناسبیه، یجوری آدم میکشه تو خودش با خود تا آخر میبره که دیگه نیازی نیست ذهنت وادار کنی به فلان چیزها فکر نکنه هر چند از سبک جنایی هم کمی آزرده خاطر هستم ولی از عنوان و جلد کتاب کنجکاوم کرد و خوندمش و آخرش هم نتونستم دست از خوندن بکشم.
سامان مددی
۱۴۰۲/۰۵/۲۶
با تشکر از زحمات نویسنده کتاب. کتاب در قالب داستان جنایی معمایی نوشته شده. اسامی و ادرسها و رفتارهای کاراکترها ایرانی، جذابیت و همزاد پنداری ایجاد میکند. محوریت اصلی داستان بر شرارت روانی و عصبی یک مرد نیمه مرفه با افکار رزالت بار بنا شده. قستمهایی از داستان چفت و بست منطقی و عقلانی قوی ندارد. مثل دست خون آلود پشت پنجره یا انباری که عایق صدا شده ولی به امکان خروج بوی تعفن اجساد از آن فکر نشده و..... در کل داستان جذابی داشت.
سیده فاطمه حجازی نیاکی
۱۴۰۳/۰۱/۱۳
سلام کتابهای ژانرمعمایی وپلیسی بایدپررمزوراز باشن وقاتل رانشودتشخیص داد ولی دراین داستان ازهمان اول مشخص بود این از جذابیت داستان کم میکرد مردی روان پریش و عصبی که باکمال خونسردی قتلهاراانجام میداد ولی‌ای کاش نویسنده علت روانشناسانه عملکرد قاتل رابامختصری از گذشته‌اش بیان میکرد بهرحال داستان جالبی بود پایان داستان را اول بازگو کرد وبعددرآخرادامه داد جذاب بود با آرزوی موفقیت برای آقای بطحایی وباتشکرازکتابراه عزیز
آمین
۱۴۰۳/۰۷/۰۵
کتابی خلاصه و جمع و جور، روان و سلیس، بی نقص در کلمات و تایپ؛ آغاز ش در پایان و پایانش قبل از آغاز... جوانی تکرو، یک شکست تجربه کرده و در جستجوی خوشبختی از بد حادثه در زمان و مکان بدی قرار گرفته وادامه ماجرا... انتظار می‌رفت حضور پلیس آگاهی موثرتر باشه و پیگیری علت و انگیزه قتل توسط قاتل برای خواننده روشن بشه.. با آرزوی موفقیت روز افزون برای نویسنده محترم. ممنون کتابراه عزیز 🩷
مون
۱۴۰۲/۰۵/۰۸
خسته نباشید خدمت آقای بطحائی
اینکه تا پایان فصل اول تقریبا نمیشد شخصیت رو حدس زد که مرده یا زن کمی گیج کنندس و بهتر بود با یه سری از جمله‌ها شناسوند به مخاطب که شخصیت مرده تا ذهنیت خوبی شکل بگیره.
شاید هم بوده و از چشم بنده پنهان مونده!!
وقتی تو فصل آخر میرسیم به ابتدای کتاب‌ای کاش ادامه میدادین! فکر کردم ناقص گذاشته شده دنبال کاملش بودم که دیدم نه همین قدره...
مشاهده همه نظرات 77

راهنمای مطالعه کتاب پشت پرده‌ی سیاه

برای دریافت کتاب پشت پرده‌ی سیاه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.