معرفی و دانلود کتاب پسر آفتاب
برای دانلود قانونی کتاب پسر آفتاب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پسر آفتاب
کتاب پسر آفتاب نوشتۀ لسلی کانر، با زبانی خواندنی و شیرین مضامین اجتماعی، همچون عدالت و امیدواری را به تصویر میکشد. این اثر روایتگر داستان پسر نوجوانی به نام پری است که در جستجوی علت اتهام مادرش به قتل، به حقایق بزرگی پی میبرد و نگاهش به زندگی دگرگون میشود.
دربارۀ کتاب پسران آفتاب:
اگر پسر بچهای در مهدکودک یک زندان به دنیا بیاید، درک او از خانه چه خواهد بود؟ خانوادهاش چه کسانی میشوند؟
پری پسر نوجوانی است که در زندان متولد شده و تا سن 11 سالگی جایی بجز زندان و آدمهایی بجز مادرش و سایر زندانیان را ندیده است. جسیکا، مادر پری سالها پیش مرتکب قتلی میشود که باعث زندانی شدن او میگردد. داستان پسر آفتاب (All Rise for the Honorable Perry T. Cook) با تصمیم عجیب دادستان، ادامه مییابد و هیجانانگیزتر میشود.
دادستان پس از مطلع شدن از حضور پسربچهای در زندان تصمصم میگیرد او را به خانۀ خودش بیاورد و از پری نگهداری کند. با شرایط جدید به وجود آمده، پری برای کشف دلیل زندانی شدن مادرش مصمم میشود. او با از سرگذراندن حوادث و ماجراهایی خواندنی، به حقایق تکاندهندهای پی میبرد که نگاهش را به زندگی تغییر میدهد. پری با قلب بزرگش تعریف جدیدی از مفهوم خانه و خانواده پیدا میکند.
لسلی کانر (Leslie Connor) با زبانی گیرا و خواندنی، مفاهیم جدی و بزرگی همچون امیدواری و رستگاری را از دریچۀ نگاه یک کودک 12 ساله بیان میکند.
افتخارات کتاب پسران آفتاب:
- نامزد جایزه Goodreads Choice در بخش داستانی کودک و نوجوان سال 2016
- نامزد جایزه Magnolia در سال 2018
- نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill در سال 2018
نکوداشتهای کتاب پسران آفتاب:
- تأثیرگذار، خوش ساخت، به یادماندنی و فوقالعاده (Kirkus Reviews)
- این کتاب نوع دیگری از داستان امیداواری را ارائه میدهد که پیدا کردن آن در کتابخانۀ کودکان بسیار مهم است. (Booklist)
- یک داستان دلچسب با یک قهرمان خستگیناپذیر. رمانی است که رمز و راز آن را شما باید کشف کنید. (Kimberly Newton)
کتاب پسران آفتاب به چه کسانی توصیه میشود؟
خواندن این کتاب جذاب به تمامی نوجوانان علاقمند به داستانهای هیجانانگیز و ماجرایی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب پسران آفتاب میخوانیم:
جمعه بعدازظهر از مدرسه که برمیگردم، متوجه میشوم سالن مشترک بلوریور تغییر کرده است. کاغذکشیهای سفید و صورتی از نرده آویزان شده و پرندههای کاغذیِ درستشده از روزنامه، با نخ آویزاناند.
«واااای!»
دستهایم را تکان میدهم تا هوا را جابهجا کنم؛ همهچیز تاب میخورد. سالن مشترک روح تازهای به خودش گرفته است. اجازه دارم توی طبقهی بالای سالن شرقی برای خودم چرخ بزنم و از باباها و دخترهایشان عکس بیندازم؛ اما فقط برای نیمساعتِ اول. ارشد جو این ایده را دوست دارد. به نظرش خوب است که برای باباها عکسها را چاپ هم بکنیم. بعضی از دخترهایی که امروز میآیند، نمیتوانند مُدام به سورپرایز سفر کنند.
وقتی پانجِ میوه و سینیهای کلوچه آماده میشود، ارشد جو و باقی نگهبانها سالن مشترک را خلوت میکنند. شام یک ساعت دیرتر از همیشه سِرو میشود؛ امروز توی بلوریور یک روز خاص است.
مردها وارد سالن مشترک میشوند. باید دقت کنم تا بتوانم تشخیص بدهم کیبهکی است. مردها کتوشلوارهای اهداشده را تن کردهاند؛ بعضیهایشان گَلهگُشاد و بعضیها تنگ؛ اما همهشان نو و تَروتمیزند. وقتی از چشمی دوربین نگاهشان میکنم، مردهایی را میبینم که مغرور و سربلند به نظر میرسند. همهشان خوب لباس پوشیدهاند و لبخند میزنند. امروز بلوریور مثل همیشه نیست. همه امروز بعدازظهر آزادند. برای اولینبار به این فکر میکنم که مامان چه حالی دارد؟ وقتی مرخص شود، قیافهاش تغییر میکند؟ وقتی برویم آنطرف میلهها، اخلاقش هم عوض میشود؟
فهرست مطالب کتاب
فصل یکم: سورپرایز ریزه میزه ی نبراسکا
فصل دوم: همه بلند شوید
فصل سوم: جسیکا
فصل چهارم: خوش آمدید
فصل پنجم: ماجرای یک غافلگیری
فصل ششم: کارتی که نمی کشد
فصل هفتم: اولین مسابقه ی دو
فصل هشتم: پیراهن ها
فصل نهم: جسیکا
فصل دهم: نشستن کنار قیچی
فصل یازدهم: باباها و دخترها
فصل دوازدهم: ملاقاتی با سرپرست
فصل سیزدهم: رفتن از بلوریور
فصل چهاردهم: یک گَند جدید
فصل پانزدهم: نه دقیقاً خانه
فصل شانزدهم: اتاقی که (به ندرت) توی آن خواهم خوابید
فصل هفدهم: صبح در جایی جدید
فصل هجدهم: خوابگردی
فصل نوزدهم: زوئی توضیح می دهد
فصل بیستم: ورود به کمد دیواری
فصل بیست و یکم: جسیکا
فصل بیست و دوم: بُرد - بُرد
فصل بیست و سوم: توی اتاق تاریخ
فصل بیست و چهارم: گلوگاه بلوریور
فصل بیست و پنج: شنبه در هُلُفدانی
فصل بیست و ششم: فهرست بلندبالای من
فصل بیست و هفتم: جسیکا
فصل بیست و هشتم: دقیقاً بعد از بلوریور
فصل بیست و نهم: بازی کتاب اطلس
فصل سیام: دوش!
فصل سیویکم: داوطلب های کتابخانه
فصل سیودوم: درهای باتلر کانتی
فصل سیوسوم: داستان اِد گنده
فصل سیوچهارم: بعد از داستان اِد گنده
فصل سیوپنجم: به امید باتلر کانتی بهتر
فصل سیوششم: جسیکا
فصل سیوهفتم: مشاجره
فصل سیوهشتم: کتابخانه ی سیارِ باکینگ بلو
فصل سیونهم: با زوئی در بلوریور
فصل چهلم: در راه برگشت با کتابخانه ی باکینگ بلو
فصل چهلویکم: اتاق کامپیوتر
فصل چهلودوم: دو بُرد و یک جنگ اعصاب
فصل چهلوسوم: داستان مامان
فصل چهلوچهارم: جسیکا
فصل چهلوپنجم: شنیده ها
فصل چهلوششم: داستان خانم ساشونا
فصل چهلوهفتم: طوفان
فصل چهلوهشتم: پاک کن
فصل چهلونهم: جسیکا
فصل پنجاهم: چکاوک چه می گوید
فصل پنجاهویکم: سؤالی از ونلیر
فصل پنجاهودوم: برایان
فصل پنجاهوسوم: یک ملاقات غیرمنتظره
فصل پنجاهوچهارم: تنها در دفتر ونلیر
فصل پنجاهوپنجم: ورق زدن و عکس گرفتن
فصل پنجاهوششم: جایی که خیابانی به خیابان دیگری می رسد
فصل پنجاهوهفتم: صحبتی با کرنسکی
فصل پنجاهوهشتم: درخواستی از مامان زوئی
فصل پنجاهونهم: حرف های آقای کرنسکی
فصل شصتم: یک نَه ی گنده
فصل شصتویکم: دوی هزار و ششصد متر
فصل شصتودوم: جایی خارج از لینکولن
فصل شصتوسوم: تقاطع بدنام
فصل شصتوچهارم: بُسکوی یدک کش
فصل شصتوپنجم: زمان نگه دار
فصل شصتوششم: جسیکا
فصل شصتوهفتم: پاکت نامه
فصل شصتوهشتم: همه ی حقیقت
فصل شصتونهم: جسیکا
فصل هفتادم: سؤال ونلیر
فصل هفتادویکم: یک ساعت و یک تاریخ
فصل هفتادودوم: کیفیت بالا
فصل هفتادوسوم: بررسی درخواست آزادی مشروط
فصل هفتادوچهارم: سخنرانی توماس ونلیر
فصل هفتادوپنجم: سخنرانیِ پری کوک
فصل هفتادوششم: سخنرانی سرپرست دافرتی
فصل هفتادوهفتم: سخنرانی هیئت بررسیِ آزادی مشروط
فصل هفتادوهشتم: بهانه ای برای جشن
هفتادونهم: بدرقه
فصل هشتادم: جسیکا
فصل هشتادویکم: باتِن لِین
فصل هشتادودوم: حق همسایه
فصل هشتادوسوم: داخل و بیرونِ بلوریور
یادداشت نویسنده
سپاسگزاری
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پسر آفتاب |
نویسنده | لسلی کانر |
مترجم | آناهیتا حضرتی کیاوندانی |
ناشر چاپی | انتشارات پرتقال |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 371 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-462-093-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی نوجوان |