معرفی و دانلود کتاب هیولای تلخ
برای دانلود قانونی کتاب هیولای تلخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هیولای تلخ
کتاب هیولای تلخ نوشتهی محمد اسعدی مجموعهای شامل دوازده داستان کوتاه است که عمدتاً در بستر رئال و سورئال روایت میشود. نویسنده داستانهای این مجموعه را با زبانی طنزآمیز نگارش کرده است و اغلب داستانها راوی اول شخص دارد.
دربارهی کتاب هیولای تلخ
مجموعهداستان هیولای تلخ دومین اثر محمد اسعدی نویسندهی نیشابوری است که برای اولین بار در سال 1401 منتشر شد. این کتاب شامل دوازده داستان کوتاه است که در هر یک از آنها خردهروایتهای دیگری نیز وجود دارد. نویسنده در ابتدا داستان را در بستری واقعگرایانه روایت میکند و رفتهرفته به فضایی فانتزی و سوررِئال میرسد. داستانهای این مجموعه با زبانی طنزآمیز نوشته شدهاند و پایانبندیهای غافلگیرکنندهای دارند. همچنین بیشتر داستانهای کتاب هیولای تلخ به زبان راوی اول شخص نگارش شدهاند.
اولین داستان کوتاه این مجموعه «تداعی» نام دارد؛ نویسنده در این داستان روایت مختصری از مردی جوان را تعریف میکند که با همسرش به شمال سفر کرده است و خاطرهی عجیبی از سفر قبلی خود دارد. جالب است بدانید بیشتر داستانهای این کتاب موجب ایجاد شک و ظن در مخاطب میشود و به ادبیات گمانهزن (speculative fiction) نزدیک است. در ضمن نام کتاب نیز از عنوان یکی از داستانهای مجموعه به اسم هیولای تلخ گرفته شده است.
کتاب هیولای تلخ برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب حاضر برای تمام علاقه مندان به آثار داستانی و داستانهای کوتاه فارسی مناسب است. اگر شما هم به ادبیات داستانی علاقه دارید مجموعهداستان هیولای تلخ را بخوانید.
با محمد اسعدی بیشتر آشنا شویم
محمد اسعدی نویسندهی ایرانی است که در سال 1339 در نیشابور به دنیا آمد. او در کارنامهی ادبی خود جوایز ملی مختلفی دارد؛ از جمله جایزهی سیمرغ، جایزهی سیمین دانشور و جایزهی آبنوس. از جمله آثار او میتوان به کتابهای «هیولای تلخ» و «جوالدوز شیطان» اشاره کرد. همچنین یکی از داستانهای کوتاه او در مجموعهداستان «کافه مینیمال» به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب هیولای تلخ میخوانیم
بههیچوجه حاضر به این کار نبود. عملاً داشتم غرق میشدم. امواج اختیار را از من گرفته بود و هرجا میخواست میبرد. به میلگرد آهنی زنگزدهای برخوردم که برای محدوده طرح سالمسازی، توی آب فرو کرده بودند. به هر مشقّتی بود، یک دستم را آزاد کردم و میلگرد را سفت چسبیدم. نیلوفر هم با یک دست میله را گرفت. میله فرسوده بود و در اثر فشار، از جا کنده شد و نوک تیزش گرفت به گردن نیلوفر. نیلوفر جیغ کشید. آب شور جای خراش ناخنهایش را روی بازوهایم میسوزاند. باید کاری میکردم. اینجوری هر دو غرق میشدیم. شاید در ویلاهای اطراف کمکی پیدا میشد. هرجور بود خودم را کندم و با تمام قدرت بهطرف ساحل شنا کردم. آنقدر دست و پا زده و آب خورده بودم که نفس نداشتم. به ساحل که رسیدم، فریاد زدم:
«کمک... کمک... آهای... به دادم برسید. زنم زنم داره غرق میشه... کمک...!»
فریادم در باد گم شد. پنجرههای خاموش ویلاها، مثل حدقههای خالی گردوها، وحشتزده فقط نگاه میکردند. سگی پیر و زخموزیل، توی آشغالها پرسه میزد. برگشت؛ نگاهی انداخت و دوباره مشغول شد. هیچکس توی ساحل دیده نمیشد. دوباره به آب زدم. دویست متری که جلو رفتم، یک دسته موی مشکی روی آب غوطه میخورد. موها را دُور دستم پیچیدم و کشیدم سمت ساحل... از گردن نیلوفر خون میآمد. با تیشرت خیسم، گردنش را بستم. روی زانو برش گرداندم و به پشتش زدم. صدایش کردم. ماساژ و تنفس مصنوعی دادم؛ فایدهای نداشت. پلکش را باز کردم. چشمهایش مثل ابرها، خاکستری و بیفروغ بودند. سگ پیر، لنگان و پوزکشان جلو آمد؛ نشست و با چشمهای پرآبش به من نگاه کرد.
گوشیام توی ماشین بود. بهسرعت رفتم ماشین را آوردم نزدیکتر. درِ عقب را باز کردم. نیلوفر را بلند کردم؛ گذاشتم روی صندلی. دودل بودم بروم بیمارستان یا به پلیس زنگ بزنم. با آن زخم عمیق روی گردن، کسی حرفم را باور میکرد؟
فهرست مطالب کتاب
تداعی
دندانهای مصنوعی شما را خریداریم
دستگاه موردنظر خاموش است
نفرین سیاه
کافه مینیمال
برای مردن فرصت کافی لازم است
پیتزای گوشت و قارچ
مردآزما
صورت برزخی
هیولای تلخ
نسخهپیچ
سینِ اضافه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هیولای تلخ |
نویسنده | محمد اسعدی |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 124 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7459-64-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |