معرفی و دانلود کتاب همین حوالی دوردست
برای دانلود قانونی کتاب همین حوالی دوردست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب همین حوالی دوردست
اثری دیگر از ربکا سولنیت درباره سفر زندگی. این نویسنده محبوب در کتاب همین حوالی دوردست با بیان خاطراتش توضیح میدهد که انسانها چگونه از طریق همدلی با قصههای دیگری به همدیگر متصل میشوند و به بررسی نقش داستانها در شکل دادن به سرنوشت افراد میپردازد. این مجموعه جستار توانست برای نویسنده خود، نامزدی مدال اندرو کارنگی را برای بهترین اثر غیرداستانی به ارمغان بیاورد.
درباره کتاب همین حوالی دوردست:
ما کیستیم؟ این سوالی است که برای جواب دادن به آن ناچار به داستانسرایی هستیم: سال و محل تولد، خانواده، علایق و بیزاریها و ... همه اجزایی از یک داستان طولانی هستند که آن را در زمان مصاحبه، قرار آشنایی یا دیدار با یک دوست به زبان میآوریم. ربکا سولنیت، نویسنده کتاب همین حوالی دوردست (The Faraway Nearby) معتقد است داستان ما، چیزی است که آن را روایت میکنیم. ما براساس قصهای که داریم برای زندگیمان تصمیم میگیریم، زمان گفتگو با قصهای که از دیگری میشنویم موافقت یا مخالفت میکنیم و حتی عاشق داستان زندگی محبوبمان میشویم. ممکن است این ادعا به نظر اغراقآمیز بیاید، اما برای یک لحظه تصور کنید بدون روایتی برای شنیدن و گفتن، ما که هستیم؟
داستانها در زندگی انسان نقش بسیار پر رنگی دارند. ما داستانهایی برای زندگی بخشیدن و یا حتی برای سلب حیات به خودمان میگوییم، تصمیماتمان را براساس روایتی که داریم توجیه میکنیم، بعضی روزها برای خودمان داستانهای نجاتبخش و راهگشا تعریف میکنیم و زمانی دیگر به داستانهایی درباره بدشانسی، ناکامی و شکست متوسل میشویم. ما گوینده و شنونده قصههای خودمان هستیم که گاهی زیبا به نظر میرسند، اما گاهی این داستان فرو میپاشد تا به این وسیله متوجه گمشدن، افتضاح بودن و درجا زدن خودمان بشویم.
نکتهای که ربکا سولنیت سعی دارد به ما بگوید، این است که ما خیال میکنیم راوی قصه خودمان هستیم، اما اینطور نیست. اغلب این داستانها هستند که ما را روایت میکنند. داستانها هستند که به ما لگام میزنند، سوارمان میشوند و به شلاق ما را میرانند؛ به ما میگویند چهکار کنیم و ما هم بیچونوچرا همان کار را انجام میدهیم. کتاب همین حوالی دوردست با چهارده جستار خواندنی، قصد دارد مخاطب را نسبت به قدرتی که داستانها در شکل دادن به زندگی ما دارند آگاه کند و این پیام را به مخاطب انتقال دهد: برای اینکه یاد بگیریم آزاد باشیم، باید بلد باشیم داستانها را بشنویم، از آنها سوال بپرسیم، مکث کنیم و سکوت را بشنویم، برایشان نام انتخاب کنیم و نهایتاً به یک داستانسرا تبدیل شویم.
جوایز و افتخارات کتاب همین حوالی دوردست:
- نامزد جایزه حلقه ملی منتقدان کتاب برای زندگینامه در سال 2013
- نامزد مدال اندرو کارنگی برای آثار غیرداستانی در سال 2014
- برنده جایزه PEN/Diamonstein-Spielvogel برای هنر مقاله فهرست کوتاه در سال 2014
نکوداشتهای کتاب همین حوالی دوردست:
- کتابی زیبا و عمیق از تامل بر خاطره، خانواده، غم، سفر و داستانسرایی. (The Millions)
- سولنیت در این اثر درباره زندگی، خانواده و مطالعاتش مینویسد و اسطورهها و نظریات هنر و تاریخ را که به دنیای او شکل دادهاند مرور میکند. (نیویورکر)
- حاصل تلاشهای یک ذهن درخشان، کسی میتواند نشان دهد چگونه داستان زندگی همه ما به هم مربوط است. (Bookforum)
کتاب همین حوالی دوردست مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این اثر به طرفداران جستارنویسی و افرادی که علاقه دارند با ربکا سولنیت بیشتر آشنا شوند پیشنهاد میشود.
با ربکا سولنیت بیشتر آشنا شویم:
ربکا سولنیت (Rebecca Solnit) نویسنده، مورخ و فعال محیط زیست و اجتماعی است. او تحصیلاتش را درشته روزنامهنگاری به پایان رساند و در حال حاضر مقالات متعددی درباره محیط زیست، سیاست، فمینیسم و نقد ادبی در نشریات گاردین و هارپرز منتشر میکند. سولنیت در ایران بیشتر به واسطه کتاب نقشههایی برای گم شدن شناخته میشود اما از جمله آثار دیگر او میتوان به «این حوالی دوردست»، «بهشتی بناشده در جهنم»، «اجتماعات خارقالعادهای که در فاجعه شکل میگیرند»، «سفر دوستی»، «تاریخچه راهرفتن»، «مردانی که به من توضیح میدهند»، و «امید در تاریکی» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب همین حوالی دوردست میخوانیم:
هانس کریستین اندرسون در کتابش با نام قوهای وحشی نقلقولی از یک افسانۀ اسکاندیناویایی قدیمی دارد؛ در این افسانه که با یک نامادری آغاز میشود، خواهری مطرود، تنها با جمعآوری گزنههای خاردار با دستهای برهنه از روی قبرهای حیاط کلیسا، تبدیلشان به نخ و نهایتاً بافتن یازده پیراهن آستینبلند در سکوتی محض است که میتواند موفق به شکستن طلسم شود و یازده برادر تبعیدیاش -که در روز قو هستند و شب انسان میشوند- را آزاد کند؛ در واقع اگر حرفی بزند برادرانش تا ابد قو باقی میمانند. در همین سکوت حتی حق اعتراض به اتهامات وارده به خودش را ندارد و نزدیک است که بهعنوان یک جادوگر سوزانده شود.
او را درحالیکه مشغول بافتن آخرین پیراهن است بهزور بهطرف هیزمهای شعلهور میکشند؛ اما این پایان کار نیست و در آخرین لحظه قوها میآیند و نجاتش میدهند. او همزمان با پایین آمدن قوها پیراهنها را به طرفشان پرتاب میکند تا دوبارۀ انسان شوند؛ همۀ آنها انسان میشوند جز کوچکترین برادرش؛ چون پیراهنش یک آستین ندارد، یک دستش، دست انسان میشود و دست دیگرش بال باقی میماند؛ و او تا ابد انسانی قونما میشود. این داستان توضیح نمیدهد که چرا پیراهنهای بافتهشده از گزنههایی که با انگشتانی خونآلود و در سکوت جمعآوری شدهاند، میباید توسط نامادری این مردانِ بهشکل قو درآمده، برای شکستن طلسم مورد استفاده قرار بگیرد؛ گویی داستان تنها میخواهد تصویری قانعکننده از تنهایی، تبعید، محبت و دگردیسی و البته زنی سرسخت ارائه کند که به دلیل ناتوانی در گفتن داستان خودش نزدیک بود بمیرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب همین حوالی دوردست |
نویسنده | ربکا سولنیت |
مترجم | مسلم بخشایش |
ناشر چاپی | انتشارات مهرگان خرد |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 270 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7678-09-3 |
موضوع کتاب | کتابهای مقاله و جستار خارجی |