معرفی و دانلود کتاب نیایش شاخسار شرمی: کتاب دوم مجموعه راهب و روبات

معرفی کتاب نیایش شاخسار شرمی: کتاب دوم مجموعه راهب و روبات

بکی چمبرز در کتاب نیایش شاخسار شرمی داستانی تخیلی سرشار از مهربانی را برای مخاطبان روایت می‌کند که دوستی دکس و ماسکپ در بستر آن شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود. یک انسان و یک روبات در این روایت تازه، طعم تجربه‌های عمیقِ زندگی با روستاییان، کمپ زدن در کنار ساحل و لذت‌های بسیار دیگری را می‌چشند و همچنان در پی این پرسش‌اند که انسان‌ها دنبال چه چیزی هستند؟ این کتاب جایزه‌ی لوکاس را برای نویسنده به ارمغان آورده است.

درباره‌ی کتاب نیایش شاخسار شرمی

رمان نیایش شاخسار شرمی (A Prayer for the Crown-Shy) نوشته‌ی بکی چمبرز (Becky Chambers)، درست از جایی شروع می‌شود که جلد اول مجموعه‌ی راهب و ربات به پایان رسیده است. در این داستان نیز راهب دکس و ماسکپ، یک روبات، روال ماجراجوییِ آرام و درون‌نگرانه‌ی خود را پی می‌گیرند. آن‌ها که با یکدیگر دوستانی صمیمی شده‌اند، در جلد دوم مجموعه، در سراسر پانگا، ماهی که روی آن سکونت دارند، سفر می‌کنند تا به پاسخ قانع‌کننده‌ای برای پرسش خود دست پیدا کنند به این امید که دریابند انسان‌ها واقعاً به چه چیزی نیاز دارند؟

دکس و ماسکپ بعد از اینکه مدت زمانی را در اعماق جنگل سپری کردند، تصمیم می‌گیرند از طبیعت خارج شوند و خود را به شهر برسانند، چراکه دکس مشتاق است شگفتی‌های فضای شهری را به ماسکپ نشان دهد. آن‌ها در میانه‌ی راه تصمیم می‌‌گیرند در روستایی کوچک توقف کنند که هیچ‌یک از اهالی آن تابه‌حال روبات ندیده است. این دو در طول راه، با افراد مختلفی دیدار می‌کنند و هریک از آن‌ها پاسخی متفاوت به پرسش آن‌ها می‌دهند. این دو دوست هرچه بیشتر با هم پیش می‌روند و چیزهای تازه‌ای کشف می‌کنند، به پاسخ‌های پیچیده‌تری می‌رسند. درنهایت متوجه می‌شوند که نسبت به نیاز خودشان هم بی‌اطلاع‌اند و نمی‌دانند خودشان به چه چیزی احتیاج دارند. این می‌شود که عزمشان را جزم می‌کنند تا پاسخ این سؤال را با هم پیدا کنند.

داستان نیایش شاخسار شرمی دومین جلد از مجموعه‌ی راهب و روبات است. این مجموعه که به قلم بکی چمبرز یکی از داستان‌نویس‌های مشهور علمی‌ تخیلی و برای بزرگسالان به نگارش درآمده، روایتگر دوستی یک راهب با روباتی است که به خودآگاهی رسیده است. ارتباط این انسان و روبات به دوستی عمیقی ختم می‌شود و آن‌ها را وارد مسیر ماجراجویانه‌ای می‌کند که در طی آن به جستجوی معنای زندگی می‌پردازند.

این رمان علمی تخیلی که نگاهی ژرف و فلسفی به زندگی دارد، در تلاش است تا نگاه جستجوگرانه و مهارت متفاوت دیدن را در مخاطبان تقویت کند. اثری ارزشمند که نوید فرخی آن را به فارسی برگردانده و انتشارات کتابسرای تندیس برای چاپ و نشر آن اقدام کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب نیایش شاخسار شرمی

• برنده‌ی جایزه‌ی لوکاس در سال 2023
• بهترین رمان از نگاه واشنگتن پست در سال 2022
• یکی از ده کتاب برتر اسکول لایبرری ژورنال
• نامزد دریافت جایزه‌ی نبولا در سال 2022
• نامزد دریافت جایزه‌ی هوگو
• و...

نکوداشت‌های کتاب نیایش شاخسار شرمی

• مراقبه‌ای سبک و در عین حال عمیق درباره‌ی باورها و ماهیت نیازها و خواسته‌ها که بار دیگر توانایی بکی چمبرز را به‌عنوان داستان‌سرا و اندیشمند آشکار می‌کند. رمانی آرام و تأمل برانگیز، گرم و همدلانه. این دنباله به شکلی استادانه بر مباحث فکری جلد اول بنا شده است. کتابی که هم تسلی‌بخش است و هم بی‌نهایت تأمل‌برانگیز. (پابلیشرز ویکلی)
• نگاهی امیدوارکننده به آن‌ چیزی که ممکن است در آینده‌ی ما انسان‌ها رخ دهد. (بوک‌لیست)
• کتاب نیایش شاخسار شرمی به اندازه‌ی جلد اول، جذاب و دلگرم‌کننده است. (بازفید)
• داستانی عمیق درباره‌ی چیزهای به‌ظاهر معمولی و لبریز از شگفتی‌های کودکانه که مهارت بالایی می‌طلبد. (بیگ ایشو)
• کمی جسورتر از داستان جلد اول اما به همان اندازه گرم و تأمل‌برانگیز. (مایا گیلتمن، نویسنده‌ی آمریکایی)

کتاب نیایش شاخسار شرمی برای چه کسانی مناسب است؟

تمام افرادی که دلشان می‌خواهد یک رمان علمی تخیلی متفاوت بخوانند که گفت‌وگومحور و دارای نگاهی فلسفی باشد، مطالعه‌ی این کتاب بهترین انتخاب برایشان محسوب می‌شود.

در بخشی از کتاب نیایش شاخسار شرمی: کتاب دوم مجموعه راهب و روبات می‌خوانیم

دکس سال‌ها در واگن زندگی کرده و پس از این مدت به خوابیدن در کنار هر نوع سروصدای محیط بیرون عادت کرده بود. در ابتدا خوابِ دوباره آن هم پس از شنیدن جیغ‌وداد یک گربه‌ی درختی، یا صدای ناله‌ی راسو‌های سفید، یا هر یک از درگیری‌های بی‌نام‌ونشانی که معلوم نبود از چی و کجا نشئت می‌گیرند سخت و دشوار بود، اما دکس با گذشت زمان فهمید کدام صداها بی‌اهمیت است و کدام به توجه ویژه نیاز دارد.

حالا صدای چیزی که به طور پیوسته از پنجره‌ی کنار تختش می‌آمد مستلزم توجه بود.

چشمان دکس باز شد و با ماسکپ روبرو شد که مستقیماً از پشت شیشه به او نگاه می‌کرد. تمام چهارچوب بدنش تکان خورد. پیش از هر فکری گفت: «دهنت رو...»

ماسکپ گفت: «صبح بخیر! بیدارین؟»
دکس ناله کرد: «نه. الان مشکل چیه؟»
«اوه، هیچی. فقط خیلی وقته منتظر صحبت با شما بودم و نمی‌تونستم بیش‌تر از این صبر کنم.»

«اوه...» مغز دکس سعی کرد به یاد بیاورد که چگونه فکر کند و چطور حرف بزند. کامپیوتر جیبی خود را از قفسه‌ی کنار تخت برداشت و ناباورانه به ساعتش در آن صبح خروس‌خوان خیره شد. اولین خواست غریزی‌اش این بود که دوباره دراز بکشد و بخوابد، اما لحن ماسکپ آن‌قدر پرشور و اشتیاق بود که نتوانست نومیدش کند. «اوکی. هوم، صبر کن، اجازه بده...» صورت خود را با کف دست مالید. «یک ثانیه وقت بده.»

فهرست مطالب کتاب

1: بزرگراه
2: وودلندز
3: ریورلندز
4: کُستلندز
5: شرابلندز
6: راه فرعی