معرفی و دانلود کتاب ماتیلدا

معرفی کتاب ماتیلدا

رولد دال، نویسنده‌ی محبوب حوزه‌ی کودک و نوجوان، در کتاب ماتیلدا که یکی از عناوین مطرح و پرفروشِ کارنامه‌ی او به شمار می‌رود، زندگی دخترکی شیرین و دوست‌داشتنی را به تصویر کشیده که طی واقعه‌ای اسرارآمیز، به وجود قابلیت‌هایی فراطبیعی و جادویی در خود پی می‌برد. لازم به ذکر است که این اثر درخشان، جایزه‌ی ادبی «خوانندگان جوان نوادا» را برای خالق خود به ارمغان آورده است.

درباره کتاب ماتیلدا

در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان، کمتر نویسنده‌ای را می‌توان پیدا کرد که به موفقیت‌های رولد دال، داستان‌نویسِ سرشناسِ زاده‌ی ولز، دست یافته باشد. این قصه‌نویسِ صاحب سبک، با آثار داستانی درخشان خود، توأمان نظرِ مثبتِ منتقدانِ صاحب‌نظر و مخاطبین عام را به خود جلب کرده است؛ اتفاق فرخنده‌ای که معمولاً برای اغلب نویسندگان رخ نمی‌دهد. در قصه‌های دال شاهد فورانِ تخیلی بی‌امان و مهارناپذیریم، تخیلی ژرف که حال و هوای رؤیاهای دل‌انگیزِ شبانه را به خواننده منتقل می‌کند. شاید همین تخیل شگرف است که سبب شده آثار داستانی رولد دال، علاوه بر کودکان و نوجوانان، توجه مخاطبین بزرگسال را نیز به خود جلب کنند.

در کارنامه‌ی ادبی رولد دال اثرِ خوب و خواندنی فراوان است. با این حال، اگر بنا باشد تنها مطالعه‌ی یکی از آثار این نویسنده را به شما پیشنهاد کنیم، آن یک اثر بی‌گمان کتاب ماتیلدا (Matilda) خواهد بود؛ رمانی فانتزی و علمی - تخیلی که اول‌بار در سال 1988 منتشر شد، و خیلی زود به فهرستِ برترین عناوین تاریخ ادبیات انگلستان راه پیدا کرد.

دال در کتاب پیش رو داستانِ زندگی دخترکی شیرین و دوست‌داشتنی به نام «ماتلیدا» را به تصویر کشیده است. او در زمره‌ی بی‌شمار کودکان معصومی‌ست که نه از سوی خانواده، نه از طرف حلقه‌ی دوستان، و البته، نه از جانب معلمان مدرسه، چنان‌که باید و شاید موردِ توجهِ محبت‌آمیز قرار نمی‌گیرند، و به زبان ساده و خودمانی، زیاد تحویل گرفته نمی‌شوند. به این دلیل ساده که علایق و استعدادهایشان، مغایر با سلیقه‌ی عامه‌ی مردم است، و درست به همان اندازه، روحیاتشان نیز، متفاوت با دیگران به نظر می‌رسد.

ماتیلدا دخترک باهوشی‌ست. برای این‌که درس‌هایش را یاد بگیرد نیازی به تمرین و انجام تکالیف ندارد، بلکه همان حضور در کلاس‌ها کافی‌ست تا به شاگرد اول مدرسه تبدیل شود. او در ضمن بسیار مهربان و دل‌رحم است، و تا آن‌جا که در توان دارد، برای کمک به اطرافیانش تقلا می‌کند. اما همه‌ی این‌ها او را به فرزند محبوبِ پدر و مادر، و شاگردِ مورد علاقه‌ی معلمانش بدل نمی‌کند. در مدرسه، خصوصاً این خانمِ ترانچبال است که بیش از همه ماتیلدا را آزار می‌دهد؛ مدیر سالخورده‌ و بداخلاقِ دبستان، که نه فقط ماتیلدا، بلکه اغلب بچه‌های مدرسه از او دلی پُر و خاطراتی تلخ دارند.

قصه‌ی ما روزی شروع می‌شود که خانم ترانچبال، مطابق عادت همیشگی‌اش، شروع به متلک‌باران کردنِ ماتیلدا می‌کند، اما در این مرحله، برخلاف همیشه، کار را به حمله‌ی فیزیکی نیز می‌کشاند. این واقعه، مثل جرقه‌ای که در انبار باروت زده شود، قابلیتی عجیب و غریب را در ماتیلدا فعال می‌کند؛ نوعی نیروی ابرقهرمانانه، که به شکل خشم و خروشی آنی فوران می‌کند.

حال، ماتیلدا را داریم: آگاه از تواناییِ فراطبیعی خود، آماده برای انتقام گرفتن از خانم ترانچبالِ خبیث...

کتاب ماتیلدا توسط محبوبه نجف‌خانی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) در اختیار مخاطبین علاقه‌مند قرار گرفته است. گفتنی‌ست که نسخه‌ی صوتی این اثر نیز، در سایت و اپلیکیشن کتابراه موجود است.

اقتباس از کتاب ماتیلدا

دنی دویتو، فیلم‌ساز مطرح اهل آمریکا، در سال 1996 فیلم سینمایی جذابی را بر اساس داستان ماتیلدا کارگردانی کرد. اثر مورد اشاره، درخورِ پسند اغلب مخاطبین خاص و عام قرار گرفت، و از سایت معتبر روتن تومیتوز نمره‌ی عالیِ 90 را اخذ نمود.

همچنین، گفتنی است که تاکنون، در سراسر جهان آثار نمایشی بسیاری بر اساس قصه‌ی کتاب ماتیلدا بر روی صحنه‌های تئاتر رفته است.

جوایز و افتخارات کتاب ماتیلدا

• برنده‌ی جایزه‌ی Rebecca Caudill Young Readers
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک ماساچوست
• برنده‌ی جایزه‌ی خوانندگان جوان نوادا
• نامزد دریافت جایزه‌ی ادبی اودیسه
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک
• برنده‌ی جایزه‌ی بلو پیتر

نکوداشت‌های کتاب ماتیلدا

• رمانی خواندنی و درخشان. (School Library Journal)
• کتاب ماتیلدا داستانی آکنده از نبوغ و خلاقیت است. (Amazon)
• خواندن کتاب ماتیلدا، اثر رولد دال، لذتی بی‌اندازه را ارزانی مخاطب می‌کند. (Children's Literature)

کتاب ماتیلدا مناسب چه کسانی است؟

کتاب ماتیلدا، نوشته‌ی رولد دال، بیش از همه برای کودکان و نوجوانانِ متعلق به رده‌ی سنی 9 تا 15 سال، مناسب و سرگرم‌کننده خواهد بود.

با رولد دال بیشتر آشنا شویم

رولد دال (Roald Dahl)، نویسنده‌ی مطرح اهل بریتانیا، به سال 1916، در کشور ولز چشم به جهان گشود. ایام کودکی او در کشور انگلستان سپری شد. در جوانی برای کار در یک شرکت نفتی به آفریقا سفر کرد. با شروع جنگ جهانی دوم، به نیروی هوایی سلطنتی پیوست و خلبان یک جنگنده شد. بیست و شش سال داشت که به واشنگتن دی سی عزیمت کرد و آنجا بود که به طور جدی فعالیت خود را در زمینه‌ی داستان‌نویسی آغاز کرد. از میان شاخص‌ترین آثار رولد دال می‌توان به عناوین پیش رو اشاره نمود: «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، «جیمز و هلوی غول پیکر»، «لاک پشت» و «جادوگرها». البته گفتنی‌ست که دال چندین مجموعه داستان، شعر کودک، فیلمنامه، داستان بزرگسال، نمایشنامه و آثار غیرداستانی نیز در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد، که همگی در نوع خود عناوینی درخور توجهند. جالب است بدانید که مجله‌ی تایم رولد دال را یکی از اثرگذارترین و محبوب‌ترین نویسندگان معاصر لقب داده است.

در بخشی از کتاب ماتیلدا می‌خوانیم

صبح روز بعد، قبل از‌ آن‌که پدر به نمایشگاه ماشین‌های دست‌دومِ لعنتی‌اش برود، ماتیلدا بی‌سروصدا وارد رخت‌کن شد و کلاهی را که پدرش هر روز سرش می‌گذاشت، برداشت. برای آن‌که بتواند کلاه را از جالباسی بردارد، مجبور شد روی پنجه‌ی پا بایستد و با کمک عصا کلاه را بردارد. کلاه از نوع کلاه‌های شاپوِ بالاصاف بود که به نوار دورش پَرِ کلاغی وصل شده بود. آقای وُرم‌وود از داشتن چنان کلاهی به خودش می‌بالید. فکر می‌کرد که این کلاه، ظاهری پُرابهت به او می‌دهد، به‌خصوص وقتی آن را یک‌وری روی سرش می‌گذاشت و ژاکت چهارخانه می‌پوشید و کراوات سبز می‌زد. ماتیلدا کلاه را در یک دست و چسب‌قطره‌ای کوچکی را در دست دیگرش گرفت و آن را فشار داد و دورتادور لبه‌ی داخلی کلاه را حسابی چسب مالید. بعد دوباره، با کمک عصا و خیلی با احتیاط، آن را سرجایش به قلاب جالباسی آویزان کرد. این عملیات را با زمان‌بندیِ خیلی دقیقی انجام داد، طوری که وقتی پدرش از سرِ میز صبحانه بلند شد، کار چسب ‌مالیدن او هم تمام شده بود.

وقتی آقای وُرم‌وود کلاه را سرش گذاشت، اصلاً متوجه چیزی نشد، اما وقتی به محل کارش رسید، هر کاری کرد نتوانست کلاه را از سرش بردارد. چسب‌قطره‌ای ماده‌ای بسیار قوی بود، آن‌قدر قوی که اگر با شدت کلاه را می‌کشید، پوست سرش کَنده می‌شد. آقای وُرم‌وود دلش نمی‌خواست پوست سرش کنده شود، بنابراین مجبور شد تمام روز کلاه را از سرش برندارد، حتی زمانی که توی جعبه‌دنده‌ها خاک‌اره می‌ریخت و با مته‌برقی کیلومترشمار ماشین‌ها را دست‌کاری می‌کرد. او برای حفظ آبرو، جلوِ کارمندانش طوری رفتار می‌کرد که انگار خودش دلش می‌خواهد مثل هفت‌تیرکش‌های فیلم‌های تلویزیونی تمامِ مدتِ روز کلاه سرش باشد. آن شب، وقتی آقای وُرم‌وود به خانه برگشت، هنوز نتوانسته بود کلاه را از سرش بردارد. همسرش گفت: «مسخره‌بازی درنیاور! بیا این‌جا تا کلاه را از سرت بردارم.» همسرش کلاه را یک‌دفعه کشید. آقای وُرم‌وود از شدت درد چنان نعره‌ای کشید که پنجره‌ها به لرزه درآمدند. فریاد کشید: «نکِش! ولش کن! نصف پوست پیشانی‌ام کَنده می‌شود!»

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی تصویرگر
کتاب‌خوان
آقای وُرم‌وود، دلال بزرگ ماشین
کلاه و چسب‌قطره‌ای
روح
ریاضیات
مردی با موهای نقره‌ای
خانم هانی
خانم ترانچبال
والدین
پرتاب وزنه
بروس باگتروتر و کیک
لَوِندِر
آزمون هفتگی
اولین معجزه
دومین معجزه
کلبه‌ی خانم هانی
داستان خانم هانی
اسم‌ها
تمرین
سومین معجزه
خانه‌ی جدید