معرفی و دانلود کتاب طلسم شهر سنگی: انیمیشن سینمایی

معرفی کتاب طلسم شهر سنگی: انیمیشن سینمایی

«در سیاه‌چال زنده بمانی بهتر است یا این که در بتخانه با زهر تو را بکشند؟» این پرسشی اساسی است که یکی از شخصیت‌های فیلمنامه‌ای که اکنون پیش روی شماست، یعنی کتاب طلسم شهر سنگی نوشته‌ی بهزاد بهزادپور مطرح می‌کند. اما داستان سیاه‌چال و بتخانه از چه قرار است؟

درباره‌ی کتاب طلسم شهر سنگی

فیلمنامه‌ی طلسم شهر سنگی نوشته‌ی بهزاد بهزادپور با هدف ساخت انیمیشنی در ژانر کودک و نوجوان به رشته‌ی تحریر درآمده است. این اثر با حضور یک دختر و پسر خردسال در قاب نمایش آغاز می‌شود و به‌تدریج مخاطب را وارد مسیر پرپیچ‌وخم داستان خود می‌کند؛ داستانی درباره‌ی تقابل دیرین و ازلی-ابدی میان خیر و شر. دیرینگی رویارویی دو نیروی خیر و شر در جهان به قدمت خلقت انسان باز می‌گردد. بازنمایی این تقابل در آثار هنری و ادبی نیز از سابقه‌ای طول‌ودراز برخوردار است. از نخستین نمایشنامه‌های یونان باستان گرفته تا آثار مدرن در جهان کنونی ادبیات، می‌توان این درونمایه را از خلال موقعیت‌های داستانی گوناگون دنبال کرد.

وقایع کتاب طلسم شهر سنگی در زمانه‌ی پادشاهی نمرود رقم می‌خورد. نیکی و بدی در قالب موجودات خیالی و فیزیکی یکی پس از دیگری در داستان حاضر می‌شوند و به دنبال راه رهایی از ظلم نمرود هستند. او به کارگزاران خود دستور داده است تا مردم شهر را برای خشنودی خدایان در بتکده‌ها قربانی کنند. دستوری که سایه‌ی سیاه خشونتی بی‌امان را بر سر مردمان شهر افکنده است. فیلمنامه با حضور دو کودک آغاز می‌شود که خود را از نظر کارگزاران قتل و غارت جان مردم پنهان کرده‌اند. دخترک و پسرک داستان در تلاش‌اند تا ردّی و نشانی از خود در معرض دید سربازان خون‌ریز نمرود نگذارند، اما آیا آن‌ها موفق خواهند شد جان خود را نجات دهند؟ چه بر سر باقی مردمان شهر خواهد آمد؟ سرنوشت آنان سیاه‌چال خواهد بود، یا قربانگاه بتخانه و یا آزادی از قید ظلم بی‌قیدوشرط نمرود؟

انتشارات نیستان با همکاری کتابراه نسخه‌ی الکترونیکی این فیلمنامه‌ی پرکشش و جذاب را در اختیار علاقه‌مندن قرار داده است.

کتاب طلسم شهر سنگی برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان و نوجوانان مخاطبان اصلی این کتاب خواندنی به شمار می‌روند.

با بهزاد بهزادپور بیشتر آشنا شویم

بهزاد بهزادپور نویسنده، کارگردان، تدوینگر و هنرپیشه‌ی ایرانی در سال 1340 چشم به جهان گشود. بهزاد بهزادپور فعالیت حرفه‌ای خود را از سال 1361، زمانی که تنها بیست‌ویک سال داشت آغاز کرد و دو دهه بعد فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» را در سه قسمت نویسندگی کرد؛ فیلمی که کارگردانی آن را ابراهیم حاتمی‌کیا بر عهده گرفت و با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. بهزادپور در دوره‌های مختلف جشنواره‌ی فیلم فجر و جشنواره‌ی دفاع مقدس افتخارات بسیاری را از آن خود نموده است.

در بخشی از کتاب طلسم شهر سنگی: انیمیشن سینمایی می‌خوانیم

دخترک پرده پنجره را آهسته کنار می‌زند و با ترس‌ولرز، کوچه را نگاه می‌کند. پسرک نیز با وحشت برای دیدن کوچه سرک می‌کشد. مادر در بستری مندرس و کهنه خواب است. از دیدِ دو کودک کوچه را می‌بینیم. در تاریک روشن فضای کوچه هیچ جنبنده‌ای دیده نمی‌شود. اما رفته‌رفته صدای دسته‌جمعی گام‌هایی دوباره از دور به گوش می‌رسد. وحشت در چشم‌های دو کودک دوباره می‌درخشد. صدای گام‌ها رفته‌رفته نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. دخترک از ترس قدری پرده را رها می‌کند تا مخفیانه‌تر کوچه را نگاه کند. با نزدیک‌تر شدن صدای پاها، صدای جیغ و ناله نامفهومی که با صدای پاها آمیخته شده به گوش می‌رسد.

دانه‌های عرق به‌خوبی بر چهره دو کودک هویداست. با نزدیک و نزدیک‌تر شدن صدای گام‌ها، ناگاه صف منظم و فشرده آدمک‌های سنگی که همه آن‌ها هیبت و شمایل بُت دارند نمایان می‌شود. بسیار خشک و خشن و عروسکی در کنار و پشت‌سرهم حرکت می‌کنند و با چشم‌های بی‌حالت و سنگی‌شان فقط به مقابل خود می‌نگرند. در صف اول، دو بت، دست‌های پیرمرد نحیفی را گرفته‌اند و او را بر زمین می‌کشند. پیرمرد دست و پا می‌زند و جان‌خراش التماس می‌کند.

پیرمرد: به نمرود بزرگ سوگند که حتی یک مشت از محصول گندمم را شَته‌ها سالم نگذاشتند تا برای هدیه به بتخانه بیاورم. از جان من ‌بگذرید، حاضرم تا آخر عمر بردگیِ خادمان بتخانه را بکنم.

دو کودک با وحشت و دلهره از لای پرده به عبور آن‌ها می‌نگرند. صف‌های فشرده بت‌های متحرک در پشت صف اول می‌آیند و می‌روند. تمامی بت‌ها در حین عبور به‌جای نفس کشیدن آهسته خُرناس‌هایی دلهره‌آور می‌کشند.