معرفی و دانلود کتاب فیلمنوشت شاه اسماعیل - جلد دوم
برای دانلود قانونی کتاب فیلمنوشت شاه اسماعیل - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فیلمنوشت شاه اسماعیل - جلد دوم
حسن نجفی، در کتاب فیلمنوشت شاه اسماعیل - جلد دوم، سعی دارد حقایق تاریخی را که چون سفالهای شکسته قدیمی در دل خاک مدفوناند را بیرون کشیده و به روند تاریخی وفادار بماند. اما به سمت و سوی داستان سرایی و داستان پردازی حرکت کند.
تاریخ نگاشتهها، خود تاریخ نیستند. تاریخهای نوشته شده محصول نگاه و گرایش کاتبان و هراز گاهی خواست و ارادهی صاحبان قدرت بوده و هست. به هیچ تاریخ مکتوبی نمیشود صد در صد اعتماد کرد. حقایق تاریخی چون سفالهای شکسته قدیمی در دل خاک مدفوناند. آنها منتظرند تا سینه سرخی دلسوخته، همت به تفحص آنها کند. شاه اسماعیل پاسخ به نگاشتههای تاریخی است. اغلب در نگاشتههای تاریخی تناقض و پارادوکس بسیار دیده میشود. بیشتر نوشتهها که گاه پر از بغض و کینه بوده نه حقیقت که بازتابی از نگاه کاتبان بوده که دوست دارند بنا به ملاحظاتی، اسماعیل را نه آنگونه که بود، بلکه آنگونه که دوست دارند روایت کنند.
خلاصهای از جلد اول:
نوادگان شیخ صفیالدین اردبیلی به خاطر قرب و منزلتی که بین مردم دارند مورد غضب حکمرانان وقت هستند.
حیدر، پدر اسماعیل با دسیسهای به قتل میرسد. با مرگ حیدر، یعقوب بیگ از بیم انتقام، دستور زندانی شدن خانواده حیدر را صادر میکند.
مأموران آنها را در اردبیل دستگیر و در زندان فارس محبوس میکنند. اسماعیل به همراه مادر و برادرانش (علی و ابراهیم) روزهای سختی را در زندان سپری میکنند. بعد از حیدر راهبری مریدان به علی برادر اسماعیل میرسد. با مرگ یعقوب بیگ، بایسنقر و رستم بیگ بر سر قدرت رو در روی هم قرار میگیرند. رستم بیگ در جنگی که در میگیرد پیروز میدان شده و بایسنقر به شروان فرار میکند. ترس از وحدت مخالفان و بازگشت بایسنقر، رستم بیگ را بر آن میدارد تا از محبوبیت و نفوذ خانواده حیدر نزد مریدان در جنگ بهره بگیرد.
رستمبیگ دستور آزادی خانواده حیدر را صادر و از او میخواهد که در این جنگ به او یاری رساند. علی در جنگ بایسنقر پیروز میدان است. روز به روز بر محبوبیت این خانواده افزوده شده و به تدریج رستم بیگ احساس خطر میکند. او دستور انتقال این خانواده از اردبیل به تبریز را صادر و نقشه قتل آنها را طراحی میکند. علی از این توطئه باخبر شده و با خانواده و یاران خود به سمت اردبیل میگریزند. رستم بیگ، ایبه سلطان را به تعقیب آنها فرستاده و علی تصمیم به مقابله با او میگیرد. علی اسماعیل را جانشین خود معرفی و به جنگ با ایبه سلطان مشغول میشود. با مرگ علی در جنگ، دوران سخت زندگی مخفیانه اسماعیل در اردبیل آغاز میشود.
در بخشی از جلد دوم فیلمنوشت شاه اسماعیل میخوانیم:
جاسوس سوم با اسب رسیده و پایین میپرد. اسب را ول کرده و میدود. لحظهای بعد، جنگجوی در حال تعقیب او هم رسیده و از اسب پایین پریده و به دنبال او راهی میشود. چند نفر، جنگجو را میشناسند. آنها نگاه میکنند. مرد جنگجو به آنها اشاره میکند که به دنبال او بیایند. حال در جاهای مختلف. جاسوس سوم مضطرب و وحشت زده در تقلای فرار. با نگاهش دنبال مرد جاسوس میگردد. سه چهار نفر در تعقیب او. جاسوس سوم متوجه نفرات میشود. تعقیب کنندگان از هم جدا میشوند. هر کدام از مسیری. جاسوس ترسیده است. فرار میکند مرد جنگجو به دنبال او. ناگهان جاسوس در بن بستی گیر میافتد. مرد جنگجو به او میرسد.
جاسوس خنجر خود را در میآورد. مرد جنگجو اطراف را نگاه کرده و به سوی او میرود. چند بار میخواهند با خنجر هم دیگر را بزنند که رد میکنند. آنها با هم گلاویز میشوند. ناگهان اسماعیل که در حال گذر است متوجه میشود. میایستد. نگاه میکند و نا خودآگاه به سمت آن حادثه کشیده میشود. جاسوس با خنجر ضربهای به مرد جنگجو میزند. مرد جنگجو هجوم میبرد. حال اسماعیل ناظر این مبارزه است. در حالی که نبرد میکنند هر کدام بر دیگری کُری میخوانند.
جنگجو: نمیگذارم از دستم در بری جاسوس پس فطرت و حمله. در حین درگیری دوباره جاسوس نا جوانمردانه با خنجر میزند. مرد جنگجو با قدرت او را نقش زمین کرده و با چند ضربه کاری او را تمام میکند، خسته و زخمی کناری میافتد. جاسوس سوم بیجان افتاده است. ناگهان مرد جنگجو نگاهش به اسماعیل میافتد. اسماعیل هاج و واج نگاه میکند
مرد جنگجو: برو پسر اینجا نمان
اسماعیل همچنان مانده است. مرد جنگجو داد میزند
مرد جنگجو: مگه باهات نیستم؟.. الان مأموران سر میرسند
... برو!!!
صدای شیهه اسب در گذر. اسماعیل به خود میآید. مرد جنگجو جسد جاسوس را به گوشهای میکشد و خود هم پناه میگیرد که مأمورها نبینند. اسماعیل ناخواسته به سمت مرد میرود. کنار مرد مینشیند. چند مأمور سواره از گذر رد میشوند. مرد جنگجو نفس نفس میزند. دست برده و محل زخم را کنار میزند. جای دو بریدگی. خون. عرق کرده. نگاهی به اسماعیل میکند. اسماعیل به یک آن جلیقه خود را از تن خارج میکند و آن را میچسباند روی زخم
اسماعیل: این جا باش تا من کمک بیارم
مرد جنگجو: اسمت چیه؟
اسماعیل نگاه میکند. بی آنکه جواب بدهد راهی میشود
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فیلمنوشت شاه اسماعیل - جلد دوم |
نویسنده | حسن نجفی |
ناشر چاپی | انتشارات ویهان |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 133 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8809-91-3 |
موضوع کتاب | کتابهای فیلمنامه تاریخی ایرانی |