معرفی و دانلود کتاب صوتی چلچلهها در باغ
برای دانلود قانونی کتاب صوتی چلچلهها در باغ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی چلچلهها در باغ
پیتر هابز در کتاب صوتی چلچلهها در باغ که اثری تحسینشده و درخشان است، داستان عشقی پاک و معصوم را روایت میکند که درگیر بیرحمی دنیا میشود. هابز در جریان روایت این قصهی عاشقانه، از قدرت عشق و امید میگوید که انسان را از مهلکههای سخت نجات میدهد و او را برای ادامهی زندگی مصمم میکند.
دربارهی کتاب صوتی چلچلهها در باغ
داستان کتاب صوتی چلچلهها در باغ (In the Orchard, the Swallows) نوشتهی پیتر هابز (Peter Hobbs) در روستایی در دل پاکستان میگذرد. جایی که صفا و صمیمیت مردم، در کنار سبزی و سرزندگی طبیعت، روح را نوازش میدهد. پاکستان هنوز درگیر جنگهای متعدد و دشمنان مختلف نشده و خاکش سرشار از بوی زندگی است. خاک حاصلخیزی که ریشهی درختان زیبای باغ را در خود پرورانده، همانطور که خانه و مأمنی برای شخصیت اصلی کتاب و خانوادهاش بوده است.
شخصیت اصلی قصه که داستان از زبان او روایت میشود، مدام میان گذشته و حال در رفتوآمد است. او روزگاری را به یاد میآورد که سن و سال کمی داشته و بر شانههای محکم پدر سوار میشده و او را تا باغ همراهی میکرده. باغ برای پدرش، درست مانند یکی از اهالی خانه بوده؛ پدر چنان با دقت و ظرافت شاخههای درختان را هرس میکرده و قلمههای تازه برایشان میزده که گویی باغ یکی از فرزندانش بوده و نیاز به مراقبتی پدرانه داشته است. همین عشق پدرانهای که درختان باغ را تنومند و تن نحیف نهالهای تازه کاشتهشده را از گزند آفات حفظ میکرده باعث میشده تا باغ به چنان محل مسحورکنندهای تبدیل شود. جایی که با صدای موسیقی محلی رادیوی قدیمی پدر و رقص سرخوشانهی او و پسر کوچش، بیشتر به تصویری از بهشت شباهت داشته است.
همین تصویر بهشتی مقدمهای برای تباهی شخصیت اصلی قصه میشود؛ تباهیای که شاید او پس از از سر گذراندن رنج و شکنجههای بسیار، هنوز هم خاطرش را عزیز بدارد. در کتاب صوتی چلچلهها در باغ، داستان روز آفتابیای را میشنویم که شخصیت اصلی -که حالا برای خود جوانی برومند شده- در گذر از بازار، دخترک ماهرویی را میبیند و با صد دل عاشقش میشود. او هر روز به بازار میرود تا بلکه بتواند دقایقی محبوبش را ببیند و چند کلامی با او حرف بزند. تا اینکه بعد از مدتی، متوجه میشود آن دخترک زیبا که صباح نام دارد، دختر یکی از معاونان سیاسی است. پدر صباح از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار است اما این مسئله، مانعی برای دل جوان و عاشق شخصیت اصلی داستان محسوب نمیشود.
زمان میگذرد و جوانک داستان کتاب صوتی چلچلهها در باغ، فرصت این را پیدا میکند تا محبوبش را در جشن عروسی یکی از اهالی روستا ملاقات کند. او از صباح میخواهد تا همراهش به باغ پدری او برود و زیبایی باغ را از نزدیک تماشا کند. صباح هم که دل به این جوان عاشق بسته، مخفیانه و به دور از چشم پدر و مادرش به دنبال او راهی باغ میشود. آن دو آن شب را بیدار میمانند و از هر دری با هم صحبت میکنند و با طلوع خورشید، محو تماشای زیبایی باغ میشوند. بیخبر از اینکه این همصحبتی معصومانه، در چشم دیگر اهالی روستا به ویژه والدین صباح، گناهی نابخشودنی محسوب میشود.
با فرا رسیدن صبح و آشکار شدن غیبت صباح، خدمتکاری را به جستجوی او میفرستند. خدمتکار رد صباح را در باغ پیدا میکند و با دیدن او در کنار پسری جوان، از گمان به گناهکار بودن او و رسوایی داد و فریاد راه میاندازد. کمکم پای پدر سیاستمدار و بانفوذ صباح به این دیدار عاشقانه باز میشود و او با بیرحمی تمام، پسر را محکوم به مجازاتی ناعادلانه و کمرشکن میکند...
کتاب صوتی چلچلهها در باغ توسط بهمن فرهادی به فارسی ترجمه شده و گویندگی آن نیز به عهدهی فرهاد اتقیایی بوده است. نشر صوتی جیحون و انتشارات کتابسرای نیک، ناشران این کتاب هستند.
نکوداشتهای کتاب چلچلهها در باغ
- این داستان، یک قصهی زیبا و دردناک از آرزوی یک مرد جوانِ عاشق است. (The Guardian)
- جواهری در قالب یک کتاب. (The Financial Times)
- هابز زیبا نوشتن را کاری ساده جلوه میدهد. جملات او تمیز، کم، و بدون بار اضافی هستند، و بااینحال مانند جواهر میدرخشند. (The Independent on Sunday)
- هابز تمثیلی تکاندهنده از تضاد همیشگی بین عشق و قدرت خلق میکند. (The Sunday Times)
کتاب صوتی چلچلهها در باغ برای چه کسانی مناسب است؟
این رمان پرکشش به دوستداران داستانهای عاشقانه پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب صوتی چلچلهها در باغ میشنویم
هنوز هم وقتی نزدیک خانهی قدیمیام هستم، اندوهگین میشوم. درست است که هر روز به آنجا رفتهام، اما تا جایی که امکان داشته از خانه دور ماندهام. تا وقتی از جلوی خانه رد نشوم، احساس آرامش نمیکنم. وارد حریم باغ میشوم و ردیف درختان از من محافظت میکنند. نه دلم میخواهد بدانم کسانی که در خانهمان زندگی میکنند که هستند، نه اینکه آنها بدانند من که هستم. به همین دلیل، صبح زود به اینجا آمدهام؛ زیرا سپیدهدم همیشه زمان فرا رسیدن بوده است.
امروز صبح زیاد نماندم. خیلی دیر رسیدم، سپیدهی صبح پیرامونم را گرفته بود. در پاییندستِ دره مؤذن بانگ برداشته بود و مردم را به نماز فرامیخواند. صدایش خیلی ضعیف به گوشم میرسید، گویی از گذشتههایی بسیار دور میآمد.
بهسختی و زحمت زیاد از تخت پایین آمده بودم. تکتک اعضای بدنم درد میکرد، وقتی غلت زدم احساس کردم سرم گیج میرود و حالم خوش نیست. از شدت دلپیچه مانند یک توپ گلوله شده بودم. بااینحال، نمیخواستم حتی یک روز را هم از دست بدهم. با وجود درد شکم به پیادهروی رفتم. چند بار مجبور شدم بایستم تا دردم کمی فروکش کند. پاهایم توان نداشتند و بهسختی میتوانستم نفس بکشم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی چلچلهها در باغ |
نویسنده | پیتر هابز |
مترجم | بهمن فرهادی |
راوی | فرهاد اتقیایی |
ناشر چاپی | نشر صوتی نیک |
ناشر صوتی | نشر صوتی نیک |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۱۰ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |