معرفی و دانلود کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند

معرفی کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند

کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند نوشتۀ کن بلانچارد و استیو گاتری، در قالب یک داستان آموزنده به شما یاد می‌دهد که چگونه با بهترین راهکارها بر تأخیرهایتان غلبه کنید و مدیریت زمان را در دست بگیرید.

دربارۀ کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند:

این کتاب به روایت داستان آشنای باب، مدیر میانی یک شرکت می‌پردازد. او همواره کارهایش را به لحظات آخر موکول می‌کند و فرصت‌هایش را از بین می‌برد و بعد از آن در پی یک دلیل منطقی برای این عادتش می‌گردد، تأخیرهایش را توجیه می‌کند و می‌کوشد آن‌ها را توضیح دهد.

سرانجام خوشبختانه مدیرعامل شرکت، باب را مورد بازخواست قرار می‌دهد و تلاش می‌کند برای او طرز جدیدی از مدیریت را اجرا و یک پست مدیریتی به نام مدیر ارشد بهره‌وری به باب واگذار کند. خانم مدیرعامل به او کمک می‌کند تا با سه پیامد تأخیر یعنی دیرکرد، کیفیت پایین کار و استرس برای خودش و دیگران مبارزه کند. باب یاد می‌گیرد که چطور بر تعلل‌هایش پیروز شود و به کمک استراتژی سه «پ» به مدیری موفق و هدفمند تبدیل می‌شود.

ممکن است مطالب کتاب مدیر وقت شناس و هدفمند (The on time on target manager) اصلاً با وضعیت زندگی شما شباهتی نداشته باشد ولی احتمالاً برای بعضی از آشنایان شما به عنوان مثال همکار، رئیس، همسر و یا فرزندان‌تان مفید خواهد بود. این کتاب در راستای شناخت یک پدیدۀ شیطانی نوشته شده که همه جا و همه وقت در کمین است. این پدیدۀ شیطانی علاوه بر نابودی حیثیت شغلی انسان‌ها، کمر به نابودی خانواده‌ها، روابط، اموال و حتی تمام زندگی افراد بسته است. نام این پدیده وقت‌کُشی یا به عبارتی خودمانی تعلل و تأخیر در کارهاست.

وقت‌کُشی یعنی شما انجام کاری را به بعد موکول کنید. البته امیدواریم شما جزء کسانی نباشید که دچار این پدیدۀ خانمان‌سوز شدند! اغلب شما با این دشمن موذی گاه و بی‌گاه در نبرد بودید. مثلاً در دوران مدرسه یا دانشگاه، انجام تکالیف مهم و یا مطالعۀ دروس را به شب آخر موکول کرده و دستِ آخر مجبور می‌شدید تمام شب را بیدار بمانید و در نهایت به سختی می‌توانستید روز بعد کاری را انجام دهید. گاهی اوقات هم در کارتان ضرب‌العجل‌های مهم را به خاطر وقت‌کُشی از دست می‌دهید و به جای اینکه به انجام کارهای مهم و اولویت‌دار بپردازید، خودتان را مشغول انجام وظایف بیهوده می‌کنید. این مسئله در خانه هم تأثیرگذار است. طوری که اغلب خیلی خسته‌تر و مشغول‌تر از آنید که بتوانید برای اعضای خانواده وقت صرف کرده و یا حتی گاهی برای فرزندان خودتان داستان بخوانید.

شاید شما هم تاکنون با خود اندیشیده‌اید که چطور برخی از افراد که هوش بالایی دارند، پیشرفت‌های درخوری در زندگی‌شان تجربه نکردند، خوب است بدانید که تنها انسان‌های باهوش نیستند که در زندگی به موفقیت دست پیدا می‌کنند، بلکه کسانی که مدیریت کردن زندگی را می‌دانند افراد موفق‌تری محسوب می‌شوند.

بهتر است فرصت‌های مهم شغلی‌تان را به علت تعویق انداختن از دست ندهید و اولویت‌هایتان را درست تشخصی دهید. کن بلانچارد و استیو گاتری (Steve Gottry) در این کتاب کلیدی برای بهبود کیفیت در اختیارتان می‌گذارند و به شما کمک می‌کنند تا از تنش میان خود و همکارانتان کم کنید.

کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند برای چه کسانی مناسب است؟

اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که مدام کارهایتان را به تعویق می‌اندازید و در انجامشان تعلل می‌کنید، این کتاب را حتماً گوش دهید.

با کن بلانچارد بیشتر آشنا شویم:

کن بلانچارد (Kenneth Blanchard) که در نیوجرسی به دنیا آمده است، از نویسندگان و سخنرانان برجسته در عرصۀ موفقیت به شمار می‌رود. او در سال 1957 به دانشگاه رفت و در سال 1961 مدرک کارشناسی را در رشتۀ فلسفه دریافت کرد، در سال 1963 نیز مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه کولگیت در رشتۀ جامعه‌شناسی گرفت و بعد از آن در سال 1967 در رشتۀ آموزش و رهبری از دانشگاه کورنل مدرک دکترایش را دریافت نمود.

بلانچارد مدیریت ارشد معنوی شرکت‌های کن بلانچارد که مجموعه‌ای بین‌المللی در حوزۀ آموزش مدیریت و مشاوره است را بر عهده دارد. او این شرکت را به کمک همسرش مارجوری بلانچارد در سال 1979 در ایالت کالیفرنیا تأسیس کرد.

از دیگر آثار او می‌توان به چه کسی تغییر را کشت، کمک به مردم برای برنده شدن در کار، عذرخواهی یک دقیقه‌ای، گفتگو با مدیر یک دقیقه‌ای، شیوه نهنگ، مدیریت از راه ارزش‌ها، مالیگن و ... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی مدیر وقت شناس و هدفمند می‌شنویم:

باب که یک مدیر میانی است صبح دوشنبه زودتر از معمول از خواب بیدار می‌شود. او همیشه ساعتش را برای 6 صبح کوک می‌کند تا فرصت داشته باشد نیم ساعت کنار دریاچۀ نزدیک خانه‌اش قدم بزند ولی چون امروز قرار است ساعت 7:30 در یک جلسه، صبحانه را با رئیسش آقای دِیو بخورد، ساعت 5:30 یعنی نیم ساعت زودتر از معمول با صدای زنگ ساعت بیدار می‌شود.

باب در مورد جلسۀ امروزش کمی نگران است. آیا واقعاً آرزوی دیرینه‌اش یعنی ارتقاء از مدیریت گروه به مدیریت تیم محقق می‌شود؟ و یا جلسه به بحث‌های ناخوشایندی در مورد مسائل جزئی گذشته کشیده می‌شود؟ در هر صورت او نیم ساعت زودتر از همیشه از تخت‌خوابش بیدار می‌شود تا بتواند هم فرصت پیاده‌روی داشته باشد و هم به موقع در جلسه حاضر شود.

باب بعد از پیاده‌روی دوش گرفت و عطر دلخواه خودش را زد. بعد لباس پوشید و کراوات جدیدش را به گردن آویخت. از وجود گره احمقانۀ کراواتش ناراحت بود چون عادت نداشت کراوات بزند. پوشیدن لباس راحت در کار تجارت عادی و مرسوم است و به همین دلیل چند سالی بود که کراوات نزده بود. ساعت گران‌قیمت و دقیق سوئیسی‌اش را بست و به آن نگاهی کرد. «آه زمان با چه سرعتی می‌گذرد!» مثل اینکه پوشیدن لباس بیش از چیزی که فکرش را می‌کرد وقت گرفته بود. با خودش گفت «عیب ندارد. سریع‌تر رانندگی می‌کنم تا وقت تلف شده جبران شود.»

باب دستگاه پیجر، رایانه دستی و لپ‌تاپ خودش را برداشت و سوار ماشینش شد. به ساعتش و ساعت ماشین نگاه کرد. «اُه الان هم دیر شده! بهتر است با دِیو تماس بگیریم» وقتی به چراغ قرمز رسید داخل کیف رایانه را وارسی کرد. پیجر را برداشت و بعد از پیدا کردن شمارۀ آقای رئیس به او تلفن زد. صدایی از آن سوی خط به گوش رسید.

فهرست مطالب کتاب صوتی