معرفی و دانلود کتاب صوتی ماجراهای اربی: ربات کوچولو فرار می‌کند

معرفی کتاب صوتی ماجراهای اربی: ربات کوچولو فرار می‌کند

کتاب صوتی ماجراهای اربی: ربات کوچولو فرار می‌کند نوشته‌ی توماس کریستوس، داستانی حیرت‌آور و تخیلی، درباره‌ی ربات باهوشی به نام اربی است که می‌تواند تمام مسئله‌های سخت دنیا را حل کند. او پس از اینکه مطلع می‌شود او را برای چه کاری ساخته‌اند، پا به فرار می‌گذارد.

خلاصه‌ی کتاب صوتی ماجراهای اربی: ربات کوچولو فرار می‌کند (Orbis Abenteuer):

اربی، باهوش‌ترین ربات جهان بود که پاسخ تمامی مسائل سخت را می‌دانست، مهندسان زیادی به دیدن او می‌آمدند و از او مسئله‌های سختی می‌پرسیدند و اربی پاسخ تمام آن‌ها را به سرعت می‌داد. مخترعی از او خواست که نامش را با خطی خوش بنویسد، اربی با قلمی باریک نام خود را به تمام زبان‌های دنیا نوشت. مخترع دیگری ساعت مچی کوچکی را آورد و تمام اجزای آن را از هم جدا کرد و از اربی خواست آن را مجدد به هم وصل کند. اربی از انگشتانش به جای مته و پیش‌گوشتی استفاده کرد و تمام قطعات ساعت را به هم وصل کرد و به مخترع داد. اما این ربات باهوش برای چه کاری ساخته شده بود؟

اربی برای کار دیگری ساخته شده بود و ماموریت ویژه‌ای داشت. او باید همراه با سفینه‌ای پیشرفته به فضا برود و در مورد سیاره‌های دیگری که تاکنون ناشناخته بودند، اطلاعات به دست بیاورد. اربی که دوست ندارد به فضا برود، در یک شب طوفانی از کارخانه‌ی ربات‌سازی فرار می‌کند، اما باتری اربی کاملاً پر نشده بود و خیلی زود تمام شد. تا اینکه لینوس به طور اتفاقی اربی را پیدا و از او مراقبت می‌کند. آن‌ها با یکدیگر دوست می‌شوند و ماجراهای بامزه و آموزنده‌ای برای‌شان اتفاق می‌افتد.

در قسمتی از کتاب صوتی ماجراهای اربی می‌شنویم:

کله ربات‌‌کوچولو مثل کدو تنبل بود و چشم‌هایش شبیه آبنبات لیمویی‌ای که نصفه خورده شده. قدش به یک متر هم نمی‌رسید و بسیار هوشمند بود. آن‌قدر زبر و زرنگ بود که تنهایی می‌توانست یک سفینه فضایی را براند. معلوم است چرا، چون انسان‌ها این ربات را ساخته بودند. او باید سال‌ها در فضای بی‌انتها پرواز می‌کرد و سیارات ناشناخته را کشف می‌کرد. این سفر به فضا بی‌بازگشت بود، پس فقط می‌شد از ربات برای این سفر دور و دراز استفاده کرد. چون آدم‌ها خانواده‌ای دارند که می‌خواهند پیش آن‌ها برگردند، یا گل‌هایی دارند که باید به آن‌ها آب بدهند. قبل از آن که اُربی را از پایگاه به کورو در آمریکای جنوبی ببرند، باید یک بار دیگر آزمایشش می‌کردند. اما شب قبل از آزمایشِ بزرگ آن اتفاق افتاد. هنوز نیمه شب نشده بود که طوفان شدیدی شروع شد. و البته خیلی ناگهانی. هیچ کس انتظارش را نداشت. حتی هواشناس‌های باهوش!

فهرست مطالب کتاب صوتی