معرفی و دانلود کتاب صوتی شب‌های روشن

معرفی کتاب صوتی شب‌های روشن

شاهکاری بی‌تکرار از ادبیات کلاسیک روسیه! کتاب صوتی شب‌های روشن یک رمان کوتاه درخشان به قلم غول ادبیات داستانی روسیه، فئودور داستایوفسکی است. این داستان عاشقانه که از آثار دوره‌ی اولیه‌ی نویسندگی داستایوفسکی به شمار می‌رود، درباره‌ی عشق پرشور جوانی خیالباف و رمانتیک‌مسلک به زنی زیبا به نام ناستنکا است.

درباره کتاب صوتی شب‌های روشن:

فئودور داستایوفسکی شب‌های روشن (White Nights) را در سال 1848 به رشته‌ی تحریر درآورد؛ یعنی در آغاز دوران نویسندگی خود. با این حال، بیشتر منتقدین امروزه بر این باورند که این داستان بلند، هم‌شأن بزرگ‌ترین رمان‌های او (آثاری چون ابله و جنایت و مکافات) است. در اینکه آیا به راستی چنین است یا نه می‌توان تردید داشت. اما در اینکه کتاب‌ شب‌های روشن در نوع خود یک اثر درخشان و ماندگار است، جای هیچ شک و تردیدی نیست.

شخصیت اصلی این داستان راوی بی‌نام‌ونشانی است که بیشتر در عالم تخیل خود سیر می‌کند، تا جهان واقع. او یکی از آن دسته خیالبافانِ بریده از واقعیتی است که ده‌ها نمونه‌ی دیگرش را در سایر کارهای نویسنده می‌شناسیم. به واقع، اغراق نیست اگر راوی کتاب شب‌های روشن را نیای کاراکترهایی چون راسکولنیکف در رمان جنایت و مکافات، یا مرد زیرزمینی در کتاب یادداشت‌های زیرزمینی بدانیم. نیایی که البته از شرارت‌های نهفته در نهاد اخلاف خود بی‌بهره است، و نقطه‌ی اشتراکش با آنها، بیشتر از هر چیز ناتوانی‌اش از ایجاد تعادل میان ذهن و عین (خیال و واقعیت) است.

باری، این شخصیتِ پیچیده و جذاب، در تمام مدت عمر خود از چشیدن طعم عشق بی‌بهره بوده و درباره‌ی آن تنها خیال می‌بافته است. تا اینکه در شبی از شب‌های سپید سن پطرزبورگ (شب‌های روشن یا شب‌های سپید عنوانی است برای توصیف برهه‌ای خاص در بخش‌هایی از سرزمین روسیه، که در آن خورشید شب‌ها نیز در آسمان می‌درخشد)، به طور اتفاقی زنی جوان را می‌بیند که توسط مردی غریبه با مزاحمت مواجه شده است. راوی به یاری زن ناشناس می‌شتابد و بعد از دور راندن مرد مزاحم، بازو به بازوی او می‌دهد؛ و اینگونه، ناگهان در دل شبی سپید، عشقی شدید در قلب جوان راوی جوانه می‌زند. اما دریغا که پیش از این، بذر عشق مردی دیگر در قلب زن جوان و زیبای داستان کاشته شده است. با این حال راوی به جلب محبت زن امیدوار باقی می‌ماند...

نکوداشت‌های کتاب صوتی شب‌های روشن:

- فراموش نشدنی. (Yomu Teader)
- یک شاهکار مسلم! (Barnes & Noble)
- داستانی متأثرکننده درباره‌ی عشق و تنهایی، به قلم نابغه‌ی برجسته‌ی ادبیات روسیه. (Penguin)

اقتباس‌‌های سینمایی از کتاب صوتی شب‌های روشن:

رمان شب‌های روشن یکی از پراقتباس‌ترین آثار ادبی‌ست. این داستان کم‌حجم همواره مورد توجه هنرمندان گوناگون در نقاط مختلف جهان بوده است. آنچه در ذیل می‌بینید، عناوین برخی از بهترین آثار سینمایی ساخته‌شده با الهام از عاشقانه‌ی ماندگار نویسنده‌ی بزرگ روس‌اند:

- فیلم سینمایی شب‌های روشن، ساخته‌ی لوکینو ویسکونتی (1957)
- فیلم سینمایی شب‌های روشن، ساخته‌ی فرزاد موتمن (1381)
- فیلم سینمایی دو عاشق (Two Lovers)، ساخته‌ی جیمز گری (2008)
- فیلم سینمایی شب‌های سفید ساخته ایوان پیرایف (1959)
- فیلمی سینمایی چهار شب یک رویابین از رابرت برسون (1971)
- فیلمی سینمایی شب‌های سفید به کارگردانی آلن سیلور (2005)
- فیلم سینمایی چهار شبِ یک رویاباف (Four Nights of a Dreamer)، ساخته‌ی آندره برسون (1971)

کتاب صوتی شب‌های روشن مناسب چه کسانی است؟

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی کلاسیک توصیه می‌کنیم.

با فئودور داستایوفسکی بیشتر آشنا شویم:

فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی (Fyodor Mikhailovich Dostoyevsky) یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم بود که با مجموعه آثار درخشانش تاثیری ژرف بر ادبیات روسیه و جهان گذاشت. او در رمان‌های بزرگ خود راوی دشواری‌های زندگی در جهانی‌ست که بنیان‌های اخلاقی‌ آن سست و لرزان شده است. اگرچه نوشته‌های داستایوفسکی در زمان حیاتش به اندازه‌ی کافی شناخته شده و پرخواننده بودند، با این حال خود او هرگز از طریق نوشتن به آن رفاه مادی‌ که حسرتش را می‌خورد نرسید. وی بیشتر عمر را در بدهکاری و تنگدستی سپری کرد، و نوشتن برایش در حکم تقلایی برای زنده ماندن بود.

فئودور داستایوفسکی در تاریخ نه فوریه‌ی 1881، بر اثر مشکلات ریوی از دنیا رفت. در روز خاکسپاری‌اش از او به عنوان پیامبر روسیه یاد کردند؛ پیامبری که سعی داشت از پسِ روایت گناه و خون و جنون، به کشف گوهرِ پاک انسانی نائل آید. از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به موارد پیش رو اشاره کرد: «همزاد، یادداشت‌های خانه‌ی اموات، یادداشت‌های زیرزمینی، قمارباز، ابله، شیاطین، جنایت و مکافات، برادران کارامازوف، شوهرباشی».

در بخشی از کتاب صوتی شب‌های روشن می‌شنویم:

ناستنکا که در حال گریه کردن بود و نمی‌توانست جلوی بارش قطرات اشکش را بگیرد گفت: «هرگز... هرگز اینطور نخواهد شد. ما به آن صورت از هم جدا نمی‌شویم. داستان دو غروب دیگر چیست؟»

با اشتیاق گفتم: «ناستنکا، ناستنکا، تو هیچ می‌دانی که مرا پس از چندین سال طولانی با خود آشتی داده‌ای؟ حالا می‌دانی که دیگر مثل گذشته، در مورد خودم بد قضاوت نمی‌کنم؟ هیچ می‌دانی که درباره خودم، دیگر این تفکرات منزجرانه و ناامیدکننده را ندارم؟ زندگی من همچون گناه و جنایت بزرگی بود. خواهش می‌کنم که فکر نکنی که در صحبت‌هایم اغراق کرده‌ام. به خاطر خدا، اینطور فکر نکن! ناستنکا، گاهی دچار افکار مالیخولیایی می‌شوم و چنیین حرف‌های غم‌انگیزی می‌زنم. وقتی این افکار به ذهنم هجوم می‌آورند، احساس می‌کنم که دیگر از ادامه‌ی زندگی عاجزم و نمی‌توانم یک زندگی واقعی داشته باشم...

فهرست مطالب کتاب صوتی