معرفی و دانلود کتاب صوتی سرگذشت کندوها

معرفی کتاب صوتی سرگذشت کندوها

کتاب صوتی سرگذشت کندوها نوشته‌ی جلال آل احمد، درباره رابطه بین یک مرد روستایی زنبوردار به نام علی بک و زنبورهای پرتلاشش است که صاحب‌شان به مرور زمان، دسترنج آن‌ها را به غارت می‌برد و درآمد خوبی برای خودش دست و پا می‌کند. در واقع این داستان تمثیلی از شرایط پرخفقان و استبدادی زمان حیات آل احمد دارد.

درباره کتاب صوتی سرگذشت کندوها:

هفدهمین داستان بلند جلال آل احمد که پس از جو پرخفقان کودتای 28 مرداد دوران پهلوی نوشته شد، کتاب سرگذشت کندوها است که به طور رسمی در سال 1337 شمسی در ایران منتشر شد، اما نگارش آن به سال 1333 بازمی‌گردد.

در این کتاب دو داستان موازی از زاویه دید سوم شخص روایت می‌شود؛ علی بک که مردی روستایی‌ست و زنبورهایش. علی بک مردی تنبل و راحت طلب است و می‌خواهد بدون هیچ زحمتی پول خوبی به دست بیاورد. او تصمیم می‌گیرد که زنبورداری خودش را بزند و این فرصتی خوب برایش می‌شود تا با استفاده از فروش عسل‌ها، درآمدی را کسب کند. از آن طرف زنبورها در کندوی خود، شبانه روز درحال تلاش هستند تا عسل تولید کنند اما هربار که محصول‌شان آماده می‌شود، دستی می‌آید و همه دسترنج آن‌ها را به غارت می‌برد. آن‌ها نام علی بک را بلا گذاشته‌اند ولی یک روز تصمیم می‌گیرند که دربرابر ظلم و تجاوز او مقابله کنند. تنها مشکل اینجاست که عده‌ای با این کار موافق نیستند...

می‌توان این داستان به ظاهر ساده و عامیانه را بیانیه‌ای اجتماعی و سیاسی دید که از نگاه نویسنده نوشته شده است. چرا که این کتاب دو لایه مفهومی عمیق دارد؛ اول از همه شما با نحوه زندگی گروهی زنبورها و سیستم کاری آن‌ها آشنا می‌شوید و از طرف دیگر هدف داستان سرگذشت کندوها را می‌توان نپذیرفتن ظلم و سلطه دانست؛ اینکه همواره قدرت‌های بزرگ به کشورها و ملت‌های ضعیف‌تر ستم کرده‌اند و ذخایر ملی آن‌ها را به غارت برده‌اند. رابطه‌ای مبتنی بر قدرت از بالا به پایین که گاهی برای ساکت کردن زیردستان، امتیازهای کوچکی بهشان داده می‌شود اما در نهایت چیزی که نصیب‌شان می‌شود، هیچ است.

همچنین جلال به خاطر عقاید سیاسی‌اش که در آن زمان در حزب توده فعال بوده، هنگام نگارش کتاب خواسته مفاهیمی همچون آزادی بیان، آزادی‌های سیاسی و حقوق مدتی را در دل قصه بگنجاند.

شما با شنیدن ابتدای کتاب صوتی سرگذشت کندوها، قصه‌های سنتی و قدیمی ایرانی را به یاد می‌آورید که با (یکی بود، یکی نبود) شروع می‌شود و تمام داستان زبانی ساده، عامیانه و طنز آلود دارد.

جلال آل احمد را بیشتر بشناسیم:

نویسنده، منتقد ادبی و روشنفکری که عده‌ای او را «مبلغ نویسندگی لومپنیسم» و عده‌ای دیگر «آذرخشی در دل تاریکی» می‌نامند، کسی جز جلال آل‌ احمد (Jalal Al-e-Ahmad) نیست.

آل احمد در طول زندگی نه چندان بلند خود تحولات عمیقی را از سر گذرانده است؛ از مذهبی بودن تا به حزب توده پیوستن و درنهایت دوباره گرویدن به مذهب و معنویت. او از کسانی است که در دهه 40 شمسی تاثیر فراوانی بر فضای روشنفکری ایران گذاشت و نویسندگانی همچون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تاثیر گرفتند.

با چاپ داستان زیارت در مجله سخن در سال 1324 جلال آل احمد به طور حرفه‌ای وارد دنیای نویسندگی شد و کمی بعد همین داستان در مجموعه دید و بازدید به چاپ رسید. او تنها به داستان نویسی بسنده نکرد و درکنار فعالیت در مطبوعات به ترجمه آثار بزرگانی همچون سارتر، کامو، داستایوفسکی پرداخت. او در همان سال‌ها با سیمین دانشور آشنا شد و ازدواج آن‌ها زوج ادبی بی‌نظیری را در تاریخ ادبیات کشور رقم زد.

جلال آل احمد قرار بود در سال 1330 رساله دکتری خود در رشته ادبیات فارسی را به اتمام برساند اما به گفته خودش با دیدن علی شریعتی و دلزدگی از فضای بی‌کیفیت علمی در دانشگاه‌ها، درس خود را نیمه تمام باقی گذاشت.

سرانجام این نویسنده ایرانی پس از سال‌ها نوشتن، در 18 شهریور 1348 در کلبه‌ای در جنگل‌های گیلان فوت کرد و به پاس خدمات او، یکی از جوایز ادبی مهم کشور به نام او ثبت شده است.

ویژگی‌های زبانی آثار جلال آل احمد:

- نثر آل احمد ساده، شتابزده، طناز و در نهایت کوتاهی و ایجاز است.
- شکستن برخی از سنت‌های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی.
- کاربرد اسامی و صفات ساده، ‌حذف واج‌ها و هجاها و استفاده زیاد از جملات مرکب.
- داشتن سبکی عامیانه که ویژگی‌های آوایی، واژگانی و نحوی می‌توان به نتیجه رسید.

کتاب صوتی سرگذشت کندوها به چه کسانی توصیه می‌شود؟

اگر به داستان‌های ایرانی علاقه‌مند هستید، شنیدن این اثر مهم جلال آل احمد می‌تواند برایتان لذت بخش باشد.

در بخشی از کتاب صوتی سرگذشت کندوها می‌شنویم:

خب حالا از آن طرف بشنوید؛ جلسه‌ی گیس سفید‌ها و بی‌بی جان‌ها و خال قزی‌ زبان درازهای شهر. قراول‌ها هشتی جلوی خانه شاباجی خانم بزرگه را آب و جارو کردند و حاجب و دربان گذاشتند که مبادا جلسه هرکی هرکی بشود و گیس سفیدها و بی‌بی جان‌ها یکی یکی و دوتا دوتا آمدند و دور تا دور مجلس نشستند؛ غیر از شاباجی خانم بزرگه که کیا بیا شهر بود و صاحب مجلس، خانم بالا و امقزی پاکوتاهه و بی‌بی جان خله و ننه منیژه و شازده گلدوزی و خاله گردن دراز و نن جون شله که همه با اینکه پیر بودند و از تنبان کهنه‌های شهر حساب می‌شدند و هرکدام یک محله‌ را ضبط و ربط می‌کردند، آمده بودند و نشسته بودند.

اول حال و احوال پرسی و درد و دل از دور زمانه؛ بعد نک و نال از دردهای بی‌درمان پیری و زمین‌گیری. و دست آخر شاباجی خانم بزرگه پا به پا شد و گفت: خال قزی‌های عزیزم شماها همتون خبر دارید که دوباره بلا آمده و بساط ذخیره آذوقه را برده. ما تا حالا دل‌مان به این خوش بود که اگر نتیجه زحمت سال بچه‌ها را می‌برد، آنقدر انصاف دارد که در هر شهری سالی یک دفعه یک انبار ذخیره برای خوراک بچه‌ها بگذارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی