معرفی و دانلود کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی
کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی اثر سلمان امین داستانی است با تمی اجتماعی که زندگی پسری نوجوان را در یکی از محلههای جنوب شهر به نام قلعه مرغی روایت میکند. این پسر بر اثر حوادثی به سمت شبکههای هرمی کشیده میشود و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی روبرو میشود.
سلمان امین در کتاب قلعه مرغی؛ روزگار هرمی بخشی از فرهنگ و ادبیات عامیانه منطقه قلعه مرغی را مرور میکند. شیوهی روان و سادهی نگارش این اثر شما را برای دنبال کردن داستان ترغیب میکند.
این لحن صمیمانه از آنجایی برای خواننده دلنشین است که گویی پای درد دل شخصیت اصلی مینشیند و همراه با سیر درد دل قهرمان داستان با اتفاقات و شخصیتها نیز آشنا میشود. داستان قلعه مرغی؛ روزگار هرمی پایانی غافلگیرانه دارد که شنونده و خواننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
سلمان امین درباره میزان رضایت خود از کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی گفت:
هر نویسندهای، کتابش را با صوتی اختصاصی شنیده و به خاطر دارد. اگر گوینده کتاب را اشتباه بخواند هم ذهن او و هم مخاطب را خراب و به بیراهه میبرد. به همین خاطر است که بیشتر نویسندگان از کتابهای صوتی تولید شده بر مبنای آثارشان راضی نیستند اما در مورد خودم باید بگویم چیزی که تولید شده از سطح توقع من بسیاربسیار بالاتر بود و لحن و ادبیات و انتقال واژگان کتابم در نسخه صوتی آن بسیار خوب از کار در آمده است.
در قسمتی از کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی میشنویم:
دفعه اول خانه حسن اینها دیدمش. از فامیلهای دور بابای حسن بود. از اینها که سالی یک بار توی ختمی، جشنی چیزی سر و کلهشان پیدا میشود و از دور با آدم سلامعلیک میکنند، بعد دوباره تا سال بعد گم و گور میشوند. یک پسر لاغر سبزه بود که سر همین موضوع بهش هادی بِلَک هم میگفتند. پاهای پرانتزی ناراحتکنندهای داشت و تهریش نمره هشت. نه اینکه درست اندازه گرفته باشم یا از خودش پرسیده باشم ولی در اصل، تهریش آنقدری همان نمره هشت میشود. از این شلوارهای جین پارهپوره هم تن کرده بود. همانجا با حسن شرط بستم که شلوارش باید بعداً پاره شده باشد. لااقل از یک جاهاییش بعداً پاره شده بود. اما حسن، محض خاطر خودش هم که شده زیر بار نمیرفت. میگفت: «نه بابا، چی میگی؟ پسره خرپوله، محال ممکنه.» کمی باهاش بحث کردم تا بالاخره قانع شد بعداً راجع بهش حرف بزنیم. به خدا اگر آن تُنبان نکبتیاش درست از روی زانو پاره نشده بود من هم اصراری نداشتم. تازه همین یکی که نبود. جورابش هم کلی کثیف بود که آن را هم حسن میگفت کفشش رنگ پس میدهد. اما اینها حرف یامفت است. جوراب کثیف و شلوار پاره آبرو برای آدم باقی نمیگذارد. کار از آنجا خراب بود که با همین ریخت و روز قزمیتش ادعا میکرد که میتواند ظرف مدتزمان کوتاهی مایهدارم کند. نکرده بود حداقل کت و شلواری چیزی برای خودش راست و ریست کند که حرفش را راحتتر به کرسی بنشاند. قبول دارم که تعداد آدمهای کت و شلواری ناجوری که تا حالا دیدهام خیلی زیادتر از خوبهاشان است اما به هر حال هر کاری حساب خودش را دارد. اگر کسی خواست حداکثر میشود کراوات نزند، ولی با لباسهای جرواجری نباید در باره پیشنهادهای مالی کلان صحبت کرد.
یک گوشه اتاق حسن نشستیم که ای کاش، قلم پای نحسم میشکست و همچه خبطی نمیکردم. هر چی بدبختی بعد از آن کشیدم از همان نشستن بود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی قلعه مرغی؛ روزگار هرمی |
نویسنده | سلمان امین |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۸ ساعت و ۲۶ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
واقعا لذت بخشتر از این مگه میشه، مگه داریم.
با تشکر و صمیمانهترین خسته نباشیدها👏👏👏👏