معرفی و دانلود کتاب صوتی رد گم

معرفی کتاب صوتی رد گم

کتاب صوتی رد گم، ستایش شده‌ترین رمان آلخو کارپانتیه، با روایتی ادیبانه و خردمندانه به بیان موضوعات اجتماعی و فرهنگی با نگاه جامعه‌شناسانه می‌پردازد. این اثر را که پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین می‌نامند، در سال 1956 جایزه‌ی بهترین کتاب خارجی فرانسه را کسب کرد و به 20 زبان نیز ترجمه شد.

کتاب صوتی ردِ گُم (The Lost Steps) به روایت زندگی زن و شوهری هنرمند و پرمشغله در سال‌های میانه دو جنگ جهانی می‌پردازد، آن دو زندگی یکنواخت و نسبتا سردی را سپری می‌کنند، زن بازیگر تئاتر است و مرد، آهنگسازی سازشناس و محقق موسیقی. داستان از زبان مرد روایت می‌شود، او که پس از طی کردن تحصیلات خود در رشته موسیقی به ناچار از مسیر اصلی زندگی خود منحرف شده و زندگی‌‌ای را در پیش می‌گیرد که تمایل چندانی به آن ندارد و دچار دل‌زدگی از زندگی می‌شود. در این بین بر حسب اتفاق یکی از اساتید خود را ملاقات می‌کند که این ملاقات مسیر زندگی او را نیز تغییر می‌دهد. مرد یک پیشنهاد کاری متفاوت از موزه‌‌ای برای تحقیق راجع به سازهای ابتدایی قبایل آمریکای لاتین دریافت می‌کند. او سفرش را شروع می‌کند و جهان دیگری را پیش چشم شما می‌گشاید. سفری هستی‌شناسانه به سوی مرحله آغاز تکامل بشر و یک دهن‌کجی جانانه به سلطه‌ی مادیات بر انسان که از ابتدای دوره مدرنیته آغاز شده است.

این کتاب صوتی تصویری جذاب و گیرا از زندگی هنرمندی بازمانده از کار در میان روستاییانی در اعماق جنگل‌های آمریکای لاتین را به نمایش می‌گذارد. بی‌تردید شخصیت اصلی داستان نسخه‌ای از خود کارپانتیه (Alejo Carpentier) است، یا دست کم همزادی که کارپانتیه در خیال می‌ترسید روزی به او تبدیل شود.

این کتاب یکی از پرماجراترین رمان‌های نویسنده است و کشش داستانی فوق‌العاده‌ای دارد، به مسئله زمان می‌پردازد و دست‌آوردها و از دست رفته‌های زمان معاصر را به ترازوی وجدان شخصیت اول و شما می‌سپارد. چیزی که کتاب صوتی رد گم را نسبت به دیگر کتاب‌ها متفاوت می‌کند، فرم سونات موسیقی است که در جای جای داستان دیده می‌شود. آله‌خو کارپانتیه در این اثر شما را به کمک موسیقی با زندگی نوع بشر بیشتر آشنا‌ می‌کند و دنیای تازه‌ای را پیش روی‌تان قرار می‌دهد. این کتاب رمانی بلند با محتوای سیاسی و انسان‌شناسی است و تصویرسازی‌های بسیار قویِ سینمایی و فرم سونات موسیقی دارد.

آلخو کارپانتیه ئی والمونت، بنیانگذار رئالیسم جادویی، در سال 1904 در لوزان سوئیس چشم به جهان گشود. پدر او مردی فرانسوی و مادرش اهل روس بود و در دنیای متفاوت فرهنگی بزرگ شد. در نوجوانی به همراه خانواده به کوبا رفت و در آنجا حرفه روزنامه‌نگاری را انتخاب کرد. در آنجا نخستین کارهای ادبی خود را در بخش «آثار مشهور» روزنامه‌ی هاوانایی لا دیسکوسیون منتشر کرد. زندگی با دهقانان سفید و سیاه پوست بر روی نوشته‌های وی تاثیر به سزایی داشت.

وی در بین سال‌های 1927 تا 1939 در فرانسه زندگی کرد. در فرانسه نگارش داستان و رمان را شروع کرد و مورد حمایت سورئالیست‌ها قرار گرفت. در سال 1943 به هائیتی سفر کرد و در این سفر به کشف دنیای آمریکایی و به گفته خودش «واقعیت جادویی» پرداخت. بسیاری از منتقدان و بزرگان ادبیات جهان کارپانتیه را یکی از پیشکسوتانی بر شمرده‌اند که عبارت «رئالیسم جادویی» (واقعیت جادویی) و سبک نئوباروک را در آمریکای لاتین معرفی می‌کند. وی را به‌ طور گسترده به سبب سبک باروک نوشته‌ها و نظریه «رئالیسم جادویی» او می‌شناسند. از آثار دیگر وی می‌توان به «ستایش از آن خداست!»، «قلمرو این عالم»، «قرن روشنفکری»، «کنسرت باروک» و... اشاره کرد.

در قسمت‌هایی از کتاب صوتی ردِ گُم می‌شنویم:

«موسیقی‌دان معتقد بود هنرمند امروز حتما باید جایی زندگی کند که تفکر و خلاقیت حالت حقیقی داشته باشد، به شهری برگردد که مختصات ذهنی‌اش در ذهن او و رفقاش حک شده است، چون، چنان که هر سه مقر آمدند، زمانی با چشم گشاده پای کارت‌تارید نشسته درباره‌ی ایستگاه‌های مترو خیال‌بافی کرده بودند که با دایره‌های بزرگ آبی رنگ بر نقشه مشخص شده بود... ترانه‌هایی سرگیجه‌آور که ریتم دوتایی‌شان به چابکی زیر میزان‌های سه ضربی در حرکت بود و نغمه در سیستم مدالی بود که تاکنون هرگز چنین چیزی را در آن نیازموده بود...»

«شکاف‌‌های چندهفته‌ای در تومار وجودم بود، فصل‌هایی می‌گذشت که هیچ خاطره‌ی حقیقی، حس خاص یا بلند مدتی از آن‌ها نداشتم: روزهایی که با هر حرکت دچار این اضطراب وسواس‌گونه می‌شدم که پیش‌تر دقیقا در همین وضعیت همین کار را کرده‌ام، همین کنج نشسته‌ام، همین حرف‌ها را زده‌ام و به قایق بادبانی گرفتار در شیشه‌ی وزنه‌ی کاغذ نگاه کرده‌ام. روزی که جشن‌ تولدم در حضور چهره‌های تکراری، در محل تکراری و با جمع‌خوانی آوازهای تکراری برگزار می‌شد، ناخواسته این فکر به ذهن‌ام متبادر می‌شد که تنها فرق جشن‌ تولد امسال و پارسال، اضافه شدن یک شمع به شمع‌های کیکی دقیقا هم‌مزه‌ی کیک پارسال است. از تپه‌ی روزگار بالا می‌رفتم و پایین می‌آمدم و سنگ همیشگی را بر دوش می‌کشیدم، مدام انگیزه‌هایی ناگهانی را تجربه می‌کردم که البته دیر یا زود در تاریخی که ممکن بود در تقویم همین امسال باشد تمام می‌شد. اما جلو این وضعیت را گرفتن در دنیای من همان‌قدر غیرممکن بود که احیای حماسه‌های قهرمانان و قدیسان. ما گرفتار دوره‌ی زنبورانسان، ناانسان، شده‌ایم، دوره‌یی که روح را نه به شیطان که به حساب‌دار یا ناظر پاروزنان می‌فروشند.»

فهرست مطالب کتاب صوتی