معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی حاجی مراد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی حاجی مراد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی حاجی مراد
کتاب صوتی حاجی مراد نوشته صادق هدایت داستان مردی به نام مراد است که همهی دارایی عمویش به او ارث رسیده بود و چون عمویش در بازار معروف به حاجی بود، این لقب هم با دکّان به او رسیده بود!
او در این شهر، هیچ خویش و قومی نداشت، دو یا سه بار هم جویای حال مادر و خواهرش که در کربلا به گدایی افتاده بودند، شده بود؛ امّا از آنها هیچ خبر و اثری پیدا نکرده بود.
در قسمتی از کتاب صوتی حاجی مراد میشنویم:
حاجی، تند کرد. دید بلی، زن اوست! حالا به طرف خانه هم نمیرود! ناگهان از جا در رفت. نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد. میخواست او را گرفته، خفه بکند. بیاختیار داد زد:«شهر بانو!»
آن زن رویش را برگردانید و مثل چیزی که ترسیده باشد، تندتر کرد. حاجی را میگویی، سر از پا نمیشناخت! آتش گرفته بود! حالا زنش بدون اجازهی او از خانه بیرون آمده هیچ، آن وقت صدایش هم که میزد، به او محل نمیگذارد! به رگ غیرتش برخورد. دوباره فریاد زد: «آهای! با تو هستم! این وقت روز کجا بودی؟! بایست تا بهت بگویم!»
زن ایستاد و بلند گفت: «مگر فضولی؟! به تو چه؟! مردکهی جلنبری! حرف دهنت را بفهم! با زن مردم چه کار داری؟! الان حقّت را به دستت میدهم! آهای مردم! به دادم برسید. ببینید این مردکهی مستکرده از جان من چه میخواهد؟ به خیالت شهر بیقانون است؟! الان تو را میدهم به دست آژان … آهای آژان…! ».
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی حاجی مراد |
نویسنده | صادق هدایت |
راوی | مهدی رضایی، طیبه تیموری نیا، علی شمسی |
ناشر صوتی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۴ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |
بی برو برگرد قلم صادق هدایت زیبا، قوی و ستودنی ست.
این داستان رو هم من دوست داشتم. به زیبایی فضای مرد سالار اون دوران رو صادق هدایت به ما توی این کتاب کوتاه نشون میاد. خشونتی که بر علیه زنان روا کتک و میرفت. خوردن غیره همه چیزهای دردناکی هستن که واقعا اون موقع وجود داشتن.
توی اون زمان، به نظرم تنها رسالت خطیر زن زاییدن و بچه دار شدن بود، و حالا این هم مهم نبود که مشکل از زن است یا مرد! اگر بچه شان نمیشد، مرد آزاد بود تا به این بهانه زنان دیگری اختیار کنه!
مردی که لقب حاجی رو هم به عاریه همانند مال و اموالش از طریق ارثیه صاحب شده بود بی هیچ زحمتی! نه زحمت مال اندونزی رو متحمل شده بود، و نه زحمت مکه رفتن رو به جون خریده بود!!
و در نهایت هم به خاطر یک اشتباه او در برابر کسبه و مردمی که به غلط هندوانه به زیر بغلش میدادند و حاجی حاجی خطابش میکردند، پلیس او را شلاق زد.
و با این حال که او اشتباه کرده بود و سر گذر زن دیگری را به جای زن خود شناخته بود! اما باز هم در نهایت زن خود رو طلاق داد!!!!!
کتاب پردرد و تاثیر گذاری بود. ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️