معرفی و دانلود کتاب صوتی بازمانده

معرفی کتاب صوتی بازمانده

چاک پالانیک از پیشگامان موج نوی ادبیات آمریکا در کتاب صوتی بازمانده، با طنزی انتقادی داستان اعضای یک فرقه عجیب مذهبی را به تصویر می‌کشد که خودکشی کردن را راهی برای رستگاری می‌دانند. این کتاب موفق شد در سال 1999 نامزد جایزه کتاب اورگان برای بهترین رمان بشود و هم اکنون نیز یکی از پرفروش‌ترین‌های آمازون به شمار می‌رود.

درباره کتاب صوتی بازمانده:

رمانی هجوآمیز و مسحور کننده از نویسنده رمان «باشگاه مبارزه» که این بار نیز تمام تصورات ذهنی شما را بهم می‌ریزد و داستانی عجیب را برایتان روایت می‌کند. کتاب صوتی بازمانده (Survivor) برای نخستین بار در فوریه سال 1999 منتشر شد و توانست به یکی از کتاب‌های محبوب و جنجالی سراسر جهان تبدیل شود.

داستان کتاب بازمانده درباره مردی به نام تِندر برانسون است که عقاید عجیب و تند مذهبی دارد و از یک مذهب ساختگی به نام «کریدیسم» پیروی می‌کند. این فرقه باورهای خاص و خطرناکی درباره انسان، مرگ و زندگی دارد و طرفداران آن از لذت‌های بشری واهمه دارند و به نوعی منتظر هستند تا قدرتی بالاتر یا همان خدا به آن‌ها بگوید که چه زمانی باید خودکشی کنند تا به او و رستگاری برسند.

چاک پالانیک ماجرا را از جایی آغاز می‌کند که در رسانه‌ها خبر یک هواپیما ربایی منتشر می‌شود و تندر برانسون پس از پیاده کردن تمام خدمه و مسافران، در اتاق خلبان 747-400 نشسته است و وقایع منتهی به هواپیما ربایی را در جعبه سیاه ضبط می‌کند.

او توضیح می‌دهد که یکی از بازماندگانِ خودکشی داوطلبانه‌ی دسته جمعی کلیسایش است و جز کسانی به شمار می‌رود که نتوانستند به قسم خود وفادار بمانند و خودکشی نکردند. به همین خاطر مدت‌ها به عنوان یک خدمتکار مامور شده تا کار کند و تمام دستمزدش را به کلیسا اهدا کند اما سرانجام پس از انتظار برای شنیدن ندای خودکشی از سمت خداوند، با دختری به نام فرتیلیتی آشنا می‌شود که همانند خود برانسون به مذهب کریدیسم اعتقاد دارد اما اتفاقاتی در این میان پیش می‌آید که او را مجبور به هواپیما ربایی می‌کند.

پالانیک همچون دیگر آثارش به روش غیرخطی داستان بازمانده را نوشته و اتفاقات داستان از انتها به ابتدا روایت می‌شود. همچنین سبکی نوشتاری و محتوایی آن ساختارشکنانه و مرعوب کننده است و نویسنده به خوبی توانسته قید و بندهای انسان مدرن و فرقه‌های تندروی جهان معاصر را به سخره بگیرد.

نکوداشت‌های کتاب صوتی بازمانده:

- یک فانتزی جذاب، درخشان و سرگرم کننده. (Kirkus Reviews)
- ترکیبی دیوانه وار از رسانه، فرهنگ پاپ و سلبریتی‌ها. (Seattle Post Intelligencer)
- دیوانه وار کمیک، پرهیجان و منتقد به مصرف گرایی متعصبانه و ابتذال در فرهنگ آمریکایی. (Esquire)
- یک طنز شگفت انگیز از زندگی معاصر آمریکایی که ترکیبی از سورئالیسم، تحلیل اجتماعی و لحن شوخ طبعانه است. (Newsday)

کتاب صوتی بازمانده به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به داستان‌های فانتزی و سورئال علاقه دارید که در عین حال نگاهی هجوآمیز و طنزگونه به مسائل مختلف جامعه دارد، این کتاب برای شما مناسب است.

چاک پالانیک را بیشتر بشناسیم:

یکی از نویسندگان پرفروش آمریکایی که با نوشتن رمان باشگاه مبارزه به شهرت فراوانی رسید، چاک پالانیک (Chuck Palahniuk) نام دارد. او روزنامه نگار و رمان‌نویس مستقلی به شمار می‌رود که پس از آنکه دیوید فینچر از رمانش برای ساخت فیلم فایت کلاب اقتباس کرد، به ثروت و شهرت رسید و پس از آن نویسندگی را به طور جدی‌تری ادامه داد.

او در دوران جوانی خود شغل‌های مختلفی را تجربه کرده اما همواره روزنامه نگاری یکی از علاقه‌های اصلی‌اش بوده است. پالانیک در سن بیست سالگی در دانشکده روزنامه‌نگاری دانشگاه اورگان تحصیل کرد و در سال 1986 فارغ التحصیل شد. پس از آن مدتی برای روزنامه‌های محلی می‌نوشت و در آن بین کارهای متنوعی را نیز انجام می‌داد.

اما سرانجام در اواسط دهه سوم زندگی‌اش، داستان نویسی را آغاز کرد. او تاکنون آثار متنوعی از خود بر جای گذاشته که برخی از آن‌ها عبارتند از: «لالایی، هیولاهای نامرئی، رنت، جن زده، خفقان، یک چیزی از خودت دربیار، محکوم، فراری‌ها و پناهندگان، عجیب‌تر از خیال: داستان‌های واقعی و...»

مخاطبان و منتقدان اغلب محتوای آثار پالانیک را نیهیلیستی و پوچ گرایانه می‌دانند اما خودش این موضوع را رد می‌کند و آن را یک اشتباه می‌داند؛ چرا که به گفته خودش، عقایدی را در کتاب‌هایش بیان می‌کند که دیگران به آن چندان باوری ندارند و به همین خاطر آن‌ها را عجیب و غریب می‌دانند.

افتخارات و جوایز چاک پالانیک:

- در سال 2003 جایزه Pacific Northwest Booksellers Association به رمان لالایی اهدا شد.

- در سال 1997 رمان باشگاه مبارزه‌ جایزه Pacific Northwest Booksellers Association و Oregon Book Award را برای بهترین رمان کسب کرد.

در بخشی از کتاب صوتی بازمانده می‌شنویم:

معلوم بود که ما بعد از دنور، فرتیلیتی رو از دست می‌دادیم. حتی منم این اتفاق رو می‌دیدم. فرتیلیتی رفت که برام یک برق لب پیدا کنه. راننده، ماشین رو توی محل توقف کامیونا نگه داشت تا بره دست‌شویی. من و آدام خواب بودیم تا این‌ که صدای جیغ فرتیلیتی رو شنیدیم.

البته اینم نقشۀ خودش بود.

توی تاریکی، زیر نور مهتابی که از پنجره می‌تابید، از بین وسایلی که آدام کنار کشیده بود، تلو تلو خوردم و خودمو رسوندم به پنجره.

داشتیم از محل توقف کامیونا فاصله می‌گرفتیم، سرعت‌مون زیاد می‌شه و فرتیلیتی دنبال‌مون می‌دوه. توی یه دستش برق لبه. موهای قرمزش پشت سرش تاب می‌خورن. کفشاش از پاهاش در اومدن.

آدام دست‌شو بیرون می‌آره تا بتونه دست اونو بگیره. با دست دیگه‌ش چارچوب در رو گرفته بود.
ماشین این‌ قدر تکون می‌خوره که یکی از میزا از در پرت می‌شه و فرتیلیتی برای این‌ که بهش نخوره، جاخالی می‌ده.
آدام می‌گه: «دست‌مو بگیر. می‌تونی بهش برسی.»
یکی از صندلیای میز ناهارخوری از در پرت می‌شه و نزدیکه بخوره به فرتیلیتی. اون می‌گه: «نه.»
صداش توی صدای موتور کامیون گم می‌شه. می‌گه: «برق لب رو بگیر.»
آدام می‌گه: «نه. اگه دستم رو نگیری ما می‌پریم. ما باید با هم باشیم.»
فرتیلیتی می‌گه: «برق لب رو بگیر. اون بهش نیاز داره.»
آدام می‌گه: «اون به تو بیشتر نیاز داره.»

فهرست مطالب کتاب صوتی