معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی اندوه

عکس جلد کتاب صوتی اندوه
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی اندوه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی اندوه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی اندوه

کتاب صوتی اندوه اثر آنتون چخوف، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس است که در زمان حیاتش بیش از ۷۰۰ اثر ادبی آفرید. او را مهم‌ترین داستان‌نویس کوتاه برمی‌شمارند.

این کتاب با عنوان‌های دل‌تنگی و سوگواری نیز به فارسی ترجمه شده است. کتاب صوتی اندوه، داستان مردی به نام ایونا پتاپف (سورچی پیر) است که پسرش را از دست داده و در اطرافش کسی را پیدا نمی‌کند تا با او درد دل کند. به هرکس روی می‌آورد تا با او از اندوه مرگ پسر جوانش بگوید، اما با سردی و بی‌اعتنایی روبه‌رو می‌شود. سرانجام ناچار می‌شود دل‌تنگ و رنجیده خاطر به اصطبل برود و با اسب پیرش درد دل کند.

هنر اصلی چخوف (Anton Chekhov) در نوشتن داستان اندوه ارائهٔ عینی و بی‌طرفانهٔ روایت و پرهیز از احساساتی شدن و احساساتی نوشتن است. او به هیچ‌کدام از صحنه‌ها و کنش‌هایی که آورده، اهمیتی ساختگی نداده و بر آنها تأکیدی خاص نکرده تا توسط آنها توجه خواننده را جلب کند و به او تعبیری خاص از داستان را القا کند.

سبک روایی داستان اندوه مبتنی بر رئالیسم است. روایت نویسنده در این داستان عینی است و چخوف با استفاده از مقدمه‌ای کوتاه وارد داستان شده است همین مقدمه کوتاه به منزله دروازه ورود به باغ رویدادهای داستان است.

آنتون چخوف زندگی کوتاهی داشت و همین زندگی کوتاه همراه با بیماری بود اما او را مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویس برمی‌شمارند زیرا در زمینهٔ نمایش‌نامه‌نویسی آثار برجسته‌ای از خود به جا گذاشته‌است و وی را پس از شکسپیر بزرگترین نمایش‌نامه‌نویس می‌دانند. چخوف در چهل و چهار سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
18 دقیقه
داستان اندوه

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی اندوه
نویسنده
راویمهدی رضایی، علی شمسی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابMP3
مدت۱۷ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های نمایشنامه تراژدی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اندوه

📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
🍁 بعد از داستانهای تمشک‌تیغ دار و‌شرط بندی این کتاب رو خوندم و تا اینجا از همش لذت بردم. در کل داستان کوتاه و‌عمیقی‌بود و منو به فکر واداشت. به نظر من، نقش اول داستان که اسمش یوآن بود و‌درشکه چی بود، دو تا درد داشت؛ یکیش از دست دادن پسرش توی هفته گذشته، و دومی تنهایی و بی کسی. مه به نظر من مشکل و دوم برای یوآن حتی بولدتر دردناک‌تر از مصیبت اول‌اش است!
درشکه چی جوان چندین بار سعی می‌کند تا با مسافرانش سرصحبت را باز کند و راجع به مرگ پسرش صحبت کند. آن هم با نظم و ترتیب که چه شد و چگونه پسرش فوت کرد!
یوهان که فکرهایش در تنهایی هر چیزی هست به جز پسرش، به اصطبل کنار اسب‌اش می‌رود!
مکالمه‌ی صمیمی ش با اسب‌اش منو یاد شخصیت نیکیتا توی کتاب ارباب و بنده از لئو تولستوی انداخت! و نهایتا هم اسب رو از هر گوشی امین تر و مشتاق تر یافت، و کل غصه‌ها ‌و‌ قصه هاش‌و برای اون اسب زبون بسته گفت و خودشو تخلیه کرد!
بماند اینکه منم با وجود اینکه تنها نیستم، اما خیلی اوقات با سگم حرف میزنم و مطمئن هستم که اون هم کامل میفهمه که من چی میگم!
یه اصطلاح جالب روسی هم به کار برد زمانی همه می‌خواست عدم باورپذیری حرف دوستشو بگه، اون گفت، اینقد حرفات راسته که بگی موش سرفه میکنه!!! جالب بود. درحالیکه ما ترک‌ها معادلشو‌ میگیم اینقد حرفات راسته که بگی یه مرغ پخته توی‌ دیگ بهت لبخند بزنه!
اجرای گوینده رو هم بی ایراد دیدم و بهشون خسته نباشید میگم. ممنونم دوست عزیزم کتابراه ☘️
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۰۸/۱۵
یک داستان کوتاه دیگر از دیار روسیه روسیه‌ای که نویسندگانش بدلیل ساختار اجتماعی خاصش اینگونه مینوشتند و اصلا یک سبک جدید ساختند بگونه‌ای که آثار شاد در آن اصلا نمیبینیم و آنتوان چخوفی که اشعار بسیار جالب و شنیدنی نیز دارد و داستان کوتاه حاضر به نام اندوه که تک تک کلماتش میخواهد چیزی را در ذهن که نه در قلب آدمی پدید آورد یعنی انسان دوستی همدلی افزایش قوه ادراک یکی از بارز‌ترین خصایص انسانی که اگر انسانی آن را نداشته باشد پس انسان نیست و یک انسان نماست و اما داستان که در آن درشکه چی اولین مسافرش که یک نظامیست را سوار کرده و او هی میگوید سریع تر برو و انگار که مهم‌ترین کار دنیا را دارد و درشگه چی که در ابتدا ذهنش یا روح و روانش مشغول است و کم کم به سخن می‌آید و بعد به نظامی میگوید پسرم چند روز پیش مرد و او در جواب میگوید چرا مرد؟! خود حاکی از پیامیست که نویسنده میخواهد به ما بگوید نبود کوچک‌ترین همدردی و همدلی و جوانانی که با او مانند برده رفتار میکنند حاکی نوع نظام اجتماعی آن عصر روسیه است که گونه‌ای بود نامطبوع و در انتها نیز که میگوید اگر زنده بود یک درشکه چی میشد و این گویای نظام طبقاتی بود که هیچکس از طبقه خودفراتر نمیرفت که از زمان تزار‌ها شروع شده بود و تا پایان عصر آنان نیز ادامه داشت...
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۰۵/۰۷
کتاب صوتی فوق العاده خوب و جالبی بود. واقعا لذت بردم پیشنهادمیکنم حتما این کتاب راگوش کنید. کتاب درمورد پدر پیری بنام یونا است که هفته پیش پسرش را ازدست داده است و تک تنها شده استاین پیرمرد شغلش سورچی است همان درشکه چی. این درشکه چی پیر دنبال یک نفرهست که بتواندباهاش درددل کند وبتواند غم تنهایی وبی کسی شو باکسی صحبت کندپس با هر مسافری که سوار میکند. سعی میکنه باادب احترام کامل باهاش صحبت کند اما مسافران باهاش بد رفتار میکنند یا عجله داره ویا حصله نداره. این پیرمرد چون میبینه نمیتونه باکسی صحبت کنه و درد تنهایی و مرگ پسرشو به کسی بگه از اخر پیاه میبره به اسب شو برای اون سفره دلشو باز میکنه و درد غم تنهایی شومیگه. واقعا این بزرگ ترین درد دنیاست که باتموم اطرافیان و دوستان و فامیل فراوان درورمون بازم نتوانیم درد و غم خودمون را برای کسی بگیم و یکمی درد دل کنیم. به نظرمن بدترین درد، اینه کسی دارشته باشی امابی کس ترین باشی.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۱۸
داستان کوتاه اندوه نوشته‌ی داستانویس و نمایشنامه نویس برجسته‌ی روس آنتوان چخوف است. داستان درباره‌ی غم و اندوه یوآن درشکه‌چی است که هفته‌ی گذشته پسرش را از دست داده است و هر قدر سعی میکند درباره‌ی مرگ پسرش با مسافرانش صحبت کند تا اندکی تسلی پیدا کند هیچ کس به حرف او توجهی نمیکند و این درد در دلش و سنگینی میکند احساس تنهایی می‌کند. بالاخره پیش اسبش میرود و درباره‌ی پسرش و مرگش و غم بزرگی که دل او را به درد آورده است با اسبش صحبت میکند و به این ترتیب عقده‌ی دلش باز میشودو کمی احساس سبکی میکند. واقعا از دست دادن فرزند غمی بسیار سنگین است و نبودن کسی که با او درباره‌ی آن صحبت کنی این غم و اندوه را سنگین تر میکند.
با تشکر از کتابراه و کانون فرهنگی چوک برای تهیه‌ی این داستان صوتی ارزشمند.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
کتاب درباره پیرمردی است که غم از دست دادن پسرش او را آزار میدهد و دلش میخواهد با کسی درددل کند تا آرام شود، اما هیچ کسی را ندارد. تلاش میکند تا بامردم و مسافرانی که سوار میکند سر صحبت را باز کند، اما آن ها هم توجهی به حرفهای او نمیکنند. در آخر با اسبش درددل میکند و انگار حیوان بهتر از هر کسی به او گوش میدهد. نویسنده در این داستان خیلی خوب به غم بی کسی و تنهایی پرداخته است. خیلی هم ظریف رفتار بد بی توجهی آدمها به هم نوعانشان را نقد میکند. اصلا چه کسی گفته که حتما هم صحبت ما باید انسان باشد؟ به نظر من که آن اسب از بقیه بسیار انسان تر بود. افراد زیادی هستند که همدمی ندارند، شاید تلنگری باشد تا گوش شنوایی برای دیگران باشیم.
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۶/۱۱
اول از همه توهین نویسنده به مقام والای زن و مادر. داستان غم و اندوه یک مرد مصیبت زده بود که دنبال شنونده‌ای میگشت که سرنوشته پسرش را روایت کندودرنهایت با اسبش درددل میکندواسب یه مادین است. ما آدمها وقتی مصیبتی به ما وارد میشودنیاز به یه همدم و همصحبت داریم که درددل کنیم واز بار غم بکاهد. ولی من از اصلا لحن بی ادبانه و توهین آمیز آنتون خوش نیومد بجای اینکه از زنان تعریف کند که انسانهای مهربان و دلسوزی هستند و همدردی میکنند به مقام زن اهانت میکند و می‌گوید زنان موجوداتی ابله ونادان هستند راستش از این داستان به علت توهین نویسنده به مقام زن خوشم نیومدو متاسفم که همچین آدمهایی معروف میشوند.
سینایی سینایی
۱۴۰۳/۰۸/۰۴
"اندوه" حکایت تنهایی انسان هاست؛ این که چقدر انسان تنهاست و هیچ کس، هیچ کس نمی تواند غم و اندوه انسان را درک کند و در آن شریک باشد. این داستان من را یاد جملات تأثیرگذار کتاب "بیابان تاتارها" اثر دینو بوتزاتی انداخت: "دروگو پی برد به این که انسان ها با وجود محبتی که ممکن است به هم داشته باشند تا چه اندازه از هم دورند؛ پی برد که اگر کسی رنج ببرد رنجش مال خودش است. هیچ کس نمی تواند بار آن را ولو اندک از دل او بردارد. او دریافت که اگر کسی دردمند باشد، حتی عاشق بی قرارش هم نمی تواند به سبب درد او درد بکشد و علت تنهایی انسان همین است. "
Ylda Hm
۱۴۰۲/۱۲/۲۹
از توصیفات و فضای کم‌نور داستان خوشم میاد.. آرامش استخوان درامده و پاهای کشیده و نی‌مانندش... چقدر زیباست🤌... رنگ پریدگی روشنایی فانوسها... واقعا جملات قشنگی داره این داستان کوتاه:))))) دلم میخواد اثرهای بیشتری از این نویسنده بخونم... جوری که هیچکس پیدا نمیشه که به درد یوهان گوش بده:)))) "اگر ممکن بود سینه‌ی یوهان را بشکافند و ان اندوه طاقت‌فرسا را از درون قلبش بیرون کشند، شاید سراسر جهان را فرا میگرفت... اما با وجود این نمایان نیست و خود را طوری در این حفره کوچک پنهان ساخته است که حتی موقع روز با چراغ هم نمیتوان ان را پیدا کرد... "
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
درد تنهایی از درد از دست دادن عزیزان بدتره
داستان در باره‌ی پیرمردی تنها بود که یه هفته‌ی میشد پسره جوونش و از دست داده بود بر اثر مریضی
پیرمرد درشکی چی بود و ساعت‌ها تو فکر و تنهایی بود که حتی سرمایه برفم براش مهم نبود تا مشتری سوار کالسه ش میشد میخواست که از غمش بگه و یکی باشه که به حرفش گوش و
کنه براش تاسف بخوره بهش دلداری بده اما هیچکس نبود وقتی به مشتری‌ها هم میخواست بگه یا حوصله نداشتن یا میاده میشدن یا بحثو عوض میکردن
اخرشم از تتهای به اسبش پناه برد
واقعا خیلی تاسف برانگیز و غمناکه
ادم تنها باشه با کلی غم
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۱
جالب بود
ایام سوگواری هر کس متفاوت هست ولی جنبه‌های مشترک زیادی دارد یکی از آن‌ها تضاد شدید اولیه هست و اینکه چرا این اتفاق بایدبرای من بیوفتد
و دیگه اینکه در مورد این موضوع و محاسن فرد متوفی مدام صحبت کند و انتظار تایید از اطرافیان را دارد چون تایید خیلی آرامش می‌کند اگر طرف مقابل هم چنین کند
که کلی خوشحال می‌شود شاید به این خاطر که طبق باورهای ما اگر تا این حد خوب بوده باشد حتما به بهشت می‌رود که این امر بسیار تسلی بخش هست اگر هم کسی گوش نکنه صحبت با خود هم تسکین دهنده می‌تواند باشد
Armin Eskandari
۱۳۹۸/۰۶/۲۰
برخلاف نظر عده‌ای از دوستان که ناراضی بودند از راوی و اجرا.. باید عرض کنم به اعتقاد من، در مورد راوی و صدای ایشون دقیقا به عمق فاجعه میخورد. حتی شاید لازم میبود، مأیوس کننده تر و پُر دردتر گویندگی میکرد. اگه ستاره پنجم رو ندادم علتش، عدم رضایتم از صدای بقیه‌ی گویندگان بود. داستان هم حقایق غم‌انگیز و یکی از هزاران دردِ این دنیارو ‌، جالب عنوان میکنه.... این بود نظر بنده‌ی حقیر🙏🌹
عباس شاهمیرزایی
۱۴۰۳/۰۵/۲۱
اندوه درونش بود که می خواست برای انسان ها بگوید یا عجله داشتند یا حوصله نداشتند بالاخره برای اسبش گفت! داستان در مورد مردی به نام یوان که درشکه چی هستش پسرش یک هفته پیش فوت کرده و میخواهد برای مسافرانش تعریف کند اما همیشه یا اتفاقی رخ میده یا حوصله نداشتند و نمی تواند تعریف کند متاسفانه برای هیچ در کدومشون نمی تواند تعریف کند آخر داستان مرد از روی اجبار و تنهایی برای حیوان زبان بسته اش تعریف میکند این کتاب عالی بود ممنون از کتابراه
نهال
۱۴۰۲/۰۵/۲۶
کتاب جالبی بود به فقدان از دست دادن عزیزان اشاره میکنه، و به تنهایی بعد از اون. و در حقیقت مشکلاتی که بعد از فقدان به سراغ آدم‌ها میاد. درشکه چی که از دست دادن پسرش خیلی ناراحتش کرده بر اثریه بیماری که دقیقا نمیدونه چیه مریضی شده و چند روز بعد پسرش در بیمارستان می‌میره. پسری که باید جای او رو و کار می‌گرفت او رو ادامه میداد برای او نقشه‌های زیادی داشت اما متاسفانه او می‌میرد و کسیو نداره که در مورد او و مرگ او صحبت کند...
Mina Karimi
۱۳۹۹/۰۹/۱۷
درد تنهایی از درد از دست دادن عزیزانش بیشتر عذابش میداد... خیلی جالب بود به نظر من داستان با اینکه کوتاه بود ولی عمقش زیاد بود وذهن رو ساعتها به فکر وامیداشت.
یادمون باشه یه تسلی و ابراز همدردی ساده میتونه درد هایه بزرگی رو التیام بده
یادمون باشه بی تفاوت از کنار هم رد نشیم
یادمون باشه محبت کم هزینه‌ترین چیزی است که میتونیم برای هم نوع مون خرج کنیم
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۳
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
مفهوم داستان از نظر بنده این است که گاهی اوقات غم تمام وجودمان گرفته است و نیاز به درد و دل کردن داریم. همان زمان از کسانی که انتظار می‌رود که با ما همدردی کنند و به ما گوش دهند
هیچ کاری نمیکنند و آن کسانی که انتظاری از آن‌ها نمیرفت بیشترین همدردی را با مامیکنند و به ما گوش می‌دهند گاهی انسانند و گاهی حیوان.
مشاهده همه نظرات 317

راهنمای مطالعه کتاب صوتی اندوه

برای دریافت کتاب صوتی اندوه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.