معرفی و دانلود کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟

معرفی کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟

سوزان پارک در کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟ بخشی از داستان زندگی دختر نوجوانی را روایت می‌کند که اعتیاد بسیار شدیدی به فضای مجازی و فعالیت در شبکه‌های اجتماعی دارد. اعتیاد سانی باعث می‌شود که او به‌اجبار به یک کمپ ترک اعتیاد فضای مجازی برود؛ در آن کمپ ماجراهای عجیب و درعین‌حال جالبی برای او رخ می‌دهد که زندگی‌اش را دگرگون می‌کند!

درباره‌ی کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟

در دنیای امروز استفاده از اینترنت و شبکه‌های مجازی به یک امر بسیار معمول و حتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده و نسل جدید برخلاف والدین خود، در ارتباط کامل با شبکه‌های اجتماعی، برنامه‌های مختلف دیجیتال و فضای مجازی بزرگ می‌شوند. حتی بسیاری از فعالیت‌های اصلی و ضروری که برای نسل‌های پیشین به‌شکل حضوری انجام می‌گرفتند، حالا خیلی سریع‌تر و حتی با کیفیتی بالاتر از طریق اینترنت قابل انجام هستند. برای مثال می‌توان به کلاس‌های درس مجازی که در زمان همه‌گیری ویروس کرونا، برای دانش‌آموزان در نظر گرفته شده بود، اشاره کرد. اما با این وجود، استفاده‌ی بی‌رویه از فضای مجازی و فعالیت کاذب در شبکه‌های اجتماعی مشکلی‌ست که نسل جدید با آن درگیر هستند و حتی می‌توان آن را نوعی از اعتیاد مدرن در نظر گرفت.

داستان کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟ (Sunny Song Will Never Be Famous) نیز دقیقاً در مورد چالش اعتیاد به فضای مجازی حرف می‌زند. سوزان پارک (Suzanne Park) نویسنده‌ی این رمان اجتماعی نوجوانان، داستان دختری را روایت می‌کند که هم‌زمان با دوران بلوغ خود، درگیری شدیدی با شبکه‌های اجتماعی پیدا کرده و حالا با وجود اینکه اهدافی مربوط به فضای مجازی را برای خود تعیین کرده تا آن‌ها را در تابستان به سرانجام برساند، باید برای ترک به یک کمپ تابستانی سم‌زدایی دیجیتال برود. سانی می‌خواست در در پایان این فصل با رافائل کیم معروف رابطه‌ی عاطفی داشته باشد، صدهزار فالوئر جدید جذب کند و بهترین تابستان سال آخر دبیرستان را برای خود بسازد، اما در عوض مجبور به فراموش کردن تمام این موارد است.

سوزان پارک روایت می‌کند که سانی پیش‌تر با چالش‌هایی روبه‌رو شده و با مشکلاتی دست‌و‌پنجه نرم کرده که حاصل فعالیت بی‌رویه‌ی او در شبکه‌های مجازی‌ست. هشتگی مربوط به رسوایی کیک شکلاتی (#browniegate) که مربوط به فیلمبرداری تصادفی از یک ویدیوی آشپزی PG-13 بود که در فضای مجازی منتشر و وایرال شد، دردسرهای زیادی را برای سانی به وجود آورده و حالا او مجبور است برخلاف میلش برای یک ماه کامل به یک کمپ مزرعه‌ی سم‌زدایی دیجیتال در آیووا برود. سانی به هیچ‌گونه اتصال وای‌فای دسترسی ندارد و اگر می‌خواهد در تابستان امسال پلتفرم رسانه‌های اجتماعی خود را توسعه دهد، باید راهی برای بازگشت به حالت آنلاین پیدا کند!

داستان با توصیف روزی آغاز می‌شود که مدیر دبیرستان سانی، پدر و مادرش را به یک جلسه فراخوانده تا موضوعی جدی را با آن‌ها مطرح کند، سانی بسیار مضطرب و نگران است و نمی‌داند که قرار است دقیقاً چه مسئله‌ی مهمی مطرح شود. در ادامه‌ی کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟ خواهید خواند که بالاخره بعد از کشمکش‌های فراوان، دختر نوجوان به کمپ می‌رود، چندین رابطه‌ی دوستی غیرمنتظره را در مزرعه‌ی ترک اعتیاد تجربه می‌کند و با یک پسر مزرعه‌دار بانمک و زیبا نیز آشنا می‌شود. حالا ممکن است سانی از ارتباطاتی که هم‌زمان با قطع ارتباط با دنیای آنلاین پیدا کرده، شگفت‌زده و حتی خوشحال شود؛ چیزی که هرگز انتظارش را نداشته و پیش از این نیز تجربه نکرده است: ارتباطاتی حقیقی و از جنس دوستی‌های واقعی و قابل‌لمس!

انتشارات نگاه آشنا این رمان کره‌ای را با ترجمه‌ی مهدیه روستایی منتشر و روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

کتاب سانی سونگ معروف می‌شود برای چه کسانی مناسب است؟

مخاطب اصلی این کتاب نوجوانان هستند. اما نویسنده‌ی آن در قالب داستانی جذاب و سرگرم‌کننده، یک چالش مهم اجتماعی مربوط به تمام سنین را مورد بررسی قرار می‌دهد که برای همه‌ی علاقمه‌مندان به ادبیات داستانی جلب خواهد بود.

در بخشی از کتاب سانی سونگ معروف می‌شود؟ می‌خوانیم

چشم‌های مامان با دیدن به هم ریختگی آشپزخانه از حدقه بیرون زد. «چی کار می کنی؟ این چه وضعیه؟ زود این جا رو جمع‌وجور کن! سریع.» یک تکه از کیک شکلاتی نمکی برداشت و گازی به آن زد. «وای، رسماً گند زدی!» تکه‌ی مربعی کیک را سرجایش گذاشت و آن تکه را که در دهانش بود در سینک تف کرد. مکثی کرد و بعد به پایین نگاه کرد. «الان پای من روی یه تیکه کره‌ی آب شده‌س؟»

بابا دهانش باز مانده بود. دختر هفده ساله‌اش در نبود پدر و مادرش با یک لباس ناجور در آشپزخانه ایستاده بود و جلوی دوربین ورزش می‌کرد. اعتراف می‌کنم که اصلاً خوب به نظر نمی‌رسد.

تنها چیزی را که به ذهنم آمد گفتم. «قصه‌ش طولانیه!»

بابا با صدایی که به سختی می توانستم بشنوم، غرغرکنان گفت: «برو بالا.» لحن تند و خشن صدایش ستون فقراتم را به لرزه انداخت. بابا هیچ وقت آن قدر عصبانی نشده بود، حتی در آن شب نحسی که در آلیو گاردن بودیم.

«یه لحظه فقط. یه کار دیگه دارم.» پیام رافا. چی گفته بود؟ در آن وضعیت گوشی‌ام را گم کرده بودم.

بابا گوشی‌ام را از روی میز برداشت و داد زد. «کار بی کار. دیگه ویدیو بی ویدیو. واقعاً دیگه داره مشکل بزرگی می‌شه، سانی! اول قضیة دفتر مدیر. حالام... این؟ هی خدا!»

به سینک پر از ظرف و اوپن کثیف نگاه کرد و با تأسف سر تکان داد، بعد با دست از گردن تا پایم را نشان داد و گفت: «وضعت رو ببین!» سرش را آرام تکان داد . از عصبانیت درحال انفجار بود. «به نظرت این عادیه؟ تنبیه می‌شی. کل تابستون رو.»

در لغت‌نامه‌ی والدین کره‌ای، وقتی می‌گویند تنبیه می‌شوی، یعنی دیگر حرفی نباشد؛ حتی اگر کار اشتباهی انجام نداده باشی، اهمیتی ندارد. دیگر بحث ادامه پیدا نمی‌کند. آن‌ها فکر می کردند من داشتم با این وضع، ویدیوی آشپزی می‌گرفتم، آن هم وقتی که آن‌ها رفته بودند تک‌نوازی پیانو تماشا کنند. ختم کلام!

صدای بوق فر بلند شد. کیک شکلاتی‌ها.