معرفی و دانلود کتاب روح پدرم در باران صعود میکند
برای دانلود قانونی کتاب روح پدرم در باران صعود میکند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روح پدرم در باران صعود میکند
کتاب روح پدرم در باران صعود میکند داستانی جسورانه به قلم پاتریسیو پرون است که از اسرار پنهان خانوادهای در آرژانتین پردهبرداری میکند.
این خانواده طی جنگهای داخلی این کشور به شدت آسیب دیده است و حالا بیماری پدر خانواده برای فرزندی که سالهاست از وطن خود دور بوده فرصتی را به وجود آورده تا با مرور خاطرات و اسناد باقی مانده از پدر، پرده از داستانی عاطفی و مخفی مانده در جریان تسویه حسابهای مخوف سیاسی در این کشور طی دوران حکومت خوان پرون بردارد.
راوی رمان روح پدرم در باران صعود میکند (My father's ghost is climbing in the rain) پس از دورهای سرگردانی از آلمان به خانه پدریاش در بوینس آیرس بازگشته و متوجه میشود که پدرش جست و جویی وسواسگونه دارد. راوی در پی این جست و جو به واکاوی گذشته سیاسی آرژانتین میپردازد و در این راه با گذشتهی پدر روبهرو میشود.
کتاب حاضر و داستان پر تعلیق آن، فساد و مسئولیت، تاریخ و تمام چیزهایی را به تصویر میکشد که از ادبیات آمریکای لاتین باید انتظار داشت.
مجله گرنتا که از مشهورترین نشریات ادبی دنیا به شمار میرود پاتریسیو پرون (Patricio Pron) را در زمره یکی از نویسندگان جوان آیندهدار زبان اسپانیولی معرفی میکند؛ نویسندهای که آثارش نشان از خلق آیندهای ناب در ادبیات آمریکای لاتین و زنده بودن و نفس کشیدن نسلهای آتی این ادبیات میدهد.
در بخشی از کتاب روح پدرم در باران صعود میکند میخوانیم:
زمانی، خیلی پیش از اینکه این اتفاقات بیفتند، مادرم پازلی به من داده بود و سعی داشتم زیر نگاهش به سرعت آن را درست کنم. احتمالاً کارم خیلی طول نکشید، چون پازلی بود که برای بچهها درست شده بود و تکههای کمی داشت، شاید زیر پنجاه تکه. وقتی کارم تمام شد، پازل را پیش پدرم بردم و با غروری کودکانه نشانش دادم، اما پدرم سر تکان داد و گفت که این پازل خیلی ساده است و خواست آن را به او بدهم. پازل را دادم و او به تکههایی کوچکتر و بیشکل تبدیلش کرد. تا وقتی آخرین تکه را نبرید دست از کار نکشید. وقتی کارش تمام شد به من گفت حالا درستش کن اما من دیگر نتوانستم درستش کنم. چندین سال بعد، پدرم به جای خراب کردن یک پازل، پازل دیگری با تکههای چوبی به شکل مثلث، مربع، مستطیل و دایره برایم درست کرد. او آنها را رنگ زده بود که راحتتر پیدا شوند؛ از میان همهی آن تکهها فقط به یاد دارم که تکههای گرد زرد رنگ و تکههای مربع آبی یا سرخ بودند.
وقتی پوشهی پدرم را بستم، به این فکر کردم که باز هم یک پازل دیگر برایم درست کرده است. اما این بار تکههایش متحرک بودند و باید روی صفحهی بزرگِ حافظه و دنیا چیده میشدند. یک بار دیگر، به این فکر کردم که چرا پدرم در جستجوی مرد مقتول شرکت کرد؟ چرا میخواست تلاشهایش و نتایجی را که نتوانسته بودند ماجرای مرد مقتول را به خواهر ناپدید شدهاش پیوند دهند، مستند کند؟
حس میکردم پدرم در واقع به دنبال مرد مرده نبود، او هیچ ارزشی برای پدرم نداشت یا شاید بشود گفت ارزش بسیار کمی داشت. پدرم در اصل به دنبال خواهر او بود و جستجویی را پی گرفته بود که شرایط وحشتناک خاصی - شرایطی که خودم و احتمالاً مادرم تلاش داشتیم فراموششان کنیم - در ژوئن 1977 مانع انجامش شده بود، زمانی که او و من و مادرم - خواهر و برادرم هنوز به دنیا نیامده بودند - در چنان وحشتی سر میکردیم که صداها و رویدادها دیر به ما میرسیدند، طوری که انگار زیر آب بودیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روح پدرم در باران صعود میکند |
نویسنده | پاتریسیو پرون |
مترجم | بیتا ابراهیمی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوچه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 272 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6974-38-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |