معرفی و دانلود کتاب رهایی از احساس گناه

معرفی کتاب رهایی از احساس گناه

جری جمپالسکی کتاب رهایی از احساس گناه را پس از سال‌ها فعالیت در حوزه‌ی روان‌پزشکی تألیف کرد و در آن تجربیات خود را با آموزه‌های معنوی پیوند داد. او که با کتاب «عشق، رهایی از ترس است» به شهرت رسید، در این اثر به شما می‌آموزد که چطور با بخشش خودتان و دیگران، به صلح درونی برسید و زندگی آرام و عاری از اضطرابی را در پیش بگیرید.

درباره‌ی کتاب رهایی از احساس گناه

همه‌ی ما نسبت به بسیاری از چیزها احساس گناه داریم. کارهایی که کرده‌ایم، کارهایی که انجام نداده‌ایم، روابطمان با دیگران، ناتوانی‌مان از انجام وظایفی که به ما محول شده‌اند و... ،‌ همه و همه باعث می‌شوند که از احساس گناه رهایی نداشته باشیم. در هر سنی که باشید، احساس گناه را تجربه می‌کنید. والدینی که همواره فکر می‌کنند ناکافی هستند و برای فرزندانشان کم گذاشته‌اند، افرادی که همیشه و همیشه برای رسیدن به جایگاه بهتر می‌کوشند و هیچ‌وقت از خودشان راضی نیستند، اشخاصی که پس از مرگ عزیزانشان این احساس را دارند که به اندازه‌ی کافی با او وقت نگذرانده‌اند و بسیاری از انسان‌های دیگر. چنین احساسی تا حدی طبیعی به نظر می‌رسد؛ اما وقتی مدت‌ها ما را آزار می‌دهد و بر سلامت جسمی و روحی‌مان تأثیر منفی می‌گذارد، نشانه‌ای است از مشکلی ریشه‌ای. برای حل این مشکل و نجات از احساسات مخرب،‌ راه‌های زیادی وجود دارد. جرالد چمپالسکی (Gerald Jampolsky)، نویسنده‌ی کتاب رهایی از احساس گناه (Good-Bye to Guilt)، معتقد است که باید با خودمان و جهان به صلح برسیم تا از احساس گناه راحت شویم و زندگی‌ آرام‌تر و رضایت‌مندانه‌تری داشته باشیم.

جرالد چمپولسکی روان‌شناسی است که سال‌ها درباره‌ی مفهوم صلح و بخشش مطالعه کرده و در تأسیس بنیاد «صلح درونی» نقشی اساسی داشته است. او که بنیان‌گذار مرکز «شفای نگرشی» نیز به حساب می‌آید، مهم‌ترین هدف زندگی‌اش را رسیدن به صلح الهی می‌داند. چمپالسکی روان‌پزشک کودکان و بزرگسالان، فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی پزشکی استنفورد بود و در طول 30 سال دوره‌ی طبابتش، به هزاران و چه بسا میلیون‌‌ها نفر کمک کرد تا جنبه‌های روان‌شناختی و معنوی خود را بهتر بشناسند. معروف‌ترین کتاب او «عشق، رهایی از ترس است» که آن را با پاتریشیا هاپکینز و ویلیام تتفورد به نگارش درآورد. نویسنده عمیقاً باور دارد که عشق و بخشش در رشد شخصی نقشی اساسی دارند. او این موهبت را داشت که اصول روان‌شناختی را با آموزه‌های معنوی ترکیب کند و از این رویکرد جدید برای غلبه بر مشکلات زندگی بهره ببرد. آموزه‌های او به مخاطبان کتاب‌هایش کمک کرد که ترس را کنار بگذارند، عشق را در آغوش بکشند و دیگران را با تمام وجودشان ببخشند. او در سال 2021 دیده از جهان فروبست و آثاری بی‌نظیر مانند کتاب رهایی از احساس گناه را بر جای گذاشت.

بخش اول کتاب رهایی از احساس گناه به ایگو، عشق و به صلح رسیدن با خود اختصاص دارد. به نظر جرالد چمپالسکی مهم‌ترین مسئله‌ی انسان‌ها در زندگی، روابط آن‌هاست و شفای روابط، مهم‌ترین کاری است که آن‌ها باید انجام دهند. چمبولسکی که زمانی آتئیست بوده، با شرکت در یک دوره‌ی تحول معنوی به نقش خدا در زندگی پی می‌برد و از آن زمان به بعد، تنها راه ما برای فرار از اضطراب و آشفتگی را پناه بردن به خدا می‌داند. درس‌هایی که در بخش دوم کتاب می‌آیند، در ادامه‌ی آموزه‌هایی است که چمپالسکی در بخش اول آورده است.

نشر ترنگ کتاب رهایی از احساس گناه را با ترجمه‌ی مرجان نخعی منتشر کرده است.

در نکوداشت‌ کتاب رهایی از احساس گناه

• می‌دانم که هزاران نفر در سراسر جهان جری را دوست دارند و با گفته‌های او زندگی‌شان دگرگون شده است. آن‌ها بسیار مشتاقند که کتاب رهایی از احساس گناه را بخوانند. جرالد چمپولسکی با نوشتاری زیبا و واضح به ما می‌گوید که صلح را آگاهانه انتخاب کنیم. (جان دنور، پیشگفتار کتاب)

کتاب رهایی از احساس گناه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر همواره احساس گناه می‌کنید و در ایجاد روابط با دیگران مشکل دارید، کتاب رهایی از احساس گناه را بخوانید.

در بخشی از کتاب رهایی از احساس گناه می‌خوانیم

زندگی در دنیا بدون تصمیم‌گیری محال است، به این منظور باید گوش کنیم و با هدایت یکی از این صداها به پیش رویم: صدای ایگو که روی سخنش با ادراک متغیر ما است یا صدای عشق / صدای خدا. ذهن ایگو سلسله تصاویری ذهنی بر اساس برداشت‌های گذشته‌ی ما از حس گناه و ترس است که آنچه فکر می‌کنیم در حال می‌خواهیم را تعیین می‌کند. ایگو ما را در روش تصمیم‌گیری فریب می‌دهد، این‌گونه که ما را قانع می‌کند که هر روز در حال گرفتن تصمیم تازه بر اساس اتفاقات در حال وقوع در زمان حال هستیم. می‌گوید: «خواسته‌ام را همین الان می‌خواهم.» در سطح دیگر نفس می‌گوید: «هی، مراقب باش، تو آسیب‌پذیری و تمام تجربه‌های آسیب‌زننده‌ی گذشته تکرار خواهند شد.»

وقتی به ندای ایگو گوش می‌دهیم، تصمیم‌های ما اغلب بر پایه‌ی تجربه‌ها و تفسیرهای گذشته است. ایگو می‌گوید برای زنده ماندن باید به دنبال گناه درون خودمان و دیگران باشیم و مشغولیت به اینکه چه کسی مقصر و چه کسی بی‌گناه است، مبنای تصمیم‌گیری ما می‌شود. کشش ایگو به گناه، ترس از عشق را ایجاد می‌کند؛ زیرا عشق و ترس هرگز کنار هم قرار نمی‌گیرند. وقتی تصمیم‌گیری‌ها مدام بر اساس گناه باشد، حس ترس و نبود عشق بیشتر از قبل به سراغ ما می‌آید. وقتی از ذهن ایگو در حالت خودکار استفاده می‌کنیم که دائم گذشته را به زمان حال می‌کشاند، جای تعجب ندارد مشکلاتمان در برابر راه‌حل‌های پایدار مقاومت می‌کند.

احساس گناه در واقع محکوم کردن خود است که درست بعد از انجام کاری که تصور می‌کنیم اشتباه است، به ما دست می‌دهد. بدون انتظار مجازات محال است احساس گناه کنیم و وقتی هم احساس گناه می‌کنیم، دیگران را مجازات می‌کنیم. هرچند ممکن است ناآگاهانه باشد، منبع اصلی گناهمان این باور است که «گناه» کرده‌ایم و ترس از اینکه خدا به‌خاطر بی‌لیاقتی ما مجازاتمان کند.

فهرست مطالب کتاب

درباره‌ی نویسنده
مقدمه
قدردانی
بخش اول
مقدمه
فصل اول: بررسی اجمالی
فصل دوم: آنچه سابقاً باور داشتم
فصل سوم: ایگو و نظام باوری ایگو که بیرون راندن خداست
فصل چهارم: کشش ایگو به سمت گناه
فصل پنجم: نظام باوری عشق
فصل ششم: عشق، شنیدن است
فصل هفتم: پلی به بهشت، روی زمین
بخش دوم
مقدمه
درس اول: بخشش احساس گناه را شفا می‌دهد و به بازی آن پایان می‌دهد
درس دوم: انتخاب عشق به من آزادی از ترس می‌دهد
درس سوم: امروز دیگر به خودم صدمه نمی‌زنم
درس چهارم: نمی‌خواهم خودم را محدود ببینم
درس پنجم: می‌خواهم امروز صلح جایگزین تمام افکار ترس من شود
درس ششم: از میان نگاه شفا یافته مرگ وجود ندارد
درس هفتم: بخشیدن عشق راهی برای حفظ آن است
درس هشتم: بخشش مرا از گذشته می‌رهاند
درس نهم: عشق را فقط در زمان حال می‌توانم بشناسم
درس دهم: اینک من رهایی‌ام را بدون گذشته می‌طلبم
درس یازدهم: فقط سرزنش خودم به من آسیب می‌رساند
درس دوازدهم: آنچه اکنون می‌دهم را دریافت خواهم کرد
درس سیزدهم: بخشش هرچه بخواهم به من می‌دهد
درس چهاردهم: در بی‌دفاعی من، امنیت من قرار دارد
بخش پایانی