معرفی و دانلود کتاب دیوار سنگی

معرفی کتاب دیوار سنگی

کتاب دیوار سنگی به قلم سمانه امیدی یک رمان عاشقانه و اجتماعی است که داستان دختری از طبقه ضعیف جامعه را روایت می‌کند. دختری که علاوه‌بر شرایط اقتصادی نامناسب، خانواده‌ی مسئولیت‌پذیری هم ندارد و از این جهت مشکلات و مصائب بسیاری گریبان‌گیر او می‌شود.

درباره‌ی کتاب دیوار سنگی

علاقه‌مندی به رمان و داستان در فرهنگ ادبیات‌دوست ایران تاریخ مشخصی ندارد اما از زمانی‌که در قسمت آخر روزنامه‌هایی مثل وقایع اتفاقیه، پاورقی‌هایی با مضامینی اغلب عاشقانه و دراماتیک منتشر می‌شد، میزان علاقه‌مندی به روزنامه و تقاضای آن بیشتر می‌شد. این موضوع شاید شروعی بود برای چاپ کتاب‌هایی از نویسندگان ایرانی با محتوای عاشقانه و اجتماعی و در پی آن استقبال جالب‌ توجه از کتاب‌هایی که در آن زمان توسط نویسندگان وطنی چاپ می‌شد.

هانیه و خواهرش هر دو توسط پدر و مادری بزرگ شده‌اند که نسبت به فرزندان خود بسیار بی‌تفاوت هستند و شرایط اقتصادی سختی را طی می‌کنند، پدر آن‌ها فرد بی‌مسئولیتی درقبال فرزندانش است و مادر خانواده هم برای گذران زندگی و بی‌توجهی پدر به شرایط معیشتی خانواده مجبور است بیشتر از توان خود کار کند. در این شرایط و زمانی‌که عاطفه هنوز به مدرسه می‌رود اتفاقات ناخوشایندی برای عاطفه پیش می‌آید که باعث می‌شود خانواده برای او تصمیمات نادرستی بگیرند و او را در شرایط دشواری قرار دهند.

حمایت خانواده همیشه عنصری مهم در تربیت فرزندان بوده است و اگر خانواده‌ای این مسئولیت مهم را در قبال فرزندانش به‌جا نیاورد، تبعات جبران‌ناپذیری خواهد داشت. این تبعات در درجه‌ی اول می‌تواند آینده‌ی فرزند را تحت تاثیر قرار دهد. در کتاب دیوار سنگی نیز از اهمیت حمایت خانواده و نتایج عدم حمایت آن‌ها در قالب روایت و رمان صحبت شده است.

نویسنده در کتاب دیوار سنگی سعی دارد این تبعات را به نمایش بگذارد و پیامی را با مضمون میزان اهمیت و تاثیرگذاری رفتار خانواده با فرزند خود به مخاطبان نشان دهد. تبعاتی که گریبانگیر عاطفه، شخصیت اصلی داستان می‌شود سال‌های زیادی از جوانی و طراوت او را می‌گیرد.

داستان در یک خط زمانی روایت نمی‌شود و راوی مسائلی را از گذشته و حال در داستان روایت کند. کتاب دیوار سنگی روایت وقایعی است از زندگی فرزندان در خانواده‌های سنتی و خانواده‌هایی که مسئولیت‌پذیر نیستند. این اثر را نشر سارات چاپ و منتشر کرده است.

کتاب دیوار سنگی برای چه‌کسانی مناسب است؟

کتاب دیوار سنگی برای علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه و عامه‌پسند مناسب است.

در بخشی از کتاب دیوار سنگی می‌خوانیم

سراسیمه گوشی رو برداشتم. خودش بود، مثل هر شب سر حال و با محبتی که از پشت خط تلفن هم، گرماشو حس می‌کردم. گفت واسه برگشتن لحظه شماری می‌کنه و دلش برام تنگ شده. حیرت زده به حرف‌هاش گوش می‌دادم و دلم می‌خواست باور کنم. اما آخه چطور باور می‌کردم. من با چشم خودم دبده بودم که تو اتاق قدم می‌زنه. یعنی کس دیگه‌ای داخل رفته بود؟ شاید خودش کلید داده که برن و سر بزنن. شاید داره چیزی رو از من پنهان می‌کنه، دوباره یاد پچ‌پچ‌ کردنش تو اتاق افتادم...

از هجوم این افکار ضد و نقیض، مغزم سوت می‌کشید. سعی کردم باهاش عادی حرف بزنم، مثل قبل. دلم نمی‌خواست حس بدی بهش منتقل کنم. تمام این شک و دو دلی ها، یک هزارم عشقی که بهش داشتم نمی‌شد، پس نباید از دستم ناراحت می‌شد. بالاخره چهاردهم فروردین از راه رسید و من با یک دنیا اشتیاق سر کارم رفتم. لحظه‌ها کند می‌گذشتن و من برای دوباره دیدن صالح، بی‌تاب بودم.

تو آخرین تماسی که داشتیم، بهم گفت که «قلبم برای دیدنت پر می‌کشه.» اون لحظه دوست داشتم براش بمیرم. وجودم لبریز از عشقش بود. تصمیم گرفته بودم این بار که دیدمش، تو آغوشم بگیرمش و تا میتونم ،عطر تنش رو نفس بکشم. دیگه هیچ چیزی و هیچ فکری نمی‌تونست مانعم بشه. کارم که تمام شد، به دستشویی رفتم و دستی به صورتم کشیدم. دوست داشتم خونه برم و لباسمو عوض کنم اما دیر می‌شد و من نمی‌خواستم حتی لحظه‌ای رو از دست بدم.

یه تاکسی دربست گرفتم و رفتم سمت آموزشگاه. در باز بود و من پله‌ها رو هیجانزده بالا رفتم. با دیدن خانم رازقی و یکی دو تا از دخترای دیگه که اونجا کار می‌کردن و تو اون مدت با هم آشنا شده بودیم، مکثی کردم و بعد از سلام و احوالپرسی و تبریک سال نو، به طرف اتاق صالح رفتم.

دخترا که فهمیده بودن یه خبرایی بینمون هست، با لبخند شیطنت‌آمیزی بدرقه‌م کردن.