معرفی و دانلود کتاب برایت دار میبافم
برای دانلود قانونی کتاب برایت دار میبافم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب برایت دار میبافم
صبا ترنجی در کتاب برایت دار میبافم داستان دختری بهنام آیدا را روایت میکند که مادر خود را از دست داده و در غم فقدان او حال ناخوشی دارد. آیدا آرام و سربهزیر است، تا حدی مظلوم و گهگاه خوابهای آشفتهای میبیند و دچار حملههای عصبی میشود. او پسرعمویی بهنام هومن دارد که عاشقش است و مدام پیگیر احوال اوست اما آیدا مریضاحوالتر از آن است که بتواند به هومن فکر کند!
دربارهی کتاب برایت دار میبافم
کتاب برایت دار میبافم بهقلم صبا ترنجی، نویسندهی جوان ایرانی، یک رمان اجتماعی است. نویسنده داستان زندگی دختری به نام آیدا سپهری را روایت میکند که دانشجوست و مادر خود را از دست داده. او هنوز بعد از مدتها نتوانسته با نبود مادر خود کنار بیاید و کابوسهای آشفته و شبانهاش از رقص بر بالای جنازهی مادر تمامی ندارند! اوضاع خانه و زندگی آیدا نیز چندان جالب نیست. برادرش شهاب، مدام در حال قمار کردن است و از او پول میدزدد اما آیدا دختر بسیار آرامیست و اعتراض نمیکند. او به شدت غمگین است و گهگاه دچار حملههای عصبی میشود. حملههایی که بهخاطرشان مجبور به استفاده از قرص آرامبخش شده اما دارو نیز درمانی همیشگی برای دردهای مزمن آیدا نیست.
آیدا پسرعمویی بهنام هومن دارد که از بچگی عاشق اوست. هومن از نظر مالی توانمند است و ظاهر نسبتاً قدرتمندی هم دارد اما اینها هیچکدام دالّ بر توانایی هومن برای حمایت عاطفی از آیدا نمیشوند. او تقریباً هر روز دنبال آیدا میرود تا به خیالش دختر در دانشگاه شیطنت نکند و دل به پسر دیگری نسپارد. یکی از همدانشگاهیهای آیدا بهنام صادق سهندی نیز مدام او را دنبال میکند و میخواهد که دلش را به دست بیاورد اما آیدا مریضتر و ناخوشاحوالتر از آن است که بتواند به عشق هومن یا هر پسر دیگری فکر کند. اما آیا این روند همینطور ادامه دارد و آیدا هرگز بهبود نمییابد؟ هیچ نور امیدی در آسمان زندگی آیدا پدیدار نمیشود؟ در آینده چه اتفاقات هولناک دیگری قرار است برای این دختر بیفتد که هنوز از آنها بیخبر است؟
صبا ترنجی داستان کتاب برایت دار میبافم را با توصیف صحنههایی بسیار ترسناک و دلخراش از یکی از کابوسهای شبانهی آیدا آغاز میکند. جاییکه آیدا کودک است، همراه با پدرش مشغول بازی منچ هستند و مادرش برایشان قهوه میآورد، همهچیز تا اینجا طبیعیست اما کمی بعد آیدا متوجه میشود که دستهی کیف صورتیرنگش دور گردن مادر قرار دارد، او میگوید مامان چه گردنبند قشنگی خریدهای! و مادر میگوید که همسرش آن را برایش خریده است... خواب ترسناک ادامه پیدا میکند و هرچه جلوتر میرود، صحنههایش وحشتناکتر میشوند.
انتشارات آئیسا کتاب برایت دار میبافم را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان علاقهمند به این ژانر قرار داده است.
کتاب برایت دار میبافم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای ایرانی معاصر که درونمایهی اجتماعی دارند علاقهمند هستید، کتاب پیش رو انتخاب مناسبی برای مطالعه است.
در بخشی از کتاب برایت دار میبافم میخوانیم
لبخند کمرنگی زد و انگشتش زنگ را فشرد. به این فکر کرد که انگار خودش این چیزها را نمیدانست که هومن گوشزد میکرد! لحظهای بعد، در باز شد و آیدا روی پاشنه پا چرخید، دستش را بالا برد و برای هومن تکان داد. دوباره چرخید و داخل شد. صدای جیغ لاستیکهای هومن را از پشت در شنید. امروز را با تمام بدهیهایش دوست داشت. اصلاً هر روز را با وجود هومن دوست داشت، اگر او بود و چشمان مشکیاش را به او میدوخت. کیفش را روی شانهاش جابهجا کرد و از میان کف سنگی قرار گرفته در بین دو باغچهی دوستداشتنی پدرش گذشت. سه پلهی باقیمانده تا عمارت را با همان نیملبخند روی صورتش طی کرد و وارد سالن شد. ساعت روی دیوار سمت چپ چهار را نشانه رفته بود و این یعنی کسی خانه نبود. چند قدم باقیمانده تا اتاقش را طی کرد که صدای خشخش و بازوبسته شدن کشوها از حرکت منعش کرد. پشت در سفید اتاق ایستاد و در را کمی باز کرد. خودش بود؛ حتماً باز هم پولهایش را باخته بود. از پشت هم قامت بلند شهاب را تشخیص داد، اما جرأت نزدیکی نداشت. دلش نمیخواست وارد شود و دعوای تازهای راه بیفتد. تازه او که به لال بودن و بیسروزبانی شهرت داشت، چه کاری میتوانست بکند؟
شهاب، عسلیهای کنار تخت را گشت و اینبار به سراغ کمدِ سفید رنگ کنار تخت رفت. قلبش به جای سینه در سرش کوبید و مغزش هشدار داد. باید کاری میکرد. دیروز بیهوا وسیلهی شخصیاش را آنجا انداخته بود و شهاب نباید آن را میدید. تمام جرأتش را جمع کرد و دست شهاب که به دستگیرهی کمد خورد در اتاق را باشدت باز کرد. در به دیوار کوبیده شد و انعکاس صدای مهیبش شهاب را برگرداند. نگاهش از نوک پا تا قاب صورت همیشه رنگپریدهی آیدا بالا آمد و دوباره بیخیال سمت کمد برگشت.
- وسیلهم رو برمیدارم و زود میرم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب برایت دار میبافم |
نویسنده | صبا ترنجی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 323 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7555-71-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |