معرفی و دانلود کتاب خیال عاشقی با تو
برای دانلود قانونی کتاب خیال عاشقی با تو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خیال عاشقی با تو
کتاب خیال عاشقی با تو نوشته نسرین سرومیلی روایتیست ساده و روان از زندگی زنی جوان که در رابطه عاطفی با همسرش به مشکلات پیچیدهای برخورد کرده است.
این اثر داستان زنی به نام مریم را به تصویر میکشد که از سوی همسرش بهرام به خیانت متهم شده. در طول داستان اتفاقاتی رخ میدهد که باعث میشود در آخر پرده از رازهایی برداشته شود و بهرام پی به بیگناهی مریم میبرد.
در بخشی از متن کتاب خیال عاشقی با تو میخوانیم:
بهرام توی تاریکی خونه نشسته بود و نگاه خیرهاش را به پنجره اتاق مریم دوخته بود. بهرام نفسی پر آه کشید و قلبش به دوران طلایی جوانی پر زد. زمانیکه عشقش رو به مریم نشون داده بود و واکنش مثبت او را دیده بود. بهرام که حالا فهمیده بود مریم هم بهش علاقه داره تصمیم گرفته بود زودتر خودش رو برای خدمت سربازی معرفی کنه و این کار رو کرده بود. روزی که فردا صبحش باید به محل خدمت میرفت مثل همیشه ته باغ با مریم وعده دیدار گذاشت. این ملاقاتها یواشکی بود و پر از اضطراب و هیجان!... کامران که پسر خوب و قابل اعتمادی بود نقش قاصد رو بازی میکرد و پیامها رو براشون رد و بدل میکرد. هر چند اونا میتونستن راحت و بی دردسر همدیگه رو ببینند و صحبت کنند، اما نگران دهانِ لق جمشید بودند و حتی این اواخر به زور تهدیدهایی که توسط جمشید میشدن مجبور بودن دور از چشم بقیه مشقهای آقا رو هم بنویسند!
اصلا واسه همین بود که بهرام تصمیم گرفته بود بره سربازی و زودتر برگرده، میخواست همه چی علنی بشه و مریم رو خواستگاری کنه. اون روز وقتی بهرام ته باغ رسید مریم رو با چهرهای گرفته دید که آروم و غمزده روی تنه بریده شده درخت نشسته بود. بهرام کنارش نشست.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خیال عاشقی با تو |
نویسنده | نسرین سرومیلی |
ناشر چاپی | انتشارات آوای آرامش |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6332-81-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
داستان جالبی بود و کوتاه و ماجرایی که ادمو جذب میکرد که تا اخر بخونه بفهمه داستان از چه قراره!
اول اینکه وقتی کامران و مریم فهمیدند که خواهر برادرند دیگه حتی نباید فکر عشق و عاشقی رو میکردند چون ادم فکرش اون سمت نمیره اصلا! و اینکه بعضی و حرکات بهرام غیر معقول بود که تست دی انای نمیداد ! بالاخره اولین چیزی که تو ذهن هر کسی میاد همین تسته برای مشخص شدن این موضوع...
ولی هر چی باشه سلیقه نویسنده برام با ارزشه داستانشونو تحسین میکنم:)
ولی خیلی عالی بود که پایانش خوش و مفید و مختصر بود
باز هم ممنون