معرفی و دانلود کتاب خانواده‌ی باحال 3: سوپ ماهی قرمز

معرفی کتاب خانواده‌ی باحال 3: سوپ ماهی قرمز

کتاب خانواده‌ی باحال 3: سوپ ماهی قرمز نوشته‌ی ژان فیلیپ آرو وینیو، به ادامه‌ی داستان‌های طنز خانواده‌ی پرجمعیت ژان بعد از اسباب‌کشی می‌پردازد. آن‌ها در شهر و خانه‌ی جدیدشان با وجود مادری منظم و پدری همه فن حریف با ماجراهای بامزه‌ای مثل همسایه‌ای با گوش‌های سنگین، مهمانی غافلگیر کننده و کلی اتفاقات دیگر مواجه می‌شوند. به نظر شما آیا آن‌ها می‌توانند در خانه‌ی جدیدشان با آرامش زندگی کنند؟

درباره‌ی مجموعه داستان خانواده‌ی باحال:

داستان‌های این مجموعه‌ی جذاب یک تجربه‌ی خانوادگی بسیار شیرین به شمار می‌آید. ژان فیلیپ آرو وینیو با الهام از دوران کودکی خودش، اتفاقات روزمره و جالب خانواده‌ای پرجمعیت را به تصویر می‌کشد. مجموعه‌ کتاب خانواده‌ی باحال، داستان‌های بامزه‌ی پدری فراموشکار و مادری بسیار منظم است که با وجود اینکه پنج فرزند پسر دارند، انتظار فرزند ششم را می‌کشند.

پدر خانواده از آنجایی که حافظه‌ی خوبی ندارد، همه‌ی فرزندانش را ژان صدا می‌کند البته با پسوندهای مختلف (آ، ب، اُ و...) و این یکی از ویژگی‌های شیرین این مجموعه کتاب فرانسوی است. شش پسر دردسرساز خانواده همراه با مادری جدی و پدری که متخصص کارهای تعمیراتی است اما اسم فرزندانش را هم فراموش می‌کند، ماجراهای فوق‌العاده‌ای را رقم می‌زنند که به سختی بتوان از خواندن آن‌ها دست کشید.

مجموعه داستان خانواده‌ی باحال که اولین بار در سال 2008 منتشر شد 7 جلد دارد که در هر کدام از آن‌ها به ماجراهای این خانواده‌ی پرجمعیت همراه با حواشی دوست داشتنی‌شان پرداخته است. داستان‌های این مجموعه تاکنون به بیش از ده زبان ترجمه شده و طرفداران زیادی در دنیا پیدا کرده است.

داستان‌های مجموعه‌ی خانواده‌ی باحال که به نام "بچه ژان‌ها" نیز شناخته می‌شود، یک انتخاب بسیار عالی برای جذب کودکان و نوجوانان به کتاب و کتابخوانی است. همچنین خواندن این قصه‌ها برای بزرگترها نیز خالی از لطف نخواهد بود و آن‌ها را به سفری به دنیای شیرین کودکی دعوت می‌کند.

خاگینه‌ی شیرین، پنیر پرنده، سوپ ماهی قرمز، تعطیلات شکلاتی، گیلاس روی کیک و یک خانواده‌ی پرتقالی عناوین این مجموعه‌ی دوست داشتنی هستند.

کتاب خانواده‌ی باحال 3: سوپ ماهی قرمز مناسب چه کسانی است؟

کتاب سوپ ماهی قرمز (Soupe de Poissons Rouge) به کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های طنز و خانوادگی پیشنهاد می‌شود.

ژان فیلیپ آرو وینیو را بیشتر بشناسیم:

وی از نویسندگان مشهور فرانسوی است که بیشتر به عنوان نویسنده‌ی مجموعه کتاب خانواده‌ی باحال شناخته می‌شود. ژان فیلیپ آرو وینیو (Jp Arrou-Vignod) در سال 1958 در خانواده‌ی پرجمعیت متولد شد. او از دوران کودکی علاقه زیادی به کتاب خواندن داشت و همین علاقه باعث شد که خیلی زود به نوشتن نیز اشتیاق پیدا کند. او پس از فارغ‌التحصیلی به شغل معلمی مشغول شد.

اولین داستانی که از آرو وینیو منتشر شد در سال 1984 بود که اولین جایزه در نویسندگی را برایش به ارمغان آورد. او به جهت علاقه زیادی که به کودکان و نوجوانان داشت مشتاق بود تا داستان‌هایی را به رشته‌ی تحریر درآورد که مورد پسند این گروه سنی باشد و استقبال کودکان و نوجوانان سراسر دنیا از مجموعه‌ی خانواده‌ی باحال نشان می‌دهد که ژان فیلیپ آرو وینیو در این زمینه کاملاً موفق بوده است.

در بخشی از کتاب خانواده‌ی باحال 3: سوپ ماهی قرمز می‌خوانیم:

معمولاً من و ژان آ قبل از اینکه سر درس و مشق‌مان برویم دوست داریم کمی توی آشپزخانه با مادر گپ بزنیم؛ به‌خصوص در روزهای پاییزی، وقتی بیرون باران می‌بارد. مادر سبزیجات را برای شام تمیز می‌کند و ما همان‌طور که به خوراکی‌ها ناخنک می‌زنیم ماجراهای مدرسه را برایش تعریف می‌کنیم. وسطی‌ها و کوچک‌تر‌ها در طبقه‌ی بالا بازی می‌کنند و پدر هنوز به خانه برنگشته است. این‌جور وقت‌ها انگار مادر فقط مال ماست، تنها برای خودمان، چیزی که خیلی اتفاق نمی‌افتد.

بعد از نوشتن مشق‌ها، دوش گرفتن، کمی دعوا سر اینکه چه کسی اول کارد و چنگال‌ها را برای شام بچیند دیگر وقتی برای مادر نمی‌ماند. او به این زمان‌ها می‌گوید "شلیک گلوله". ژان س همه‌ی خانه را دنبال پیژامه‌اش می‌گردد، ژان د و ژان اُو به همدیگر کف پرتاب می‌کنند، ژان ف برای اینکه شیشه‌ شیرش آماده نیست از ته گلو جیغ می‌زند و آب پاستا از قابلمه سر می‌رود... خوشبختانه مادر خیلی منظم و مرتب است. وقتی پدر از سر کار برمی‌گردد انگار یک بمب اتمی از بیخ گوش خانه گذشته است، اما همه‌چیز آماده است، مثل یک معجزه.

آن شب مادر همان‌طور که ابروهایش را از تعجب بالا انداخته بود از من پرسید: «ژان ب مطمئنی برادرت حالش خوبه؟»
همان‌طور که دسر توت‌فرنگی را گاز می‌زدم و دهانم پر بود گفتم: «هان، ‌ام م.»
ولی وقتی ژان آ را توی اتاق دیدم شوکه شدم. ضبط را با آخرین صدا بلند کرده بود. مرتب ورجه‌ورجه می‌کرد و تکان می‌خورد، انگار که انگشتش را تصادفی روی دکل برق 10000 ولتی گذاشته باشد.

فهرست مطالب کتاب

عکس خانوادگی
شروع سال تحصیلی جدید
خانه‌ی جدید
در ساحل
تپه‌ی کاستورها
تَله‌ی آلزاسی
بازی شغل‌ها
تفنگ لوله‌بلند سیب‌زمینی
مهمانی
راز ژان آ
سوپ ماهی قرمز
پی‌نوشت