معرفی و دانلود کتاب خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله)
برای دانلود قانونی کتاب خانم! فردا کوچ است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله)
کتاب خانم! فردا کوچ است سفرنامهای زیبا و دلنشین از سکینه سلطان، یکی از همسران ناصرالدین شاه، به خانهی خدا است. این کتاب به کوشش کیانوش کیانی و رسول جعفریان گردآوری شده و یکی از عناوین مجموعه کتاب «سفرنامههای قدیمی زنان» از نشر اطراف است.
درباره کتاب خانم! فردا کوچ است
در زمان قاجار اگر شما زنی از طبقهی متوسط جامعه بودید و هوای خوشگذرانی در سرتان میافتاد، چندان گزینهی زیادی پیش پایتان نبود. یا باید میرفتید به امامزاده معصوم و بیبی زبیده، یا اگر میخواستید زیادی خودتان را تحویل بگیرید، نهایت میتوانستید به حرم حضرت عبدالعظیم بروید. اما اگر کمی وضع مالیتان بهتر بود، این گزینه را داشتید که کمی دور شوید و به کربلا و مکه سفر کنید.
سفر به مکه برای اغلب زنان قاجاری حکم نان شب را داشت. در اسناد تاریخی مربوط به این دوره آمده که برخی زنان حاضر بودند همهی مهریه را به شوهرشان ببخشند بلکه او به آنها اذن سفر دهد! برای زنان مجرد هم اوضاع آسانتر نبود. بعضی از آنها راضی بودند به عقد مردانی درآیند که شغلشان ایجاب میکرد دائم در سفر به کربلا یا مکه باشند.
با این تفاسیر، باید بگوییم سکینه سلطان زن خوشبختی بود. بههرحال شوهرش ناصرالدین شاه قاجار بود و اوضاع مالیاش روبهراه. از سختگیریهای معمول مردان قاجاری برای تنها سفر کردن هم خبری نبود. بگذریم که خودش چندان به این بختِ خوش اعتقاد چندانی نداشت و در سفرنامهاش به مکه میبینیم که از شرایطش گلهی بسیار کرده و مدام مشغول غر زدن بوده است.
کتاب خانم! فردا کوچ است شرح سفر سکینه سلطان (ملقب به وقارالدوله) به مکه است. پنج نفر دیگر در این سفر وقارالدوله را همراهی میکنند؛ آقا میرزا محمدعلیخان (برادرش)، ماهرخ و سیده خانم، مردی به نام آقا سید احمد و یک نفر کجاوهکش. او در سفرنامهی خود نام دقیق شهرها، گزارشات روزانهی سفر و اماکنی را که کاروان در آنجا مستقر شده ثبت کرده که این موضوع دو چندان به جذابیت این سفرنامه افزوده است.
کتاب خانم! فردا کوچ است به همت کیانوش کیانی و رسول جعفریان جمعآوری و در قالب یک کتاب منتشر شده است. کتاب نامبرده سومین جلد مجموعهی سفرنامههای قدیمی زنان است که نشر اطراف منتشر کرده. «چادر کردیم رفتیم تماشا» و «سه روز به آخر دریا» نام جلد اول و دوم این مجموعه است.
کتاب خانم! فردا کوچ است مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به حوزهی سفرنامه از مطالعهی کتاب خانم! فردا کوچ است لذت خواهند برد.
با رسول جعفریان بیشتر آشنا شویم
رسول جعفریان (Rasul Jafarian) متولد تیر سال 1343 در اصفهان است. او ابتدا به تحصیل علوم دینی پرداخت و پس از آن تصمیم گرفت تا مطالعات خود را در زمینهی تاریخ ادامه دهد. سال 1363 بود که نخستین کتاب او به انتشار رسید. رسول جعفریان تاکنون دو مرتبه برندهی کتاب سال ایران شده و همچنین برای کتاب اطلس شیعه جایزهی فارابی را دریافت کرده است. در ادامه نام برخی از کتابهای او را مطالعه میکنید: «ارزیابی مناسبات فکری آیت الله شهید مطهری و دکتر علی شریعتی، آشنایی مقدماتی با روش تحقیق در تاریخ و بازخوانی نهضت مشروطیت».
در بخشی از کتاب خانم! فردا کوچ است میخوانیم
روز پنجشنبه، بیستویکم، منزل دویم، مکۀ معظمه. صبح سوار شده به راه افتادیم. زمین به قدری سبز و باصفا بود که نهایت ندارد. تمام زمین این راه چمن است و گلهای بنفش ریزه دارد و آفتاب هم بود ولی یک باد کم خوبی میآید. خیلی به لار میماند اما این کجا و آن کجا. راه امروز پنج فرسنگ بود. اسم این منزل فلوجه است. ماشاءالله اردویی زدهاند که نیم فرسنگ طول و عرض اردو شده است. خدا محافظت فرماید. خیلی تماشا دارد. شب چهار مشعل میان اردو میزنند تا صبح هم چند نفر راه میروند. متصل فریاد میزنند که جماعت حجاج نخوابید. بیدار باشید. متوجه مالتان باشید. نمیگذارند آدم بخوابد.
روز جمعه، بیستودویم، منزل سیم، مکۀ معظمه. امروز پیش از نماز صبح، ما را سوار کردند. به راه افتادیم. تا نیم فرسنگ همه جوی بود. پلهای کوچک بود. دو جا هم پل نداشت. پیاده کرده و گذشتیم تا به راه صاف افتادیم. همه جا از کنار شط فرات میگذشتیم. نخلستان زیاد هم دیده شد. راه هشت فرسنگ بود.
قریب سه فرسنگ به منزل مانده آبادی رمادیه پیدا بود اما هر چه میآمدیم، نمیرسیدیم. این رمادیه خیلی خانه دارد اما چندان چیز خوراکی نداشت. همین نان، گوشت، خرما و برنج از این جور چیزها داشت. امروز بین راه یک نفر مرد ترک با جلودارها دعوا کرده نزدیک بود دو نفر را بکشد. عجب ترک بدذاتی بود.دو ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم. باد شدیدی گرفته که هر چه میخواهند چادر بزنند ممکن نیست. آخر به زحمت زیاد چادرها را زدند. بار آشپزخانۀ مرا روی شتر بار کرده بودند. شتر دیر آمد و به شام پختن نرسیدند. قدری حاضری خورده، خوابیدم اما چه خوابیدنی که ابداً نمیگذارند آدم بخوابد. از سر شب متصل تفنگ میاندازند و هر یک صدای تفنگ که بلند میشود قریب بیست نفر از این بچه کربلاییها که عکام شدهاند و خودشان را مشدی میدانند، به قول من زورکی مشدیها، به صدای تفنگ میگویند «اذبحوا.» این فریاد اذبحوا گفتنِ اینها بیشتر اسباب وحشت میشود. خلاصه خواب تا صبح نیست. این باد هم تا صبح آمد. قدری باران بود، آمد. با همین باد و باران دو از دسته گذشته سوار شدیم به امید خدا.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت
مقدمه
فصل اول: روز اطراقی است
فصل دوم: چه عرض کنم که چه دیدم
فصل سوم: ما را شوهشوه میبرند
فصل چهارم: از دولت پشهبند راحت خوابیدم
فصل پنجم: با برادرم خیلی مونس کرده
فصل ششم: دلم برایت گوری میکند
اصطلاحات و کلمات دشوار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) |
نویسنده | کیانوش کیانی، رسول جعفریان، سکینه سلطان |
ناشر چاپی | نشر اطراف |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 197 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6194-01-3 |
موضوع کتاب | کتابهای سفرنامه |