معرفی و دانلود کتاب حکایت عشق
برای دانلود قانونی کتاب حکایت عشق و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حکایت عشق
مهشاد توفیق در کتاب حکایت عشق، روایتگر داستانی عاشقانه از زندگی چهار شخصیت به نامهای افسون، سامان، شیرین و شاهرخ است. داستان در دو دورهی زمانی مجزا رخ میدهد. افسون دختری روستایی است که بهطور اتفاقی کتابی به دستش میرسد. همچنین در این اثر، داستان زندگی شیرین، دختری در دوران جنگ ایران و عراق نیز بیان میشود. شخصیتهای این داستان هر کدام به نوبهی خود درگیر عشق و پیامدهایی خواهند شد که به دنبال خود دارد.
دربارهی کتاب حکایت عشق
داستانی از دو دلدادگی! کتاب حکایت عشق، عنوان داستانی از مهشاد توفیق است که زندگی دو زوج عاشق را روایت میکند. این افراد شاید حتی گمانش هم را نمیکردند که روزی درگیر ماجرایی عاشقانه شوند؛ بیخبر از اینکه عشق برای ورود به دلها اجازه نمیگیرد.
افسون دختری روستایی است که به همراه برادرش «ماهان»، پدر و نامادریاش «محبوبه» زندگی میکند. نامادری افسون، به مانند نامادریهای بسیاری از داستانها، بدنجس و حیلهگر است. افسون از زندگیاش راضی نیست و تنها دلخوشیاش علاقهایست که نسبت به ماهان دارد. مهشاد توفیق، افسون را دختری مهربان با روحیهای لطیف توصیف میکند که حتی برای درختان شعر میخواند و از آنها تعریف و تمجید میکند.
افسون دوستی دارد که پدربزرگش صاحب یک دفتر انتشارات در شهر است. از این طریق، روزی کتاب داستانی به دستشان میرسد که چون دوست افسون فرصت خواندن آن را ندارند، آن را به افسون میسپارد تا او اولین نفری باشد که کتاب را میخواند. اینچنین مهشاد توفیق در کتاب حکایت عشق، داستان جدیدی را در دل داستان اصلی روایت میکند.
در داستان دوم، ما شاهد ماجرای زندگی دختری به نام شیرین خواهیم بود. شیرین به همراه خواهر کوچکش «نگار»، در دورهی زمانی دیگری، تحت بمباران رژیم بعثی زندگی میکند و شرایط بسیار سختی دارد. او نیز به مانند شیرین زندگی دشواری داشته و پدر و مادرش را از دست داده است.
روزی شیرین، زمانی که قرار بود به همراه نگار پس از تمام شدن بمباران، از پناهگاه به خانه برگردد، با پسری جوان آشنا میشود که قصد داشته به او و خواهرش کمک کند. شیرین نیز از کمک او استقبال میکند تا اینکه چند روز بعد، هنگامی که در کارگاه خیاطی مشغول دوخت لباس برای رزمندههای بسیجی بود، پی میبرد که او شاهرخ شهیری، مسئول حمل لباس رزمندههاست. این سرآغازیست برای آشنایی شیرین و شاهرخ و شکلگیری عشق بین این دو.
مهشاد توفیق در کتاب حکایت عشق، افسون را به حال خود رها نمیکند؛ بلکه در ادامهی رمان میبینیم که افسون نیز درگیر عشقی آتشین خواهد شد و سامان، آن مردی است که در ادامه وارد داستان میشود.
کتاب حاضر در سال 1400 از سوی انتشارات زهره علوی به چاپ رسید.
کتاب حکایت عشق برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به علاقهمندان داستانها و رمانهای عاشقانهی فارسی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب حکایت عشق میخوانیم
حال غرغرهای محبوبه را نداشتم، پس به طویله رفتم. سبزیها هنوز هم در زنبیل بود. به سراغشان رفتم. کمی پلاسیده بودند، اما هنوز هم میشد از آنها استفاده کرد. پارچه قدیمی کنار علوفهها بود، آن را برداشتم و روی زمین پهن کردم. سبزیها را روی آن گذاشتم و شروع به پاککردنشان کردم. و سفر کردم به سالهایی نهچندان دور، زمانی که دلگرمیام هنوز کنارم بود. آن موقعها لبخندهایمان واقعی و خواب شبهایمان رؤیا بود.
اما افسوس که عمر خوشبختی کوتاه است. عمر آرزوهای من و ماهان پنج سال پیش تمام شده بود. پدرم به معنای واقعی کلمه، در زندگی ما فردی بیمصرف بود. نمیدانم چطور رویش شد چهلم مادرم نگذشته سرش هوو بیاورد و خرجیاش را از دسترنج برادر بیچارهام بدهد. مادرم به چه چیز این زن نمیارزید که یکبار با محبت جوابش را نداد. او از دست همین بیعرضگیهای پدر دقمرگ شد. باز صدای تنها فرد زندگیام، مرا از فکر بیرون آورده بود تا خواستم به طرفش برگردم در آغوش گرمش قرار گرفته بودم. همین تلنگر کافی بود تا هقهقم از سر شروع شود. اما او خاموش نشسته و فقط دست مردانهاش را روی سرم میکشید. درد و غصههایم که تمام شد، فقط بیرمق در آغوشش افتادم. میخواست با حرفهایش مرا تسکین دهد.
کمی که بهتر شدم، آبی به دست و صورتم زدم، سبزیها را برداشتم و ماهان را به گفته خودش با درد و غمهایش تنها گذاشتم. آه ماهان! روزگار تو را هم زود مرد کرد. تو زود یاد گرفتی غصههایت را در دلت بریزی و دم نزنی. نصف شب بود و هنوز هم ماهان در حیاط بود. از کنار پنجره به ماهانی چشم دوختم که برای اولینبار او را با سیگار در دستش میدیدم. خواستم بروم و جلوی او را بگیرم که نجوایی کنار گوشم صدا کرد که گاهی مرد به جای گریه سیگار میخواهد فقط.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حکایت عشق |
نویسنده | مهشاد توفیق |
ناشر چاپی | انتشارات زهره علوی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 82 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7282-97-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
ادبیات داستان توهر قسمت باهم فرق میکرد موضوع داستان خیلی عادی بود