معرفی و دانلود کتاب جادوگر ذهن

معرفی کتاب جادوگر ذهن

کتاب جادوگر ذهن به قلم محسن بلالی، فرآیند‌های ناخودآگاه ذهنی را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس تاثیر آن‌ها را در روابط بین افراد نشان می‌دهد.

تحقیقات نشان داده‌اند که ذهن ناخودآگاه ما در هر ثانیه چهل میلیون بیت اطلاعات ورودی به مغز را پردازش می‌کند و ذهن آگاهانه ما در هر ثانیه تنها می‌تواند چهل بیت را پردازش نماید.

وقت آن است که بتوانید از آن 40 میلیون بیت اطلاعاتی که در هر ثانیه در مغز، به دور از اختیار مردم تحلیل می‌شود، حداکثر استفاده را ببرید و در ارتباطات خویش با دیگران همواره پیروز باشید، به راحتی متقاعد کنید و لذت ببرید از دیدن آنکه مخاطبانتان پیروزمندانه تصمیم مورد نظر شما را گرفته‌اند و به تصمیمشان افتخار می‌کنند. اگر کسی که می‌خواهید را درکنار خود ندارید باید متقاعد گر خوبی می‌بودید، اگر پول ندارید می‌توانید کسی را متقاعد کنید تا سرمایه در اختیارتان قرار دهد، حتی اگر پا ندارید می‌توانید کسی را متقاعد کنید تا شما را به دوش بکشد. از یاد نبرید که با دلیل منطق نمی‌توان متقاعد کرد. دلیل و منطق در بهترین حالت یک میلیونیوم قضیه است. این حقیقتی علمی است. حتی گرمی و سردی هوای محیط و ناهاری که مخاطب امروز خورده است در حال ارسال اطلاعات به مغز هستند که بی اراده شما در حال تحلیل‌اند.

چه کسانی واقعاً باهوش‌اند؟ لزوماً اساتید دانشگاه و ریاضیدان‌ها افراد باهوشی‌ نیستند، اما محسن بلالی معتقد است که بسیاری از بزرگان تاریخ، مدیون ارتباطاتِ قوی هستند که برقرار کرده‌اند. افرادی باهوش‌اند که توانایی درک پیام‌های زیرسطحی و ضمنی را در یک تعامل دارند. آن‌ها محدود به جملات و کلماتی که‌ می‌شنوند نیستند و در سطحی بسیار بالاتر با افراد ارتباط برقرار‌ می‌کنند. آن‌ها خیلی زود درک‌ می‌کنند که ارتباطات مؤثر و قوی با افرادی خاص است که باعث رشدشان در تجارت خواهد شد نه تولید یک محصول فوق‌العاده.

آن‌ها خوب‌ می‌دانند که در ورای کلمات گوینده فضایی فکری در جریان است و با دقت در کلماتی که گوینده بر زبان جاری‌ می‌سازد، فضای ذهنی به وجود آورنده این واژه‌ها را متوجه‌ می‌شوند. آن‌ها به مفاهیمی چون زبان بدن و ارتباط کلمات با مفاهیم در ضمیر ناخودآگاه، آگاهانه یا ناهشیارانه واقف‌اند و از آن‌ها در قضاوت‌ها و تأثیرگذاری‌های خود استفاده‌ می‌کنند.

دیگران متوجه‌ می‌شوند که چه چیزی از نظر آن‌ها ارزش بوده و چه چیزی برای آن‌ها آزاردهنده است. آن‌ها آن‌قدر باهوش هستند که متوجه شوند همسرشان چگونه عشق را درک‌ می‌کند. تفاوت عکس‌العمل همسر خود را وقتی با زبان به آن‌ها‌ می‌گویند دوستت دارم، با هنگامی‌که به آن‌ها گل هدیه‌ می‌دهند، به‌ خوبی درک‌ می‌کنند و اگر آگاهانه و با مطالعه به این هوش رسیده باشند، درک خواهند کرد که استراتژی همسرشان سمعی است یا لمسی یا بصری. همین‌طور استراتژی انگیزه‌ی او یا شادی او و ... را کشف خواهند نمود.

آن‌ها مخصوصاً در ارتباط با خانم‌ها به‌ شدت به پیام‌های زیرسطحی دقت‌ می‌کنند و نظرات خودشان را به‌ صورت غیر مستقیم ابراز‌ می‌کنند. آن‌ها وقتی هنوز گفتگو با کسی را کاملاً تمام نکرده‌اند و نظر او را جویا نشده‌اند، با توجه به مفاهیمی که پشت کلمات و لحن و حرکات اوست، قضاوت او را پیش‌بینی کرده و استراتژی دیگری را، پیش از شنیدن پاسخ منفی، امتحان‌ می‌کنند.

افراد موفق بعضاً ناخواسته و در اثر شرایط و ژنتیک در مسیر رشد و پیشرفت قرار گرفته و به شکلی تجربی مفاهیم تعالی دهنده را آموخته‌اند، اما افرادی که از چنین شانسی محروم بوده‌اند باید با بررسی تجارب انسان‌های پیشرو، آگاهانه این خصوصیات را در خود پرورش دهند تا در زندگی رشد کرده و تعالی یابند. یکی از بااهمیت‌ترین این خصوصیات توانایی برقراری ارتباط سازنده با دیگران و متقاعد ساختن آن‌هاست که در این کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد.

جملات برگزیده کتاب جادوگر ذهن:

- اصل آنچه در یک گفتگو بین دو شخص ردوبدل می‌شود، خود گفتگو یا کلام نیست، پیام‌های ضمنی‌ای است که بین ناخودآگاه دو طرف تبادل می‌شود.
- استادان برقراری ارتباط این توانایی را دارند که از دریچه‌ی چشم مخاطب شان، به خود بنگرند.
- وقتی کسی را می‌بخشید عملا در سطح ناخودآگاه خود را در جایگاهی بالاتر از او قرار می‌دهید.
- آنقدر که با گوش دادن به مخاطب می‌توان او را متقاعد کرد، با صحبت کردن نمی‌توان این کار را انجام داد.
- مطمئن‌ترین راه برای تغییر دادن کسی که با او در ارتباطیم، تغییر دادن خودمان است. هر ارتباط یک سیستم به هم پیوسته را تشکیل می‌دهد، به طوری که با تغییر هر جزء، سایر اجزا برای رسیدن به تعادل، تغییر می‌کنند.
- افراد دارای هوش کلامی بالا، عموما منظور خود را به صورت مستقیم بیان نمی‌کنند؛ بلکه از نوعی ابهام در کلام خود بهره می‌برند به طوری که هر شنونده برداشتی مفید و متناسب با سطح فکری خودش را داشته باشد.
- همیشه ابتدا در مورد مزایا و فواید پیشنهادتان از مخاطب تایید بگیرید، و بعد اصل پیشنهاد خود را اعلام کنید...
- هیچ گاه درخواست خود را بصورت یک گزینه‌ای مطرح نکنید، چون به این شکل مخاطب در معرض پاسخ بله و خیر قرار می‌گیرد. هنگامی که دو یا سه گزینه‌ای درخواست خود را مطرح می‌کنید، او را در معرض مقایسه قرار داده و از فضای ذهنی پذیرش یا رد نظرتان خارج خواهید کرد.
- اگر کسی به شما گفت که پول خوشبختی نمی‌آورد، خیلی جدی نگیرید، چون احتمالا مفاهیم مربوط به پول و خوشبختی در ذهن ناخودآگاه او با یکدیگر دارای نقاط اشتراک هستند. او می‌توانست بگوید با یک زندگی ساده هم می‌توان خوشبخت بود...

در بخشی از کتاب جادوگر ذهن می‌خوانیم:

چطور می‌توان کسی را بهتر از خودش شناخت.

پیتر دراکر پدر علم مدیریت نوین می‌گوید "مهم‌ترین چیز در هنگام گفتگو، شنیدن چیزی است که گفته نمی‌شود". معمولاً مفاهیمی که در ذهن ناخودآگاه انسان با کلمات در ارتباط هستند، شنیده نمی‌شوند. تقریباً هر کلمه در ذهن ناهشیار ما انسان‌ها، با مجموعه‌ای از مفاهیم در ارتباط است. به‌عنوان‌مثال واژه‌ی خستگی برای هر فرد، دارای مفهومی خاص است و برخی دیرتر از دیگران دچار خستگی می‌شوند. این موضوع که با چه اندازه تلاش و به چه ترتیبی خسته شویم، جدا از مسائل ژنتیکی و جسمی، وابسته به آن است که واژه‌ی مذکور در مغز ما چگونه تعریف‌شده است. ممکن است یک‌بار در هفت‌سالگی وقتی در خانه و در حال بازی کردن بوده‌ایم خاله‌مان وارد خانه شده و گفته که "امروز واقعاً خسته شدم" و مادرتان دلیلش را از وی جویا شده است؛ و نهایتاً خاله شما پاسخ داده است که "از صبح در اداره کار می‌کردم، بعد به خرید رفته و سپس برای تمرین به باشگاه رفتم". بنابراین یک-سری اطلاعات وارد سیستم مغزی شما می‌شود مبنی بر آن‌که اگر کسی سرکار بوده، سپس به خرید و باشگاه برود خسته خواهد شد. در طول زندگی به اشکال مختلف اطلاعات زیادی ازاین‌دست وارد ذهن ناخودآگاه ما شده است. بنابراین ما یک سری مفاهیم و تجربیات را داریم که در ذهن ما به کلمه‌ی خستگی پیوند داده شده است.

ما در ذهن خود برای هر کلمه‌ای یکسری تصاویر و تجارب داریم که شبیه یک فضای ابرگونه به آن کلمه متصل است، به‌نحوی‌که با فراخوانی آن مفهوم، کلمه مربوط در ذهن ناهشیار فراخوانی می‌شود و بالعکس. به بیانی دیگر هرگاه تجربیات و احساس‌هایی شبیه آنچه را که به کلمه‌ی خستگی مربوط است، تجربه می‌کنیم، کلمه‌ی خستگی را بر زبان جاری می‌سازیم.

هر انسانی ممکن است تلقی خاص خود را از فعل خسته شدن داشته باشد، بنابراین برخی افراد دیرتر خسته می‌شوند چراکه مفهوم متفاوتی در پیش‌زمینه‌ی ذهن آن‌ها به واژه خستگی نسبت داده شده است. اما این موضوع چه کاربردی در ارتباطات دارد؟

گاهی می‌توان طرف مقابل را حتی بهتر از خودش شناخت. هرگاه ضمیر ناخودآگاه در فضای خاصی قرار داشته باشد، کلماتی بر زبان شخص جاری خواهد شد که با این فضا در ارتباط هستند. دقت کنید که از کلمات صرف صحبت می‌کنیم نه از معنی جمله. به این مثال دقت کنید. فرض کنید که در حال سخن گفتن با شخصی درباره تشکیل زندگی مشترک هستید طرف مقابل شما می‌گوید: "به عقیده‌ی من پول خوشبختی نمیاره". حقیقت این است که مفهوم پول و خوشبختی به احتمال خیلی زیاد در فضای ناخودآگاه ذهنی این شخص به یکدیگر مرتبط هستند و این ارتباط مفهوم‌ها، به زبان آوردن چنین جمله‌ای را در وی سبب شده است. درواقع احتمال بالایی وجود دارد که اتفاقاً در اصل او معتقد باشد که پول و خوشبختی با هم مرتبط‌اند، هرچند مفهوم جمله‌ای که بر زبان جاری می‌سازد حاکی از عکس این موضوع است. به بیانی دیگر احتمالاً ریشه‌های خوشبختی و پول در تجربیات و طرز تفکر او به هم مرتبط‌اند. البته توجه داشته باشید که به‌این‌ترتیب، احتمال وجود چنین فلسفه‌ای در ذهن او بیشتر می‌شود، نه آن‌که بتوانیم نتیجه‌ای قطعی بگیریم. به‌هرحال باوجود چنین احتمالی می‌توان با بررسی‌های بیشتر، به شناخت بهتری از گوینده دست‌یافت. این شخص می‌توانست بگوید " با یک زندگی معمولی هم می‌توان خوشبخت بود ". در این حالت می‌توان تا حدود زیادی مطمئن شد که او در لایه‌های زیرین ذهنش مادیات را مایه‌ی خوشبختی نمی‌داند چراکه مفاهیم مربوط به کلمه‌ی زندگی معمولی و خوشبختی در ذهن ناخودآگاه او به هم پیوند خورده‌اند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
تأثیر در اولین برخورد
ایجاد اولین ارتباط با افراد غریبه
از چشم مخاطب به خود بنگرید
پیام‌های ضمنی در ارتباط
قدرت کلمات
آهنگ کلام
اهمیت افت‌وخیز در کلام
چطور می‌توان کسی را بهتر از خودش شناخت
کلام متقاعد کننده
سیستم ادراک مخاطب در متقاعدسازی
جهت‌دهی ذهن با استفاده از تشبیه و مثال
نگاه گزینه‌ای در صحبت‌ها
اول احساس، بعد منطق
چه زمانی، چه چیزی، و به چه شکل در یک رابطه...
تأیید گذشته و اطلاعات جدید
ارائه اطلاعات دقیق در متقاعدسازی
خودتان نقطه‌ضعف پیشنهادتان را ذکر کنید
متقاعدسازی با گوش دادن به کلام مخاطب
وقتی مخاطب تمایلی به گفتگو ندارد...
به هم ریختن الگوهای ذهنی مخاطب
سازگاری ذهن ناخودآگاه با پاسخ مثبت اولیه
خلق تفاهم در ناخودآگاه با پدیدهی همگامی
مخالف را در تصمیم به تغییر درگیر کنید
قربانی مهارت کلامی مخاطب نشوید
خود را ترجمه نکنید
توجه به ریشهی رفتار مخاطب
تداوم متقاعد بودن مخاطب
چگونه درخواست کنیم؟
سه گزینه‌ای درخواست کنید
تعیین مقیاس مقایسه در ذهن مخاطب
الگوی لطف کوچک، خواهش بزرگ
مدل متا
چطور می‌توان رفتار مخاطب را تغییر داد؟
زبان چشم‌ها