معرفی و دانلود کتاب توفان شن: کتاب اول مجموعه نیروی سیگما

معرفی کتاب توفان شن: کتاب اول مجموعه نیروی سیگما

کتاب توفان شن، اولین کتاب از مجموعه هیجان‌انگیز و پرفروش نیروی سیگما نوشته جیمز رولینز، سفری پر از تعلیق و ماجراجویی را به خوانندگانش هدیه می‌دهد. این داستان که از انفجاری غیرمنتظره در موزه بریتانیا آغاز می‌شود، شما را به عمق اسرار تاریخ باستان و کشفیات علمی مدرن می‌برد. نویسنده با ترکیب تاریخ، علوم پیشرفته و شخصیت‌های پیچیده، اثری خلق کرده که هواداران داستان‌های معمایی، علمی‌تخیلی و تاریخی را شگفت‌زده خواهد کرد.

درباره‌ی کتاب توفان شن

همه‌چیز در کتاب توفان شن (Sandstorm) اثر جیمز رولینز (James Rollins) از یک شب طوفانی در لندن آغاز می‌شود. صدای صاعقه‌ای مهیب، موزه بریتانیا را می‌لرزاند و این انفجار اسرارآمیز بخشی از کلکسیون باستانی را نابود می‌کند. اما در دل این خرابه‌ها، سنگی مرموز و باستانی پیدا می‌شود که کلید یکی از بزرگ‌ترین رازهای تاریخ است.

این سنگ، نشانه‌ای است به‌سوی شهر گمشده‌ای که افسانه‌ها آن را "آتلانتیس شن‌ها" می‌نامند؛ شهری که در اعماق صحرای عربستان مدفون شده و گفته می‌شود حاوی منبعی از قدرت بی‌پایان است. قدرتی که می‌تواند یا جهانی آرمانی خلق کند یا جهان را به نابودی بکشاند. در میانه‌ی این هرج‌ومرج، پینتر کراو، مأمور گروه مخفی سیگما، یک شاخه‌ی فوق‌سری از وزارت دفاع آمریکا که وظیفه حفاظت از کشفیات علمی خطرناک را دارد، وارد عمل می‌شود.

مأموریت او واضح است؛ پیش از آن‌که این منبع عظیم قدرت به دست دشمنان بیفتد، باید راز آن را کشف کند. البته پینتر کراو در این سفر تنها نیست. او با گروهی عجیب و ناهمگون در این مأموریت همراه می‌شود که شامل کارا کنسینگتون، زنی ثروتمند و شجاع که پدرش در تحقیقات مرتبط با این راز جان باخته است؛ صفیه الماز، باستان‌شناس برجسته‌ای که گذشته‌ای تلخ و رازآلود با پینتر دارد و اوماها دان، ماجراجوی بی‌پروا و نامزد سابق صفیه. این گروه ناهمگون، در کنار هم، راهی یکی از مرموزترین نقاط جهان می‌شوند؛ جایی که تاریخ باستان با علم پیشرفته و نیرویی ویرانگر در هم تنیده شده است.

اما ماجرا از جایی هیجان‌انگیزتر می‌شود که آن‌ها تنها کسانی نیستند که به دنبال این راز می‌گردند. گروهی از مزدوران بی‌رحم به رهبری یکی از دوستان سابق پینتر نیز در این رقابت مرگبار حضور دارند. درحالی‌که طوفانی از شن، آسمان صحرای عربستان را می‌پوشاند و سایه‌ی سنگین مرگ در هر گام از این سفر روی سر مسافران است، این رقابت برای کشف شهر گمشده و در پی آن به‌دست آوردن قدرت ماورایی به نبردی سرنوشت‌ساز میان خیر و شر تبدیل می‌شود.

گروه پینتر کراو در کتاب توفان شن که انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده و هادی امینی آن را به زبانی ساده ترجمه کرده است، با چالش‌هایی بیش از یک سفر علمی ساده روبرو می‌شوند. صحرای سوزان، موجودات خطرناک و توهمات ناشی از افسانه‌های قدیمی تنها بخشی از تهدیداتی است که انتظار آن‌ها را می‌کشد. اما آنچه در اعماق این شهر مدفون نهفته، چیزی فراتر از تصور آن‌هاست. حقیقتی که می‌تواند افسانه‌ها را زنده کند یا تمام بشریت را در تاریکی فرو ببرد.

نکوداشت‌های کتاب توفان شن

• «جیمز رولینز علم، تاریخ، واقعیت و تخیل را در داستانی ماجراجویانه و پرهیجان با ریتمی بی‌وقفه ترکیب می‌کند.» (School Library Journal)
• «جیمز رولینز صحنه‌ها و مکان‌هایی را توصیف می‌کند که پر از شور و هیجان هستند و آنچه ارائه می‌دهد، اکشنی نفس‌گیر است.» (هفته‌نامه‌ی ناشران)

کتاب توفان شن برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های ماجراجویانه، علمی، تخیلی و همچنین رازآلود، مناسب است. اگر از ترکیب هیجان، تاریخ باستان، علم مدرن لذت می‌برید یا به شخصیت‌های جذابی شبیه به «ایندیانا جونز» علاقه دارید، کتاب توفان شن انتخابی عالی است. همچنین اگر دنبال کتابی با ریتم سریع و صحنه‌های اکشن هستید، این اثر شما را راضی خواهد کرد.

در بخشی از کتاب توفان شن: کتاب اول مجموعه نیروی سیگما می‌خوانیم

صفیه کنار نرده ایستاده و به ساحل تاریکی که از جلوی چشمش می‌گذشت نگاه می‌کرد. کشتی می‌غرید و سروصدا می‌کرد. بادبان‌ها با وزش باد در آن‌ها باز می‌شدند.

به نظر می‌رسید آن‌ها به زمان دیگری منتقل شده بودند، زمانی که دنیا فقط باد بود و ماسه و آب. بوی نمک و صدای زمزمه باد در اطراف کشتی، همهمه مسقط را پاک می‌کرد. بالای سرشان ستاره‌ها می‌درخشیدند و ابرها هم حرکت می‌کردند. احتمالاً تا قبل از رسیدنشان به صلاله باران می‌گرفت.

ناخدای کشتی گزارش هواشناسی، حاکی از پیش رو بودن توفانی با موج‌های سه متری را به آن‌ها داده‌ بود. ناخدا با پوزخند گفته بود: «چیزی نیست که شباب از پسش برنیاد. ولی یک کمی باعث تکون و تاب خوردن می‌شه. بهتره وقتی بارون گرفت توی کابین‌هاتون بمونید.»

پس صفیه تصمیم گرفت از هوای پاک تا لحظه آخر استفاده کند. بعد از هیجانات آن روز، حس می‌کرد داخل کابین خیلی خفقان‌آور است. به‌خصوص حالا که اثر دارو هم کمرنگ می‌شد.

گذر نرم و پرسرعت سواحل تاریک را تماشا کرد. آخرین منبع نور هم که یک کارخانه صنعتی در حومه مسقط بود داشت از نظر محو می‌شد.

صدایی که به نظر می‌رسید عمداً بدون تغییر نگه داشته شده بود گفت: «این هم آخرین بقایای تمدنی که می‌شناسیم.»

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: توفان
آتش و باران
شکار روباه
یک قلب
آب سفید
اقدام بحرانی
فصل دوم: ماسه و دریا
بازگشت به خانه
شهر قدیم
مار و پله
خون روی آب
خروش توفان
فصل سوم: مقبره‌ها
مروارید
اول ایمنی
ردپاهای پیامبر
دزد مقبره
جاده کوهستانی
فصل چهارم: دروازه‌های اوبار
تقاطع
گشودن قفل
سوراخ خرگوش
فصل پنجم: آتش در اعماق
ساحلی در توفان
نبرد زیر ماسه‌ها
منظره توفان
توفان آتش
فصل پایانی
یادداشت‌های نویسنده