معرفی و دانلود کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی

معرفی کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی

کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی، اثرِ روانشناختیِ گیل لیندن فیلد با موضوع احساس گناه و روش‌های مقابله با آن است. این درمانگر و نویسنده‌ی پرفروش، در این کتاب پرفروش با استفاده از یافته‌های بسیار زیادِ علم روانشناسی، به بررسی دلایل شکل‌گیری احساس گناه در شخص پرداخته و علاوه بر برشمردن سود و ضررهای این حس، نکته‌های مفیدی را در این خصوص با شما در میان می‌گذارد.

درباره‌ی کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی:

احساس گناه حسی بسیار قوی در درون آدمی‌ست که دانشمندان علوم مختلف، همچون جامعه‌شناسان، فیلسوفان و الهی‌دانان، هر یک از دیدگاهی منحصربه‌فرد و متفاوت آن را تحلیل و ارزیابی می‌کنند. جامعه‌شناسان اغلب احساس گناه را نتیجه‌ی ناتوانی شخص در ایفای درست نقش‌های اجتماعی‌ خود قلمداد می‌کنند؛ فیلسوفان عموماً به تعریف دقیق این احساس و تعیین کردن شباهت‌ها و تفاوت‌هایش با احساسات مشابهی مانند عجز و خودکم‌بینی‌ می‌پردازند. عالمان الهیات هم اغلب بر منظر ارادی احساس گناه و ارتباط آن با زندگی معنوی فرد تأکید می‌کنند.

با این وجود، شاید این روانشناسان باشند که بیشتر و موشکافانه‌تر از دیگران در ماهیت احساس گناه کندوکاو کرده و نتایج قابل توجه و مهمی را در این خصوص کسب کرده‌اند. آنچه در کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی (Skip the Guilt Trap) خواهید خواند، تأملی درباره‌ی احساس گناه از نگاه علم روانشناسی است. تلاش گیل لیندن فیلد در این کتاب بر آن بوده که قبل از هر چیز، دلایل احساس گناه را ابتدا در ضمیر ناخودآگاه شخص پیدا کند. در همین زمینه او این سؤال را مطرح می‌کند: زمانی که به خاطر فکری یا عملی احساس گناه می‌کنیم، به طور دقیق تحت تأثیر چه عواملی قرار گرفته و توسط کدام امور درونی و بیرونی برانگیخته شده‌ایم؟

او در جواب، مجموعه‌ای از عوامل مختلف همچون تربیت خانوادگی و ارتباط با والدین، فشارِ عرف‌های بعضاً دست و پاگیر اجتماعی، خاطرات کودکی و ... را بازگو می‌کند. در این میان او از یاد نمی‌برد که انواع متفاوت احساس گناه، مانند احساس گناه والد، احساس گناه پرستار، احساس گناه بیمار و... را نیز از یکدیگر جدا کند.

با این حال کار اصلی لیندن فیلد در کتاب پیش رو این نیست که تحلیلی علمی از احساس گناه ارائه دهد؛ رویکرد او به سادگی در عنوان کتاب معلوم است. هدف او از تحلیل ریشه‌های اغلب پنهانی که در پسِ احساس گناه وجود دارد، این است که بیان کند این احساس (نه همواره اما در اغلب اوقات) چقدر بی‌پایه و اساس و نادرست است. او از شما نمی‌خواهد که بر اعمال‌تان کنترلی نداشته باشید و یا مسئولیت هیچ‌یک از رفتارهایتان را نپذیرید. آنچه او می‌خواهد، این است که در لحظاتی که هیچ ضرورتی ندارد، از سرزنش بیهوده‌ی خود صرف‌نظر کنید و ایمان داشته باشید که در بسیاری از ناکامی‌ها و سرخوردگی‌های زندگی، «شما مقصر نیستید»!

نکوداشت‌های کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی:

- یاری‌دهنده و تشویق‌کننده. (Sunday Express)
- اثری با فایده‌ی بسیار. (Claire Rayner)

کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به افرادی توصیه می‌کنیم که از روحیه‌ی خودسرزنشگریِ نیرومندی برخوردارند و این امر نارضایتی‌هایی را در زندگی‌شان به وجود آورده است.

با گیل لیندن فیلد بیشتر آشنا شویم:

وی روان‌درمانگر برجسته‌ی اهل بریتانیا و مختصص علوم خودیاری و خودشناسی است. او همچنین نویسنده‌ی ده‌ها آثار گوناگون در زمینه‌ی خودسازی است که برخی‌شان تا چندین میلیون نسخه به فروش رفته و به حدود سی و پنج زبان دنیا ترجمه شده‌اند.

برخی از آثار گیل لیندن فیلد (Gael Lindenfield) عبارتند از: «از خودویرانگری تا حرمت نفس، اعتماد به نفس در کودکان، اعتماد به نفس در نوجوانان، زن مثبت.»

جملات برگزیده‌ی کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی:

- هر انسانی برای انجام ندادن کارهای خوب مقصر است.
- قدیس‌ها گناهکارانی هستند که به گناه ادامه می‌دهند.
- نصایح بسیاری به گوش می‌رسند، اما فقط عاقلان از آن‌ها متمتع می‌شوند.
- شما فقط در صورتی می‌توانید دیگران را درک کنید که حس آن‌ها را درون خودتان احساس کنید.
- فروتنی چیز عجیبی است. همان لحظه که فکر می‌کنید آن را دارا هستید، آن را از دست داده‌اید.
- اگر مجبور بودم که یک بار دیگر زندگی کنم، همان اشتباهات قبلی‌ام را مرتکب می‌شدم منتها زودتر.
- فروتنی به معنای این نیست که کمتر به خودتان بیندیشید، بلکه بدین معنا است که همه‌اش به فکر خودتان نباشید.

در بخشی از کتاب بگو نه، تو مقصر نیستی می‌خوانیم:

در بیست سالگی‌ام تشخیص دادند که افسردگی شدید دارم. از شانس خوبم به دست روان‌درمانگر بسیار خوبی (بسیار صبور) سپرده شدم. دلایل اصلی وضعیت روانی من بسیار متعدد و پیچیده بودند که اکنون نیازی نیست راجع‌به همه آن‌ها توضیح دهم. ‌اما چیزی که می‌خواهم با شما در میان بگذارم مرتبط بودن افسردگی‌ام با احساس گناه پنهانی بود که مرا از این‌که خودم را از دست افسردگی‌ام رها کنم باز می‌داشت.

تحت فرمان بیماری افسردگی، کاری کردم که بیکار شدم. به شکل مصیبت‌باری در دو شغلی که مأیوسانه می‌خواستم در آن‌ها موفقیت کسب کنم، شکست خوردم. اولی این بود که مسئول مراقبت از کودکان بودم. یکی از مراجعانم فرزند اولش را به‌شدت زده بود و او را به بخش مراقبت آورده بودند. هنگامی‌که این زوج صاحب فرزند دوم شدند، هر دو صمیمانه خواستند که مطمئن بشوند دیگر این اتفاق دوباره روی ندهد. هر دویشان دخترک نوزاد کوچکشان را دوست داشتند. به‌طور منظم به دیدارشان می‌رفتم و همکاران و سرپرستانم در این‌که آن‌ها در مدیریت استرس و روش بچه‌داری‌شان پیشرفت زیادی کرده بودند، اتفاق نظر داشتند. و هنگامی‌که من در مرخصی بودم، لازم ندیدند که نوزاد را در بخش مراقبت پذیرش کنند. به هرحال، زمانی که از مرخصی برگشتم به من گفتند که پدر کنترلش را از دست داده و بچه را کشته است. هیچ کس حتی برای لحظه‌ای فکر نکرد که این ماجرای غم‌انگیز به هر‌ ترتیبی تقصیر من باشد. ‌اما احساس گناه و ناامیدی‌ام به‌اندازه‌ای زیاد بود که استعفا دادم. عهد بستم که برای همیشه از کار خدمات اجتماعی کناره بگیرم.

پس از چند ماه کار در سِمَت دستیار فروشگاه که کاملاً هم با شادی ‌آمیخته بود، دوست یکی از دوستانم به من گفت که پرورشگاهی به سرپرست نیاز دارد. او گمان می‌کرد که من برای این کار مناسب‌ام و باید درخواست بدهم. از آن‌جایی که بیشتر زمان کودکی‌ام را در پرورشگاه گذرانده بودم، بدم نمی‌آمد که این کار را ‌امتحان کنم، و همین کار را کردم و همه تلاشم را به خرج دادم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
فصل اول: احساس گناه چیست و چه ویژگی دارد؟
فصل دوم: ده نوع مختلف از احساس گناه
فصل سوم: چهار اصل کیفیت‌های شخصی که یاری‌گر شما خواهند بود
فصل چهارم: پنج مهارت‌ اصلی زندگی
فصل پنجم: بسته اصلاحی ا م م ا م.
فصل ششم: سروکار داشتن با مولدهای گناه
فصل هفتم: نشانه‌هایی از 9 احساس گناه مشکل‌ساز
فصل هشتم: چگونه به دیگران درخصوص احساس گناهی که می‌کنند کمک کنیم
فصل نهم: احساس گناه در اهداف
فصل دهم: خودتان را از افتادن در دام گناه حفظ کنید