معرفی و دانلود کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن

معرفی کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن

کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن به قلم فرشاد میرشکاری به موضوع جذاب و تخیلی سفر در زمان اختصاص دارد. این داستان روایتی هیجان‌انگیز از پیش‌بینی وضعیت آینده بشری است که در سال 2200 میلادی و پس از وقوع حادثه هولناک خورشید گرفتگی رخ می‌دهد. دو شخصیت دکتر جان گری و دکتر جین مارشال، در جلد دوم این مجموعه به حقایق عجیبی از چیستی انسان پی می‌برند.

درباره کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن:

این مجموعه داستان که شامل سه جلد کتاب با نام‌های شعله‌های منجمد، شب شکن (The Night Breaker) و شکارچی کابوس‌هاست، تجربه‌‎ای جذاب از سفر در زمان به شما هدیه می‌کند.

در جلد نخست این مجموعه با نام شعله‌های منجمد خواندیم که یک پدیده‌ی همه‌گیر به نام سونامی اغما، جهان را درنوردیده است و افراد، بی‌اختیار از حال می‌روند! تلفات این همه‌گیری وحشتناک در طول 4 روز به میلیاردها نفر رسیده است. نویسنده که خود نقش اول این ماجرا را ایفا می‌کند، معتقد است که در یک کشف و شهود رویاگونه تمامی این وقایع را به چشم دیده است و در این مجموعه این تجربیات را با ما به اشتراک می‌گذارد.

در جلد دوم این مجموعه، شب شکن، دکتر جان گری که پس از ماجرای خورشیدگرفتگی سرنوشت‌ساز، استاد اِف خطابش می‌کنند و همسر زیست‌شناسش، جین که به او لقب دختر قهرمان داده‌اند، خودشان را دنیای پسا خورشیدگرفتگی تطبیق می‌دهند و با ابرانسان‌ها و موجودات فرازمینی در ارتباط هستند. آن‌ها در سال 2213 در منطقه‌ای نزدیک آلاسکا زندگی می‌کنند و تقریبا تنها بازمانده‌های نسل بشری هستند، آن‌ها طی اتفاقی با شخصیت جدیدی به نام مرد دانا آشنا می‌شوند که ادعا دارد قدیمی‌ترین و خردمندترین انسان زنده در تمام دنیاست! ردپای چهره‌های مذهبی را می‌توان در شخصیت مرد دانا جست. او دکتر جین مارشال را به دیدار مایکل می‌برد و مایکل از او سوالات عجیبی می‌پرسد...

دنیایی که نویسنده در این کتاب ترسیم می‌کند، ترکیبی از تخیلات خود و اِلِمان‌هایی از دنیای حقیقی امروز است. به طور کلی می‌توان گفت موتیف غالب این کتاب، موضوع انقراض نسل بشر است. نثر کتاب شبیه زبانی شعرگونه از نظر صور خیال است و همین امر باعث می‌شود که شما تجربه‌ای شیرین از خواندن کتاب به دست آورید. شاید بتوان ردپای آرمان‌شهر نویسنده را در سطر سطر این کتاب جست. به گفتۀ میرشکاری: زمانی که چشمانت به تاریکی عادت کنند روشنایی را به چشم دشمن خونی خودت میبینی.

خواندن کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی علاقمندان کتاب‌های تخیلی و سفر در زمان را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب بوسه‌ی خداوند: شب شکن می‌خوانیم:

فرصتی برای ترمیم دیوار ندارم. بدون ثانیه‌ای معطلی از دالان عمیق پایین می‌پرم؛ و خودم را به طبقه‌ی منفی‌سیصد از ساختمان مرکزی قلب ققنوس می‌رسانم. به افسر نگهبان اعلام می‌کنم که تقاضای ملاقات خصوصی با خانم‌ رئیس را دارم؛ و نهایت تلاشم را می‌کنم تا در میان راه کسی را نکُشم! زمانی که حرف از جادوی آتشین فرشته‌ی تاریکی به میان می‌آید؛ این مردمان ضعیف مثل پشه‌هایی مردنی با بدنی به ظرافت و شکنندگی پوست پیاز هستند؛ که خیلی زود می‌سوزند و زخم برمی‌دارند و می‌میرند.

مأموری خاکستری‌پوش من را به دفتر رئیس هدایت می‌کند. او فاصله‌اش را از فوران شعله‌های بدنم حفظ می‌کند؛ تا به خاکستر تبدیل نشود. خب، اولین بارم که نیست! همیشه مقصر خودشان بودند که زیادی نزدیک می‌آمدند و... در کمال تأسف، جزغاله می‌شدند.

احتمالاً باید تابلوی هشدار بزرگی بر گردنم بیاویزم. درست نشمردم... حدود سی یا سی‌وسه نفر می‌شوند. حتی خاکسترشان هم بر جا نماند. به همین خاطر مدت‌هاست که پا بر زمین نگذاشته‌ام. مواقعی که در آسمان هستم، جایی نمی‌سوزد و هیچ‌کس ناخواسته نمی‌میرد.

بعد از رسوایی بزرگ استاد اِف بی‌همتا و سپاه آهنین در نبرد جزیره‌ی مقدس، خانم‌ رئیس به دور از چشم من، جلسات محرمانه‌ای با اعضای تیم ققنوس تشکیل داد؛ و تصمیم نهایی بر آن شد تا تعدادی از حرفه‌ای‌ترین افرادش را فقط با هدف کنترل و گزارش لحظه‌به‌لحظه‌ی رفتارم بگمارد. بنابراین او از تک‌تک اعمالم و هر قدمی که برمی‌دارم آگاه است. گرچه من معمولاً قدم برنمی‌دارم... مدت زیادی است که پرواز را ترجیح می‌دهم؛ و اگر اغراق نکنم، راه رفتن معمولی را از یاد برده‌ام.

فهرست مطالب کتاب

آنچه گذشت...
فصل اول: مرد دانا
فصل دوم: عنصر ششم
فصل سوم: تنها راه‌حل
فصل چهارم: بهای گزاف دانستن
فصل پنجم: روی دیگر سکه
فصل ششم: آیین کنترل جادوی درون
فصل هفتم: لمس روح اقیانوس
فصل هشتم: کتاب طلایی
فصل نهم: ظهور آذرخش طلایی
فصل دهم: شب‌شکن
فصل یازدهم: نیزه‌ی خدا
فصل دوازدهم: فرمان حمله
فصل سیزدهم: آزمون لیاقت
فصل چهاردهم: کابوس واقعی
فصل پانزدهم: اسلحه‌ی نامرئی
فصل شانزدهم: قدم گذاشتن در جهنم
فصل هفدهم: دومین رویارویی
فصل هجدهم: جادو در برابر جادو