معرفی و دانلود کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی

معرفی کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی

کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی، اولین مجلد از رمانی سه‌جلدی‌ست که توسط مهدی رجبی نوشته شده است. هنگامی که آلبرت، همستر بردیا گم می‌شود، او مطمئن است که دزد همسترش کسی نیست جز پیرزن مرموز ساختمان، سوری خانم. پس شنل تشتکی‌اش را می‌پوشد تا به‌مانند یک شاهزاده، به جنگ با سوری خانم یا همان خانم آسانسوری برود.

درباره‌ی کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی

ردّپای داستان‌های مخصوص به کودکان و نوجوانان، در سراسر تاریخ ادبیات دیده می‌شود. از گذشته تاکنون مردم افسانه‌ها، داستان‌ها، اشعار عامیانه و مثل‌هایی را برای سرگرمی کودکان خود می‌خواندند؛ اما اینکه ادبیات کودک و نوجوان تبدیل به یک ژانر شود، قدمت چندانی ندارد. با‌این‌حال، از زمان شروع تا اکنون، به‌صورت پیوسته به تعداد کتاب‌هایی که برای گروه سنی یادشده نوشته شده است، افزوده می‌شود.

یکی از رمان‌هایی که در ژانر فانتزی و تخیلی برای کودکان نوشته ‌شده، کتاب بردیا و گولاخ‌ها است. بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی، جلد اول یک مجموعه‌ی سه‌جلدی است که مهدی رجبی روایتگری آن را برعهده دارد. داستان بردیا و گولاخ‌ها، درباره‌ی پسرکی به نام بردیا است که یک همستر دوست‌داشتنی به نام آلبرت دارد. بردیا ساکن طبقه دوازدهم یک ساختمان بیست‌وهفت طبقه است و موضوعی توجهش را جلب می‌کند. او هربار که سوار آسانسور می‌شود تا به طبقه‌ای که خانه‌شان در آن قرار دارد برسد، سوری خانم، پیرزن مرموز ساختمان را هم درون آسانسور می‌بیند. بردیا به سوری خانم، که به او لقب خانم آسانسوری داده است، حس خوبی ندارد و با دیدن او به یاد جادوگرهای قصه‌ها می‌افتد.

مهدی رجبی، نویسنده‌ی کتاب با ایجاد یک بحران در داستان، به جذابیت ماجرا می‌افزاید. آلبرت، همستر محبوب بردیا، گم می‌شود. وقتی تلاش‌های بردیا برای پیدا کردن همسترش بی‌نتیجه می‌ماند، نوبت شک کردن به این موضوع است که شاید کسی آن را دزدیده باشد. به نظر شما اولین کسی که بردیا به او شک می‌کند چه کسی است؟ درست حدس زدید...خانم آسانسوری! پس بردیا شنل تشتکی‌اش را می‌پوشد تا به‌مانند یک شاهزاده‌ی باوقار، به جنگ با خانم آسانسوری برود. اما آیا واقعا خانم آسانسوری دزد همستر بردیا است؟

نویسندگان داستان‌های کودکان و نوجوانان، علاوه بر سرگرم کردن این گروه سنی، رسالت دیگری نیز بر عهده دارند. بچه‌ها در این سن مستعد و پذیرای یادگیری نکات آموزشی و طرز صحیح رفتار در اجتماع و خانواده هستند. از همین رو نویسندگان این کتاب‌ها باید دقت بیشتری بر محتوای نوشتاری خود داشته باشند. مهدی رجبی با توجه به همین نکته به سراغ یک مسئله حاشیه‌ای اما جالب در داستان بردیا و گولاخ‌ها 1 رفته است: مسئله‌ی لکنت‌زبان. بردیا، شخصیت اصلی داستان لکنت‌زبان دارد و کلمات را به سختی تلفظ می‌کند. نویسنده در خلال داستان سعی در خاطرنشان کردن این نکته دارد که لکنت‌زبان بیماری یا عیب نیست و نباید کسی که به این مشکل دچار است را مسخره کرد. همچنین نباید مدام و به سرعت کلماتی که هنوز کامل ادا نکرده‌اند را کامل یا اصلاح کنیم؛ بلکه باید به آن‌ها زمان کافی برای حرف زدن بدهیم و حوصله خرج کنیم. کتاب شاهزاده‌ی شنل تشتکی از سی‌وهفت فصل تشکیل شده است. این کتاب در سال 1396 و در نشر افق به چاپ رسید. مریم محمودی مقدم نیز تصویرگری کتاب را برعهده داشته است.

درباره‌ی مجموعه کتاب‌های بردیا و گولاخ‌ها

مهدی رجبی، داستان بردیا و گولاخ‌ها را در یک مجموعه‌ی سه جلدی با عنوان‌های بردیا و گولاخ‌های 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی، «بردیا و گولاخ‌ها 2: پیشگوی چشم نقره» و «بردیا و گولاخ‌های 3: هیولای کلمه‌خوار» نوشته است. این سه کتاب درباره‌ی کودکی دبستانی به نام بردیا هستند که درگیر حوادث جالب و عجیبی در زندگی‌اش می‌شود. نشر افق هر سه کتاب را به چاپ رسانده است.

کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی مناسب چه کسانی است؟

کتاب بردیا و گولاخ‌ها در ژانر کودک نوشته شده است و کودکان 7 تا 12 سال، مخاطبان اصلی کتاب هستند. افراد علاقمند به کتاب‌های مربوط به رده‌ی سنی کودکان نیز از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

با مهدی رجبی بیشتر آشنا شویم

مهدی رجبی، نویسنده‌ی جوان ایرانی، در سال 1359، در شهر خمین متولد شد. او دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی کارشناسی سینما و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی است. علاقه‌ی او به نوشتن داستان‌های تخیلی و فانتزی به محیط زندگی‌‌اش در دوران کودکی‌، که یک روستا از توابع شهر خمین بود بازمی‌گردد. محیط زیبای روستا، به ذهن او قدرت پرواز به ساحت خیال و رؤیا را می‌بخشید. به‌علاوه، داستان‌ها، خرافه‌ها و افسانه‌هایی که همیشه در روستاها بیشتر از جاهای دیگر یافت می‌شوند نیز به قلم او نیرو بخشیده است.

کتاب «اندوه بالابانِ» او، برنده‌ی تندیس طلایی اولین جایزه‌ی ادبی سپیدار شده است. رجبی علاوه بر نویسندگی در حوزه‌ی کودک و نوجوان، در فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی نیز دستی بر آتش دارد. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «کنسرو غول»، «خواهران تاریک»، «یوناتارا گم شده»، «ماهی‌های کف رودخانه» و «خاطرات چوپان چاق» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب بردیا و گولاخ‌ها 1: شاهزاده‌ی شنل تشتکی می‌خوانیم

اسب با خیال راحت دست و پایش را جمع کرده بود توی لاکش و مثل قایق روی آب شناور مانده بود. بردیا از ترس چشم‌هایش را بسته بود و مطمئن بود الان است که هیولاهای صدفی با دندان‌های تیزشان تکه‌تکه‌اش کنند. هیولاها کفه‌هایشان را می‌کوبیدند به هم، صداهای ترسناکی درمی‌آوردند و به لاک اسب نزدیک می‌شدند. بردیا یاد پدربزرگش ‌افتاده بود. یک‌بار بچه‌تر بود که دست کرده بود دهانش و دندان‌هایش را درآورده بود و جلوی صورت بردیا زده بود‌شان به هم. بردیا تا نیم ساعت وحشت‌زده جیغ کشیده بود. فکر کرده بود دندان‌های واقعی خودش‌اند.

اما دندان‌ها مصنوعی بودند و پدربزرگ فقط خواسته بود سربه‌سرش بگذارد. به زور بغلش کرده بود. دندان‌های واقعی خودش را توی دهانش نشان داده بود و گفته بود: «پس اگه قرار باشه یه روز با هیولاهای راستکی بجنگی چی کار می‌کنی؟ باید شجاع باشی بَردی کوچولوی من!»

تا مدت‌ها فکر می‌کرد چرا پدربزرگ همچین حرفی زده؟ حالا بعد از چند سال حدس پدربزرگ درست از آب درآمده بود و هیولاهای واقعی محاصره‌اش کرده بودند. یعنی ممکن بود پدربزرگ از این ماجرا خبر داشته باشد؟

صدف‌ها که نزدیک شدند، یکهو احساس کرد نوری شدید پشت پلک‌هایش می‌درخشد. آرام چشم‌هایش را باز کرد و شمشیر را دید که در دستش مثل لامپ مهتابی نور می‌داد. نورش شبیه جرقه‌ی دست‌های خانم آسانسوری بود.

فهرست مطالب کتاب

خانم آسانسوری
آلبرت
جادوگر دزد
تشتک
بوهای جادویی
گولاخ‌ها
دستکش‌های سیاه
کیک جرئت
شنل‌تَشتکی
زمانِ گولاخی
وحشت در مِه
گولاخِستان
اسب گولاخِستانی
اسبِ اُلاغ
قایق گولاخستانی
نبرد مرگبار
کوهستان گوش خزوک
واسکی
کِرم غارتابو
کوکوکوفت
اسب صاحاب‌مُرده
کاخ کوتولاخ
همستر پیر
کارخانه‌ی وحشت
آلبرت می‌میرد
تونل دنیاها
یک گاز کوچولو
گوش‌خزوک
کابوس واقعی
دینگ
خانم آسانسوری ناپدید می‌شود
آلبرت پیدا می‌شود
گوش‌های گولاخی