معرفی و دانلود کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند

معرفی کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند

در کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند، نوشته‌ی مهدی رجبی، مخاطب داستان شخصی هستید که ناخواسته به جادوی سیاه گرفتار شده است. او حالا تلاش می‌کند از طلسمی که به آن دچار شده، رهایی یابد، اما هیچ خبر ندارد که چه اتفاقات شومی در انتظارش هستند...

درباره‌ی کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند

کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند نوشته‌ی مهدی رجبی، داستانی ترسناک و دلهره‌آور است که با ساختاری گیرا، جدید و درگیرکننده، نوجوانان را در دنیای تاریک خود غرق می‌کند.

داستان کتاب درباره‌ی شخصی است که دچار حادثه‌ای شده و به جادوی سیاه گرفتار شده. قضیه از زبان شخصیت اصلی و از زاویه‌ی اول شخص، خطاب به خواننده روایت می‌شود. راوی پس از تسخیر شدن توسط جادوی سیاه و شخص مبهمی که حتی بردن نامش هم برای او دشوار است، وسیله‌ی انجام جنایتی می‌شود. او تصمیم می‌گیرد خود را از ماجرای جادوی سیاه کنار بکشد، اما طلسم شده و به کمک دیگران برای دفع این طلسم نیاز دارد. به همین خاطر دفترچه‌هایی را می‌نویسد و در آن‌ها ماجرای خود را برای مخاطبان احتمالی‌ای که شاید این دفترچه‌ها به دستشان برسد، بازگو می‌کند و راه ابطال طلسم را به آن‌ها می‌آموزد.

ساختار روایت در خطاب به خواننده‌ی احتمالی است. راوی داستان زندگی و درگیر جادوی سیاه شدن خود را، موازی با راه ابطال طلسم برای خوانندگان احتمالی بیان می‌کند. از این جهت، خواننده درگیر داستان می‌شود و خود به عنوان یکی از شخصیت‌های داستان جنایتکار اعتراف می‌کند، در داستان نقشی خاص می‌گیرد. این مسئله موجب تأثیرگذاری و جذابیت بیشتر داستان برای خوانندگان نوجوان خواهد شد.

فضای داستان فضایی سیاه و ترسناک و پر از ابهام است. خواننده باید وارد این فضا شود و رفتارهای خود را بر اساس آنچه راوی به او می‌گوید تنظیم کند تا هم بتواند طلسم راوی را بشکند و او را نجات دهد، هم خود درگیر جادوی سیاه نشده و به سرنوشت راوی دچار نشود.

راوی مسیری را که خواننده باید برود، قدم به قدم برای او ترسیم می‌کند. نویسنده علاوه بر اینکه خواننده را از بیرون داستان به دنیای روایت فرا خوانده، چیزهای دیگری را نیز از دنیای بیرون به داستان وارد می‌کند. در جایی از داستان خواننده باید پنج نفر از دوستانش را هم وارد جریان داستان کند و جز آنان با کسی در مورد موضوعی که در میان آن‌هاست، صحبت نکند.

ساختار و شیوه‌ی نوی روایت، یکی از ویژگی‌های بسیار مهم و برجسته‌ی کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند است. در لابه‌لای صفحات کتاب، تصاویری هم وجود دارد که برخی از جنبه‌های سرگذشت راوی را مشخص می‌کنند و بعضی از مراحل ابطال طلسم را برای خواننده به تصویر می‌کشند. هم‌راستایی داستان و تصویر نیز ویژگی مهم دیگر این کتاب است.

گفتنی است این کتاب در سامانه‌ی کنترل کیفیت منابع آموزشی و تربیتی مکتوب ثبت و معرفی و برای دانش‌آموزان پایه‌های هفتم تا نهم مناسب دانسته شده است.

کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند نوشته‌ی مهدی رجبی، با تصویرگری مسعود کشمیری به همت انتشارات افق به چاپ رسیده است.

کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای نوجوانان بالای 12 سال، به ویژه نوجوانان شجاعی که به رمان‌های ترسناک، دلهره‌آور و معمایی علاقه دارند، مناسب است.

در بخشی از کتاب جنایتکار اعتراف می‌کند می‌خوانیم

الان که این‌ها را می‌نویسم دلشوره‌ی عجیبی به جانم افتاده. احساس می‌کنم آن‌ها دارند توی دفترچه نفوذ می‌کنند، اما نمی‌توانم چیزی را ببینم. همان‌طور که گفتم خیلی مراقب‌شان باش. مهم‌ترین کاری که الان باید بکنی این است که یک آینه‌ی دستی گِرد پیدا کنی. این آینه نباید قاب داشته باشد. فقط تکه‌ای آینه‌ی گرد که جیوه‌ی پشتش معلوم است. حیله‌ی او این است؛ همیشه از پشت آینه‌ها ظاهر می‌شود، چون جیوه‌ی آینه نمی‌گذارد تو او را ببینی. آینه را در بیست سانتی‌متری صورتت نگه‌دار و جاهایی را که تصویر چشم‌هایت در آن می‌افتند، علامت بزن و جیوه‌ی پشت آینه را اندازه‌ی دو چشم با چاقو بتراش. این آینه را همیشه با خودت داشته باش. هر وقت تنها می‌شوی و وحشت می‌کنی، مقابلت بگیر و از پشتش همه‌جا را با دقت نگاه کن... اگر بخواهد نزدیکت شود، باید از پشت آینه وارد شود. می‌توانی از همان نقطه‌های روی شیشه که جیوه‌ ندارند ببینی‌اش. از حالا باید خودت را آماده کنی. اگر این اتفاق برایت افتاد، خونسرد باش و آینه را محکم به زمین بکوب تا بشکند. او بلافاصله با درد و رنج آن جا را ترک می‌کند، چون با شکستن آینه انگار تمام استخوان‌هایش را شکسته‌ای. با این کار بلایی که سر چشم‌های من آمد، سر تو نمی‌آید. البته همیشه چنین شانسی وجود ندارد. شاید از ترس دیدن او یا سایه‌اش بیهوش شوی. حواست را خوب جمع کن... سعی کن جز این آینه در آینه‌ی دیگری خیره نشوی... چون جیوه نمی‌گذارد او را ببینی... او از پشت آینه نزدیک می‌شود، اما تو تصویرش را پشت‌سرت می‌بینی. قبلاً بارها پیش آمده بود در خانه تنها باشم و ناگهان احساس کنم کسی از پشت‌سرم در آینه عبور کرده... حالا فهمیده‌ام که هیچ‌کدام توهم نبوده. آن لعنتی از ترساندن و آزردن انسان‌های تنها لذت می‌برد. اصلاً با همین ترساندن‌ها و خباثت‌هاست که عمرش طولانی شده.