معرفی و دانلود کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو)
برای دانلود قانونی کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو)
کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو)، تالیف آیدا سرکیسیان، مجموعهای ارزشمند از 206 یادداشت، گفتگو، مقاله و شعرهایی است که به یاد احمد شاملو شاعر معاصر ایران، نوشته شدهاند. این نوشتهها و سرودهها، از بزرگانی چون: محمود دولت آبادی، سیمین بهبهانی، منوچهر آتشی، علی باباچاهی، بهرام بیضایی و… هستند.
میتوان گفت احمد شاملو جزئی از برترین چهرههای شعر معاصر ایران است که پس از تغییرات و نوآوریهایی که در شعر نو فارسی ایجاد کرد، سبکی منحصر به فرد را پایه گذارد. این شهرت شاملو به دلیل نوآوریاش در شعر معاصر و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی یا شعر منثور شناخته میشود.
برخی منتقدان ادبی معتقدند که شاملو پس از نیما، بیشترین تأثیر را بر شعر معاصر داشته و در میان شاعران معاصر ایران، عاشقانههای شاملو، زیباترین ترانههای عشق در شعر نو فارسی است.
احمد شاملو (Ahmad Shamlou) شاعریست دردآشنا با ذهنی جستوجوگر و پر از ناآرامی. او روحیهای نقادانه و انقلابی دارد و اشعارش از احساس و اندیشه سرشارند. گویا از پیروی بیچون و چرایی فرهنگ و ادبی جامعه خود سرباز زدهاند.
نخستین دفتر شعرش به نام «آهنگهای فراموش شده» در سال 1326 منتشر شد؛ دفتری که عناصری مثبت دارد. اما بدون محتوی، سست و حتی تهی از اندیشه است. شاید بتوان گفت شاعر جوانی که هنوز پا به عرصه کارکشتگی ذهنی و سخنورانه نرسیده است.
شاملو در اشعارش بیش از اندازه انسان را ارج مینهد. او انسان را آزاد میخواهد فارغ از هر رنگ و نژاد و مذهب عصر انسان در منظر شاملو عصر پایان خدایان است و انسان که کهنه رند خدایی است بیگمان. او معتقد بود: که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی است، که حضور انسان آبادانی است.
احمد شاملو درباره خودش میگوید: آثار من خود، بیوگرافی کامل است. من به این حقیقت معتقدم که شعر، برداشتهایی از زندگی نیست، بلکه یک سره خود زندگی است.
در بخشی از کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو) میخوانیم:
خورشید داشت غروب مىکرد که رسیدم جلوى در بیمارستان ایران مهر. صحنهى عجیبى بود. زن و مرد، پیر و جوان، آشنا و ناآشنا، دسته دسته از خیابان مىگذشتند و به انبوه جمعیتى مىپیوستند که جلوى در بیمارستان جمع شده بود. هرکس که جلوى نردهها مىرسید شمعى روشن مىکرد و روى نرده مىچسباند.
بعضىها هم که دیگر روى نرده جایى پیدا نکرده بودند، همانجا روى کف پیادهرو یا در حاشیهى خیابان شمعهایشان را روشن کرده بودند. یک عده با پیراهنهایى مزین به عکس شاملو گوشهاى ایستاده بودند و یک صدا «پریا» را با آواز مىخواندند. چند زن کنار در ورودى سالن انتظار روى سکویى نشسته بودند و یکصدا، زنى را همراهى مىکردند که «در آستانه» را با صداى بلند مىخواند. کمى آنسوتر شاعر جوانى چند نفر را دور هم جمع کرده بود و داشت مقالهاى دربارهى شاملو برایشان مىخواند.
دو ساعتى گذشته بود و جمعیت خیال پراکنده شدن نداشت. انگار نیرویى آنها را همانجا نگاه داشته بود. انگار قرار بود همه با چشمهاى خود معجزه را ببینند. و معجزه اتفاق افتاد. در بزرگ شیشهاى سالن انتظار، ناگهان روى پاشنه چرخید و از پشت آن شمایل شاملو با همان موهاى سفید، عینک پنسى و عصاى بلندش ظاهر شد.
درست همانطور بود که توى عکسها دیده بودیم. نفسها در سینه حبس شده بود و چشمهاى جمعیت خیره شده بود به آن وجود عزیزى که با آرامش و اعتماد به نفس با کمک عصایش از پلهها پایین مىآمد. چند لحظه بعد جمعیت مثل طوفان به صدا درآمد و با صدایى بلند و لرزان «خطابهى تدفین» را آغاز کرد.
فهرست مطالب کتاب
مردم! چکاوکى مرده!!
روایت لحظهاى که بعد از آن گریستیم
و معجزه اتفاق افتاد!
از خود جُز تنوارهاى خشک نداشت که ببینى
شیرآهنکوه مردا که تو بودى
بر مزار شاعر
در نقرهباران (بر مزار شاعر)
بر پیکر شاملو
بر مزار شاعر
شاملو و گذر از آستانه
دوشنبه، شهر خبر را شنیده بود شاملو رفت
مرگ شاملو سراسر منظره را با خود برده است
گیلگمش بدایتها!
پاسداران زبان فارسى
ابراز همدردى مرکز امریکایى پن با نویسندهگان ایرانى به مناسبت فوت احمد شاملو شاعر برجسته
وداع
در سوگ بامداد
قبیلهى بىبامداد
زخم
شاملو شاعرى گمنام!
آنکه یافت مىنشود
«براى آن کس که زیست بىآن که شک کند»
هیچ شاعر فرزانهاى نمىمیرد!
اگر مه مىزد!
در این تابوت
جهان، غمگین و مهربان
کلام جاودانه
گفتار لال در بارگه شاملو
اندوهگین مباش
صداى شاعر
تا بامداد
زمین را بىرحمانه دوست مىداشت!
مشایعتنامه
شورمایه / 80
چشمان جهان
شاملو، شاعرى آوانگارد یا ملّى؟
طلوع دیگر بامداد
گنجى بایسته و آزانگیز
رستاخیز
مسلط بر موسیقى کلمات ارزش وزن در شعر شاملو
براى «آن غول زیبا»
دریغا بامداد
آسمان خالى
عاشق که باشى
دستهاى عاشقى
شاملو پدیدهى فراموشنشدنى فرهنگ ایران است
به بىقرارى جانش
کرنشى سهگانه به بامداد
این جایى
خورشید آیدا
حاشا، حاشا
گل مىبرند... گل مىبرند!
«صلازن روزگاران غربت!»
صبر کن
خم شده دریا بر چهرهاش
صبحدمى تلخ
تا بامداد تو
بامداد
تمامیت برومندى
خرقهى کسوف
سفر «او» سینما را هم دلتنگ کرد
ادامهى بامداد
نه مرگ، به زندگى ایمان آوریم
بامداد رهایى
تا ریشههاى پنهان
شاید هزارهى دیگر
در سوگ احمد شاملو
دربارهى شاملو
شاعر سپیدهدمان و آزادى و عشق
به یادت پیر تنهایى
با بامداد
مرثیه
با پرندهها
شاملو و «اهلیت گفت»
زندگینامه نوشت «1»
زندگینامه نوشت «2»
مرداد تلخ این سال
ضرباهنگ، ضربهها
اگر مُرده باشد
سنگ احمد
سحرگاه و پنجرهى باز
تندیس زخمى تقدس!
به تماشا بنشین
مرثیهیى که نمىتوانم سرودش هرگز...
مرثیهاى براى دوستم احمد شاملو
بامدادى 2
بامدادى 3
بامدادى 4
بامدادى 8
زبان شعر شاملو ملتقاى سنت و مدرنیسم
تیز تاب نگاه
دلبرک
شعر شاملو مکاشفهاى در درون نگاه بر بلنداى شعرى کوتاه از احمد شاملو
صدایت
کلام تو
بامدادى 2
بامدادى 3
بامدادى 4
لبهاى خاموش
در چشمان او رازى بود که...
صلت کدام قصیده بود آن غزل؟
الوداع... ناصرى نازنین
بىشاملو شبى بر درگاه بیمارستان ایرانمهر پنج پرىواره
2 ماه متوارى، گلگى مکن... ماه متوارى!
3 به همین سادگى
4 چنین گفت کاتب آب و خواب و ستاره و دریا
5 ادامهى داستان دریا را بعدها خواهم گفت
به خداوندگار سپید شعر
مدخلى بر شناخت اندیشهى شاملو
پیشگاه احمد شاملو
شاملو پایکوبى مجسم انسان بر گامهاى مجلل خویش است
انگار آستانه
نامیرا
بىدریغتر از...
آواز سنگ و سار
«چراغ، آینه، بامداد»
ادامهى خاک
ناگزیر
درآمد
ابدیت آذرخش
در آینه
مرثیه
صلهى صُبح
مردنگى طلوع دوباره
24 ساعت با باخ
«سوگوارانه»
بىتو جهان هرگز به آن زیبایى نخواهد بود
طلوع
شب به بامداد نرسید
ماه خاموش
شاملو؛ شاعر معصومیت و اقتدار
سرود بزرگ
مىتواند باشد
تا شعر برجاست شاملو با ماست
خلاف آمد عادت
آزمون منزلى دیگرگون
شاعر، جهان آفریدهاش را با خود مىبرد و خیال آن با ما مىماند
جادوگر نیک قلب کلام
به یاد شاملو
در سوگ جهانى شاملو
براى احمد شاملو و آینهى ماهتابش
شاملو جوانى ماست
بلندتر از مرثیه
نگاهى به شعر «ساعت اعدام»
براى او که همهى زندگىام بود. باور نمىکنى؟!
سرود براى آن که عاشقانه زیست، بزرگوارانه مرد و جاودانه ماند
رد گریههاى بىصدا
پیام فریدون مشیرى
سرود جان
دستى در آتش است!
مسافران دریا و درخت
پرندگان تشنه
نگاه کن! عشق چگونه مىتازد؟
به یاوه معنایم مکن تأملى در حدیث بىقرارىى ماهان
و غیابت حضور قاطع اعجاز است...
بوسه به خورشید
ققنوس در آتش
در سوگ شاعر بزرگ جهان احمد شاملو
در مصراعى کوتاه به بلنداى ابدیت
سرود بامداد
گردنفرازترین دُرنا
در جستجوى آیدا
اى خاک شکیبا
بىدریغتر از...
پلنگ
نهنگ
سَفَر
تهیا
پژواک
در آستانهى زمان
شبیه بوى صبح
رهایى از تنهایى
روى شیشهى اتاقم
بامداد روشن
اسطورهى شاملو به روایت آیدا
سالشمار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بامداد همیشه (یادنامه احمد شاملو) |
نویسنده | آیدا سرکیسیان |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۸۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 650 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-123-5 |
موضوع کتاب | کتابهای نقد و بررسی شعر |