معرفی و دانلود کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است
برای دانلود قانونی کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است
کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است، مجموعه داستانی جذاب و خواندنی به قلم نویسندهی توانمند، غزال امیری است. این کتاب شامل هشت داستان کوتاه با موضوعاتی نظیر روابط میان انسانها و درگیریهای ذهنی آنان است.
درباره کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است
داستان کوتاه، گونهای از ادبیات داستانی است که در سالهای اخیر مخاطبان بسیاری داشته و نویسندگان ایرانی پرشماری در آن به هنرآزمایی پرداختهاند. نویسندگان معاصر در این نوع ادبی حرفهای بسیاری برای گفتن دارند و آثار درخشانی از خود به جای گذاشتهاند. انتشارات نیستان از ناشرانی است که با وسواس بسیار اقدام به چاپ داستانهای کوتاه نموده است. یکی از مجموعه داستانهای منتشر شده در این انتشارات کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است، نوشتهی غزال امیری است.
کتاب مذکور هشت داستان کوتاه را در بر میگیرد که در ادامه به عناوین آنها اشاره میکنیم: چهل و چهار «کوچه مشایخ»، نام اصلیاش سیاوش بود، رزی و درخت انجیر، طعم میخک، جزمین، کرگدن، آبیبنفش، بهشت بدون لکسوس.
غزال امیری در داستانهایش سعی دارد با شناخت درونیات خود، به آنچه در ذهن و قلب انسانها میگذرد دست یابد و با رویکردی درونگرایانه و حسی به داستاننویسی بپردازد. امیری در قالب شخصیتهای داستاش فرو میرود و از دیدگان آنان به نظارهی دنیا مینشیند. او در نگارش کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است، از زبانی بهره برده که مخاطب بهخوبی با آن ارتباط برقرار کرده و با شخصیتهای داستان همذاتپنداری میکند.
کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب را به علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی، پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است میخوانیم
نوشت که روز قشنگی نیست. و همه چیز تمام شده است. هر چند همهی آن همه چیز هم چیز خاصی نبود و تنها یک احساس بود، یک احساس زیبا از هیجان عروسی کسی که دوستش میداشت، و او را در لباس سپید عروسی دیدن! باقی ماجرا فرقی با یک مهمانی زنانه نداشت! حتی همان لحظههای معمولی هم تمام شدند و الان خانهای شلوغ و نامرتب، و دلهایی گرفته از رفتن او و بدنهایی خسته از کار... گفت به اتاقش پناه آورده، -اتاق سابقش- تا کمی فکر کند و اینکه در این لحظه احساس میکند که زندگی مسخرهترین فلسفهای است که آنها را درگیر خود کرده است، چرا که او - یعنی مهتاب - خوش است و آنها دلگرفته، و این اصلاً منصفانه نیست. با این حال برای خواهرزادهاش دعا کرد که خوشیاش پایدار باشد. و همینطور برای «لنگه کفش» بیچاره که دیگر از سرنوشت او خبری نداشت!
لنگه کفش را وقتی هنوز کمتر از بیست سال داشت شناخت، در اولین سفر مجردیای که با دوستانش تجربه میکرد. همراه با بانو و برادر کوچکترِ بانو به روستای مادری آنها میرفتند. توی اتوبوس نشسته بودند و به سمت لاهیجان میرفتند که با او آشنا شدند. خودش را لنگه کفش نامید. میگفت یک روز یک جایی داستانی راجع به لنگه کفشی خوانده که سفر درازی را طی میکند و از شهرها و دنیاهای مختلف میگذرد و در نهایت به بیابانی که آن را ترک گفته بود میرسد. گفت که با آن لنگه کفش همزادپنداری کرده و از آن به بعد پای همه امضاهایش یک پوتین میکشد و زیرش هم مینویسد لنگه کفش! نام اصلیاش سیاوش بود، صوفیمسلک و عارفپیشه. کمسن و سال بود، ولی به چهرهاش این گمان نمیرفت. بیشتر شبیه تارکان دنیا بود. با ریشی بلند و آشفته. خودش میگفت که صدای حافظ خواندنشان از صندلی کناری توجهش را جلب کرد. بعد با تعارف یک تکه بیسکوئیت دوستیشان آغاز شد. و از او خواست تا دوباره حافظ را باز کند و حافظ هم گفت که در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد.
فهرست مطالب کتاب
چهل و چهار «کوچه مشایخ»
نام اصلیاش سیاوش بود
رزی و درخت انجیر
طعم میخک
جزمین
کرگدن
آبیبنفش
بهشت بدون لکسوس
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اینجا؛ زیر درخت انجیر هر شب مهمانی است |
نویسنده | غزال امیری |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-208-015-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |