معرفی و دانلود کتاب اول خیابون قنات
برای دانلود قانونی کتاب اول خیابون قنات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اول خیابون قنات
شاید ایندفعه دیگه صبیهکوچیکهی شاه پریون، اول خیابون قنات نشسته باشه منتظر یکی... کتاب اول خیابون قنات نوشتهی محمد چرمشیر یک نوولای ایرانی است که با استفاده از لحن محاوره و لهجهی تهرانی، به روایتی جالب و دلنشین از مردم یک محلهی قدیمی در تهران پرداخته است. داستانی که از دل حرف و حدیثهای مردم محلهی قنات شکل گرفته و مثل کلافی سردرگم، زندگی افراد محله را در هم گره زده است؛ گرهای کور و ناسره.
دربارهی کتاب اول خیابون قنات
عدهای از مردان محلهی قنات راهی شدهاند تا به سر خاک چانهگیرِ نان بربری سرِ گذر اخوین اُخوت بروند؛ اما اینکه چرا چنین جمعیتی ناگهان تصمیم به این کار گرفتهاند، رشتهای است که سر دراز دارد. کتاب اول خیابون قنات اثر محمد چرمشیر، نویسنده و نمایشنامهنویس خوشنام ایرانی است که در قالب نوولا نوشته شده و روایتی جالب و خواندنی از مردم محلهی قنات تعریف میکند. نوولا که چیزی میان داستان کوتاه و رمان است، همواره میان نویسندگان ایرانی جایگاه والایی داشته و آثار ارزشمندی را در خود جای داده است. از جمله بوف کور صادق هدایت و مدیر مدرسهی جلال آل احمد. این بار محمد چرمشیر این قالب را برای روایت خود انتخاب کرده و خواننده را به شنیدن یک کلاغ، چهل کلاغ خیابون قنات دعوت کرده است.
نویسنده در کتاب اول خیابون قنات با استفاده از زبان محاوره، تأکید بر لحن و لهجهی تهرانی قدیمی و اصطلاحات رایج آن، روایتی طنزآمیز و جذاب ارائه کرده که ماجراهای مختلفی را در خود پرورانده و به یکدیگر پیوند میزند. داستان که از زبان سوم شخص روایت میشود، با استفاده از نامهای قدیمی متعدد و شخصیتهای متنوع که به طریقی به یکدیگر مربوط میشوند، تصویری هجوآمیز از فضای تهران قدیم و روابط آدمها در آن دوره و جغرافیا ارائه کرده که با ظرافت طبع، خواننده را نسبت به ادامهی داستان مشتاق و کنجکاو میکند.
قصهای بر سر زبانها است که کسی راست و دروغش را نمیداند. در طول داستان قصه را از زبان شخصیتهای مختلف میشنویم؛ هرکسی قصه را از فردی دیگر شنیده و آنچه شنیده را برای نفر بعدی تعریف کرده است. قصهای که به نظر خانمانسوز میآید ولی در مسیر نقلقولهای مکرر، هر تکه از آن به گوشهای میافتد و مثل بهمنی که آب شود، کمکم به گلولهی برفی کوچکی شبیه شده و تبدیل میشود به ابزار بازی بچههای محله. اما نمیدانیم این قصه در حد شوخی و روایتی گذرا میماند یا بالاخره جایی زهر خود را میریزد؟ با روایت اول خیابون قنات همراه شوید تا سر از این معمای هزار نقش دربیاورید.
محمد چرمشیر این بار نیز توانسته با سبک ویژهی خود، نمایی از جامعهی معاصر ایرانی ترسیم کند و با ایجاد دایرهی ارتباطی جذاب و پیچیده بین شخصیتها، شمایلی جالبتوجه از حال و هوای محلههای قدیمی تهران پیش چشممان بگذارد.
کتاب پیش رو به همت انتشارات چشمه از مجموعهی «هزاردستان» در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب اول خیابون قنات برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب پیش رو به علاقهمندان داستانهای فارسی و ادبیات معاصر ایران بسیار توصیه میشود.
در بخشی از کتاب اول خیابون قنات میخوانیم
اون روزی که حرفش میونه، محمودآقا عطار، که دکون عطاری داشته سر محلهی عودلاجان، حتی نرفته در دکونش رو وا کنه. بابت همین هم اصلاً خبردار نشده وقتی رسولنیمخیز اومده دم دکون و دیده محمودآقا عطار نیست بدجوری کفری شده. محمود چراغی به یحیی اُرسیدوز گفته بوده رسولنیمخیز از صبح علیالطلوع اومده، عین میخطویله، واسّاده در دکون محمودآقا عطار. محمود چراغی و یحیی اُرسیدوز هم نمیدونستن محمودآقا عطار، هنوز آفتاب پهن نشده سر دیوار، کوبیده از عودلاجان بره اول خیابون قنات.
غلام کلاهدوز واسه پارهدوزِ ته عودلاجان گفته یهو دیده رسولنیمخیز حَشَر کشیده اومده تو دکون که کجاست پس این محمودآقا عطار؟ بعد خود غلام کلاهدوز ریسه رفته بابت چرتی که پَرونده به رسولنیمخیز. پارهدوزِ ته عودلاجان از غلام کلاهدوز پرسیده مگه چه چرتی پَرونده غلام کلاهدوز به رسولنیمخیز، که غلام کلاهدوز دراومده که گفتم رفته دستبهآب محمودآقا عطار.
محمودآقا عطار، که سابقه نداشته پا شه بره در خونهی کسی، اینهمه راه رفته تا اول خیابون قنات که بره در خونهی آقاماشاءالله قناتیاینها. اول اولش نمیخواسته به کسی بگه بابت چی میخواد بره اول خیابون قنات درِ خونهی آقاماشاءالله قناتیاینها. بعد دیده اگه یکی ببینتش داره میره تا اول خیابون قنات خونهی آقاماشاءالله قناتیاینها و بره به غلام کلاهدوز و محمود چراغی و یحیی اُرسیدوز و پارهدوزِ ته عودلاجان بگه و اونها هم هی بشینن بگن بابت چی رفته، بابت چی رفته، صورت خوشی نداره. واسه همین رفته به غلام کلاهدوز گفته و بهش گفته به کسی نگه، بعد رفته به محمود چراغی گفته و بهش گفته به کسی نگه، بعد رفته به یحیی اُرسیدوز گفته و بهش گفته به کسی نگه، بعد رفته به پارهدوزِ ته عودلاجان گفته و بهش گفته به کسی نگه. به رسولنیمخیز نگفته، اون هم بابت اون یه چارک و نیم گل گاوزبون که رسولنیمخیز برده بوده و هنوز حسابش رو صاف نکرده بوده.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اول خیابون قنات |
نویسنده | محمد چرمشیر |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 73 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-1314-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |