معرفی و دانلود کتاب استخوان‌های آبنباتی

معرفی کتاب استخوان‌های آبنباتی

کتاب استخوان‌های آبنباتی یکی از تحسین‌شده‌ترین داستان‌های چند سال اخیر است که داستان زندگی دختر دوازده‌ساله‌ی دوست‌داشتنی و با اعتمادبه‌نفسی را روایت می‌کند که به معلولیت خاصی دچار شده و به‌ همین دلیل با چالش‌ها و مشکلات بخصوصی دست‌وپنجه نرم می‌کند. ناتالی لوید برای نگارش این کتاب جوایز و افتخارات بسیاری را دریافت کرده، از جمله نامزدی جایزه‌ی مارک تواین.

درباره‌ی کتاب استخوان‌های آبنباتی

آلیو دختر دوازده ساله‌ای است که با تمام دخترهای دوازده ساله‌ی جهان تفاوت چندانی ندارد. او سرزنده، باهوش، بامزه و کنجکاو است و بزرگ‌ترین آرزویش این است که بالاخره یک دوست صمیمی‌ برای خودش پیدا کند. آلیو تابه‌حال در عمرش یک دوست صمیمی نداشته اما خوب می‌داند دوستش جایی در این جهان منتظرش است و به‌محض اینکه همدیگر را ببینند اوضاع درست می‌شود. ناتالی لوید (Natalie Lloyd) داستان زندگی آلیو را در کتاب استخوان‌های آبنباتی (Hummingbird) روایت می‌کند.

آلیو برای پیدا کردن یک دوست صمیمی‌ مصمم است، حتی با وجود اینکه بیماری و معلولیت جسمی‌اش کار را برایش سخت‌تر می‌کند. آلیو از کودکی با بیماری جسمی‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند که باعث ضعف و شکنندگی استخوان‌هایش می‌شود. او می‌تواند اکثر کارهایش را خودش انجام بدهد، از پس خودش برمی‌آید و به ترحم و کمک دیگران احتیاجی ندارد، اما گاهی از اینکه دیگران احساس می‌کنند با یک دینامیت یا موجودی شکستنی طرفند خسته می‌شود. مردم تا می‌شنوند استخوان‌های آلیو شکننده است ناگهان فکر می‌کنند باید از او دور بمانند و با احتیاط باهاش رفتار کنند.

آلیو تا حالا در خانه درس می‌خوانده اما بالاخره پدر و مادرش را راضی می‌کند که او را به مدرسه‌ی عادی بفرستند. همه چیز دارد طبق میل آلیو پیش می‌رود. فقط کافی است سر کلاس بنشیند، با هم‌کلاسی‌هایش سر صحبت را باز کند و در همین میان دوست صمیمی‌اش را پیدا کند؛ روز اول مدرسه می‌رسد و اوضاع فاجعه است. انگار دنیا روی سر آلیو خراب شده است؛ هیچ امیدی به پیدا شدن دوست صمیمی آلیو نمانده؛ در همین حال است که همه‌جا شایعه می‌شود پرنده‌ای جادویی وارد شهر شده که اگر کسی را ملاقات کند می‌تواند عمیق‌ترین آرزویش را برآورده کند. حالا فقط کافی است آلیو این پرنده را پیدا کند و به آرزوی همیشگی‌اش برسد.

به نظرتان آلیو می‌تواند پرنده‌ی جادویی را پیدا کند؟ چیزی که آلیو کم دارد همین است؟ یک جادوجنبل و معجزه‌ای غیرممکن؟ امکان ندارد که برخی از نقاط ضعفمان تبدیل به بزرگ‌ترین نقاط قوتمان شوند؟ ناتالی لوید در کتاب استخوان‌های آبنباتی می‌خواهد تصویر تازه و منصفانه‌ای از تجربیات یک کودک دارای معلولیت جسمی ارائه دهد و به مخاطبان خود کمک کند درک بهتری از احساسات و نیازهای کودکان دارای معلولیت پیدا کنند.

کتاب استخوان‌های آبنباتی توسط نیلوفر عزیزپور ترجمه شده و با چاپ نشر پرتقال روانه‌ی بازار کتاب ایران شده است.

جوایز و افتخارات کتاب استخوان‌های آبنباتی

• نامزد جایزه‌ی اشنایدر فمیلی برای بهترین کتاب نوجوان؛
• نامزد جایزه‌ی کتاب نوجوانان پنسیلوانیا؛
• نامزد جایزه‌ی Charlie May Simon برای بهترین کتاب نوجوان سال 2025؛
• برنده‌ی جایزه‌ی Oklahoma Sequoyah در سال 2024؛
• نامزد جایزه‌ی کتاب مارک تواین در سال 2025؛
• کتاب منتخب منتقدان سایت آمازون.

نکوداشت‌های کتاب استخوان‌های آبنباتی

• کتاب استخوان‌های آبنباتی با وجود اعضای دوست‌داشتنی خانواده، فضاسازی جذاب و عنصری جادویی که به‌طرز عجیبی در این فضا باورپذیر است، به‌شدت دوست‌داشتنی است. (بوک‌لیست)
• کتابی که حضورش در کتابخانه‌ی هر مدرسه‌ی مقطع متوسطه یا دبیرستان ضروری است. انتخابی عالی برای طرفداران داستان‌های واقع‌گرایانه و فانتزی. (اسکول لایبرری ژورنال)
• شخصیت جذاب و رنگارنگ آلیو از دل روایت مصمم، استعاره‌های جاری در زندگی روزمره، و اشعار کوتاه و مختصر اما اثرگذار و عمیقش جان می‌گیرد. (پابلیشرز ویکلی)
• این روایت اول‌شخص پرانرژی و اشعاری که در دل داستان جا گرفته‌اند، نشان از شخصیتی غنی و بالغ می‌دهند. درگیری آلیو با ترس‌ها و رویاهای پررنگش تصویر نادری از معلولیت جسمی ارائه می‌دهد که همزمان می‌تواند پیچیده و نیروبخش باشد. (Kirkus Reviews)

کتاب استخوان‌های آبنباتی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب استخوان‌های آبنباتی را به تمام نوجوانان علاقه‌مند به ادبیات داستانی و داستان‌های فانتزی و انگیزشی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب استخوان‌های آبنباتی می‌خوانیم

مدی گفت: «همه‌ی این‌ها فقط قصه‌ست. نمی‌فهمم مردم چرا این‌قدر شلوغش می‌کنن.»

آقای واتسون گفت: «شاید همینی که می‌گی باشه. شاید فقط داستان باشه؛ اما شاید داستان‌ها خیلی مهم باشن. بیاین به کارمون برسیم. حالا قلم‌ها روی کاغذ. روی برگه‌هاتون کمی جادو جاری کنین. اگر هم نمی‌دونین چی بنویسین، این رو امتحان کنین: اگه مرغ زرین‌پر رو ببینم، چی می‌شه؟ چه آرزویی می‌کنم؟»

بعد از آن آقای واتسون دیگر نخواست حرفی از مرغ زرین‌پر بزند. به‌سمت میزش برگشت و طوری سوت زد که انگار چهارشنبه‌ا‌ی کاملاً معمولی است؛ اما تمام بچه‌های دوروبرم مشتاقانه دست‌به‌قلم شدند، انگار داستان توییگ مودی قوه‌ی تخیلشان را حسابی شکوفا کرده بود.

تأثیرش روی من این بود و این جمله‌ها را روی کاغذم نوشتم:

اگر یک آرزویم برآورده می‌شد چه؟

اگر پرنده پیشم می‌آمد و می‌توانستم چیزی از آن بخواهم چه؟ فقط آرزویی فوق‌العاده؟

چه آرزویی می‌کردم؟

قلمم ثابت ماند. با همان سرعت و حالت ناگهانی‌ای که پرها باریدند، فقط همین جمله از ذهنم گذشت: جادویی توی استخون.

یک‌دفعه باد وحشتناکی زوزه‌کشان در پارکینگ پیچید و در خروجی اضطراری را باز کرد. گردباد‌هایی از پر داخل کلاس ریخت.

کاغذها در باد به پرواز درآمدند.

دفترها مثل هزاران بال کاغذی تکان می‌خوردند.

بچه‌ها از حیرت نفسشان را در سینه حبس کردند.

مدی داد زد: «فقط به‌خاطر آب‌وهواست، خل‌وچل‌ها!»

اما بعضی از ما خل‌وچل‌ها، مثل من، گریس و هچ مالون حیرت‌زده شدیم. دستم را به‌سمت یکی از پرها بردم، درجا آب شد و سر تمام انگشت‌هایم اکلیل به‌ جا گذاشت.

فهرست مطالب کتاب

فصل 1: شکننده، مثل ستاره‌ی دنباله‌دار
فصل 2: مثل تخته‌اسکیت صندلی‌دار
فصل 3: استخوان‌های آب‌نباتی
فصل 4: اولین بارش پرها
فصل 5: من و پلیکانم
فصل 6: بهترین کلمه‌های جادویی
فصل 7: شاید تغییری در راه باشد (شاید آن تغییر خود من باشم)
فصل 8: معجزه‌ی جوجه‌ای آقای واتسون
فصل 9: توییگ مودی و پرنده‌ی آرزوها
فصل 10: سه مدی
فصل 11: چطور می‌شود درخت بود
فصل 12: گریس چو، کارآگاه خصوصی
فصل 13: جادویی در استخوان
فصل 14: نقشه
فصل 15: آینه‌ی نفرین وارونه
فصل 16: خنجر، بازی وسطی، پروانه
فصل 17: آواز فنچ
فصل 18: رزی اسنو (و اِدنا)
فصل 19: ترک آشیانه
فصل 20: پسرهای خانواده‌ی فرای چطور پرنده را دیدند
فصل 21: دورهمی دخترانه و آن راز
فصل 22: مکلمور، بیدار
فصل 23: در نقش پرنده
فصل 24: ژیمناستیک‌کار کوهستان
فصل 25: در قلب جنگل
فصل 26: لانه
فصل 27: پایکوبی مارتین‌ها
فصل 28: پرنده‌های درهم‌شکسته
فصل 29: غرش درونم
فصل 30: قول‌وقرار انجمن بلوم‌مرغ
فصل 31: بازگشت به خانه
فصل 32: آن جا که وحشت و شگفتی تلاقی می‌یابند
فصل 33: چه‌ می‌شود اگرهای جادویی
فصل 34: دو آرزو
یادداشت نویسنده
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده