معرفی و دانلود کتاب داستان پول ساز چشم بادمجانی من

معرفی کتاب داستان پول ساز چشم بادمجانی من

کتاب داستان پول ساز چشم بادمجانی من، نوشته‌ی جیک برت، ماجرای پسری به نام دوین است که می‌خواهد مشهور شود. او تصمیم دارد موقع پخش مسابقه‌ی بسکتبال از تلویزیون، کاری کند که نظر دوربین‌ها به سوی او جلب شود. اما برای این کار نیاز دارد ادیسون، دوست صمیمی‌اش به او کمک کند. باید دید سرانجام همکاری آن‌ها با هم چه آینده‌ای برایشان به‌همراه دارد.

درباره‌ی کتاب داستان پول ساز چشم بادمجانی من

دوین می‌خواهد مورد توجه دیگران باشد. او برای رسیدن به این هدف خود تصمیم می‌گیرد وسط مسابقه‌ی فوتبال توجه دوربین‌ها را به خودش جلب کند، اما مشکل اینجاست که او شخصیتی خجالتی دارد و می‌ترسد از پس این کار برنیاید. او حتی از اینکه اسم و تصویرش در شبکه‌های مجازی پخش شود نیز هراس دارد. با این تفاسیر معلوم نیست همکاری او و ادیسون چه خطراتی برای این دو در پی خواهد داشت، اما دوین عزم خود را جزم کرده که نقشه را عملی کند. با خواندن کتاب داستان پول‌ساز چشم بادمجانی من (The right hook of Devin Velma)، نوشته‌ی جیک برت (Jake Burt)، خواهید فهمید سرانجام دوستی دوین با ادیسون چه می‌شود و روابطشان با دیگران بعد از تحقق این برنامه‌ی عجیب و غریب به کجا می‌رسد. آیا هدف دوین از انجام همه‌ی این کارهای پرریسک فقط جلب توجه بوده یا انگیزه‌های پنهان دیگری هم دارد؟

لحن این داستان طنزآمیز است، اما در بعضی بخش‌ها به سمت طنزی تلخ گرایش پیدا می‌کند. شخصیت‌های داستان پسرانی با خصوصیات متفاوت هستند که با چالش‌هایی چون کمرویی، حسادت و فقر دست و پنجه نرم می‌کنند و در عین حال با همدیگر روابط پویایی دارند. در مجموع داستان در بستری از جذابیت‌های فضای مجازی روایت می‌شود. فضایی که روابط افراد را تحت تاثیر قرار داده و می‌تواند نگرش آدم‌ها را نسبت به یکدیگر دستخوش تغییر کند. کتاب حاضر با ترجمه‌ی نیلوفر عزیزپور از سوی نشر پرتقال منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب داستان پول‌ساز چشم بادمجانی من

• کتاب منتخب «A Junior Library Guild»
• کتاب برگزیده‌ به انتخاب «Middle Grade Gift Guide»

نکوداشت‌های کتاب داستان پول‌ساز چشم بادمجانی من

• یک کمدی شیرین درباره‌ی دو پسر کلاس ششمی. اثری جذاب، با روایتی پیش‌رونده. (مجله‌ی کتابخانه‌ی مدرسه)
• ادیسون راوی دوازده‌ساله و درون‌گرا حاضر است فیلمبردار، دستیار و مراقب دوستش دوین باشد که قصد دارد یک شیرین‌کاری حماسی انجام دهد. (مرکز کتاب کودک)
• این داستان مبتکرانه و هوشمندانه است. (وندی ماس - نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌تایمز)
• یک دوستی مردانه‌ی خارق‌العاده با فهرستی از شخصیت‌های کاملاً توسعه‌یافته. رمانی که کاملاً دربردارنده‌ی تجربیات جوانان امروزی است. (بوک‌لیست)
• داستانی با درونمایه‌ی وفاداری، خانواده، برادری و شجاعت. (وال‌استریت ژورنال)

داستان پول‌ساز چشم بادمجانی من مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانی که به داستان‌های واقع‌گرا علاقه دارند، از مخاطبان این کتاب‌اند.

با جیک برت بیشتر آشنا شویم

جیک برت در ایالت کانتیکات به تدریس در کلاس پنجم مشغول است. او به‌همراه همسر و دخترش، در شهر همدن زندگی می‌کند. کتاب «تحت تعقیب‌ها» اولین اثر اوست.

در بخشی از کتاب داستان پول ساز چشم بادمجانی من می‌خوانیم

به گمانم منطقی بود که دوین چنین حرفی درباره‌ی خانواده‌اش بزند. البته نه اینکه آن‌ها واقعاً نفرین‌شده ‌باشند، اما تاریخچه‌ی خانواده‌اش کمی عجیب بود. حتی گاهی پدر و مادر من هم درباره‌شان صحبت می‌کردند؛ مامان اسمشان را گذاشته بود عجیب‌و‌غریب، بابا می‌گفت ترسناک. به نظرم هر دوی آن‌ها حق داشتند. مردهای پنج نسلِ قبلی خانواده‌ی ولما در جوانی از دنیا رفته بودند. یعنی واقعاً جوان بودند. پدربزرگ دوین در سی‌ویک‌سالگی فوت کرد. پدر پدربزرگش در سی‌وسه‌سالگی مُرد و پدربزرگ پدربزرگش فقط بیست‌وهشت سال زندگی کرد.

از قرار معلوم، اگر عقب‌تر برویم، مرگ‌های زودهنگام دیگری هم بودند، و دلایل مختلفی هم داشتند. به همین خاطر وقتی دوین فهمید پدرش در سی‌ونه‌سالگی سکته‌ی قلبی کرده تعجب نکرد. مسلماً ناراحت شد، اما تعجب نکرد. نظر مادربزرگ مادربزرگش بود که بگویند این یک نفرین است، و از وقتی او این حرف را زد، بقیه‌ی مادربزرگ‌هایش هم همین را گفتند. شاید آن‌ها دیوانه‌کننده‌ترین قسمت این ماجرا بودند: در‌حالی‌که مردهای خاندان ولما در جوانی می‌مردند، همسرانشان سال‌ها عمر می‌کردند. در مدرسه هیچ بچه‌ای را نمی‌شناختم که حتی مادر مادربزرگش هم زنده باشد، چه برسد به مادربزرگ‌های مادربزرگشان و تازه همه‌شان هم در یک خانه با هم زندگی کنند. باید بگویم همین که دوین هر روز با گونه‌هایی گل‌انداخته، شبیه بابانوئل، سر کلاس حاضر نمی‌شد و هیچ‌وقت با پیراهنی که روی شلوارش افتاده به مدرسه نمی‌آمد، ‌شانس ‌آورده بود. احتمالاً به همین دلیل بود که خوب می‌توانست با حرف‌هایش خودش را از شر مسائل خلاص کند. او با آدم‌های زیادی این کار را تمرین کرده بود.

فهرست مطالب کتاب

فصل یک- خلاصه‌ی ماجرا
فصل دو- معلقِ دولولِ مرگبار روی بارفیکس مدرسه
فصل سه- بیمارستان سامری نیکوکار، لس‌آنجلس
فصل چهار- خشک زدن، ناامید کردن
فصل پنج- عهد‌ها و عهدشکنی‌ها
فصل شش- نفرین خانواده‌ی ولما
فصل هفت- آقای ولما
فصل هشت- نقشه‌ی دوین
فصل نه- آن ماشین ‌ظرف‌شویی مسخره
فصل ده- اولین دنبال‌کننده‌ی دوین
فصل یازده- تحولی ناگهانی
فصل دوازده- نقشه‌ی بازی
فصل سیزده- نشانه‌ای از طرف خدا
فصل چهارده- خواهر دوین
فصل پانزده- دوین در جزئیات غرق است
فصل شانزده- رسیدن به آن جا هم خودش بامزه بود
فصل هفدهم- ورزشگاه استیپلز سنتر
فصل هجده- افتخار خاندان ولما
فصل نوزده- سقوط
فصل بیست- عواقب کار
فصل بیست‌ویک- بیمارستان سامری نیکوکار؛ دوباره
فصل بیست‌ودو- کیفش را ببر
فصل بیست‌وسه- خودت را تخلیه کن
فصل بیست‌وچهار- داستان پول‌ساز چشم بادمجانی من
فصل بیست‌وپنج- مادر بهتر از همه می‌داند
فصل بیست‌وشش- کشف و شهود: اسم: به معنی درک ناگهانی
فصل بیست‌وهفت- صبح‌ها با دارسی و راب
فصل بیست‌وهشت- دوین عزیز
فصل بیست‌ونه- نمایشی تحسین‌برانگیز
فصل سی‌- شام در خانه‌ی دوین
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده